حب على عليه السلام در قرآن
استاد مرتضى مطهرى
قرآن سخن پيامبران گذشته را كه نقل مىكند مىگويد همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمىخواهيم، تنها اجر ما بر خداست».اما به پيغمبر خاتم خطاب مىكند:
قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (1) .
بگو از شما مزدى را درخواست نمىكنم مگر دوستى خويشاوندان نزديكم.
اينجا جاى سؤال است كه چرا ساير پيامبران هيچ اجرى را مطالبه نكردند و نبى اكرم براى رسالتش مطالبه مزد كرد،دوستى خويشاوندان نزديكش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟
قرآن خود به اين سؤال جواب مىدهد:
قل ما سالتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را كه درخواست كردم چيزى است كه سودش عايد خود شماست.مزد من جز بر خدا نيست.
يعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عايد شما مىگردد نه عايد من.اين دوستى كمندى استبراى تكامل و اصلاح خودتان.اين اسمش مزد است و الا در حقيقتخير ديگرى است كه به شما پيشنهاد مىكنم،از اين نظر كه اهل البيت و خويشان پيغمبر مردمى هستند كه گرد آلودگى نروند و دامنى پاك و پاكيزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شيفتگى آنان جز اطاعت از حق و پيروى از فضايل نتيجهاى نبخشد و دوستى آنان است كه همچون اكسير،قلب ماهيت مىكند و كامل ساز است.
مراد از«قربى»هر كه باشد مسلما از برجستهترين مصاديق آن على عليه السلام است.فخر رازى مىگويد:
«زمخشرى در كشاف روايت كرده:«چون اين آيه نازل گشت،گفتند:يا رسول الله!خويشاوندانى كه بر ما محبتشان واجب است كيانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان».
از اين روايت ثابت مىگردد كه اين چهار نفر«قرباى»پيغمبرند و بايست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر اين مطلب از چند جهت مىتوان استدلال كرد:
1.آيه الا المودة فى القربى .
2.بدون شك پيغمبر فاطمه را بسيار دوست مىداشت و مىفرمود:«فاطمه پاره تن من است.بيازارد مرا هر چه او را بيازارد»و نيز على و حسنين را دوست مىداشت،همچنانكه روايات بسيار و متواتر در اين باب رسيده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3)
پىنوشتها
1- شورى/23.
2- سبا/47.
3- محبت پيغمبر نسبتبه آنان جنبه شخصى ندارد،يعنى تنها بدين جهت نيست كه مثلا فرزند يا فرزندزاده او هستند،و اگر كسى ديگر هم به جاى آنها مىبود پيغمبر آنها را دوست مىداشت.پيغمبر از آن جهت آنها را دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم داشت كه نه او با آنها به اين شكل محبت داشت و نه امت چنين وظيفهاى داشتند.
4- اعراف/158.
5- احزاب/21.
6- التفسير الكبير فخر رازى،ج27/ص166،چاپ مصر.
خوف و رجاء
1 - بهترين كارها اميد و ترس به خداوند را بحد اعتدال داشتن است» (1)
2 - «از پروردگارت بترس ترسيدنى كه تو را از اميد به وى مشغول سازد و به وى اميد داشته باش اميد كسى كه تو را از بيمش اميد نباشد» (2)
3 - «از خدا بترس ترسيدن كسى كه دلش را بفكر مشغول ساخته (و خاطر از جز خداى پرداخته است) زيرا كه ترس از خدا مركبى راهوار و ايمن و زندانى براى نفس است از (ارتكاب) گناهان» (3)
4 - «بترس (از آخرت) تا ايمن باشى و ايمن نباش تا بترسى» (4)
5 - «ترس از خدا براى كسيكه آنرا شعار و تن پوش خود قرار دهد ايمنى (از عذاب آخرت) مىآورد» (5)
6 - «ترس از خدا شهپر ايمان است» (6)
پىنوشتها:
(1)غررالحكم فصل 30 ح 18
(2)غررالحكم فصل 30 ح 19
(3)غررالحكم فصل 30 ح 21
(4)غررالحكم فصل 30 ح 17
(5)غررالحكم فصل 30 ح 55
(6)غررالحكم فصل 30 ح 54
همراه اول...
مومن واقعی کیست؟
یکی از اموری که خداوند بر آن سفارش نموده، اطاعت از پیامبر (ص) و ابراز عشق و محبت نسبت به ایشان می باشد، چنانچه آمده است: و کسی که خدا و پیامبر (ص) را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی همچون پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده است. (نساء: آیه 69)
مرحوم طبرسی درباره ی این گفتار خداوند روایتی آورده که این آیه در شرح حال «ثوبان» خدمتکار رسول خدا (ص) که علاقه شدیدی نسبت به آن حضرت داشت و بی قرار ایشان بود، نازل شده است، چنانچه روزی ثوبان نزد حضرت آمد، در حالی که رنگ چهره اش دگرگون و بدنش ضعیف شده بود.
پس حضرت محمد (ص) پرسیدند: ای ثوبان؛ چه چیز تو را به این حال و روز انداخته است؟
ثوبان پاسخ داد: ای رسول خدا؛ دچار بیماری نمی باشم، جز اینکه، هنگامی که شما را نمی بینم بی تاب دیدار شما می شوم تا دوباره شما را دیدار نمایم، و این بار به یاد آخرت افتاده و از فکر ندیدن شما به هراس و وحشت افتادم؛ زیرا من می دانم که شما در بهشت با پیامبران صدرنشین می باشید و اگر من داخل بهشت هم شوم در جایگاهی پایین تر از شما جا دارم و چنانکه داخل بهشت نشوم که دیگر هرگز شما را نمی توانم ببینم!
در اینجا بود که آیه ی شریفه نازل گردید. سپس آن حضرت فرمودند: سوگند به کسی که جان من در دست اوست، هیچ بنده ای به معنی واقعی کلمه مومن نیست، مگر این که من در نزدِ او بیشتر از خودش و پدر و مادرش و خانواده اش و فرزندانش و همه مردم، محبوب تر باشم، و نیز از انس بن مالک روایت شده است که مردی از صحرانشینان خدمت پیامبر (ص) رسیده و عرض کرد: ای پیامبر؛ قیامت کی فرامی رسد؟
پس پیامبر فرمود: چه چیزی برای آن مهیا کرده ای؟
آن مرد عرض کرد: به خدا سوگند کارِ زیادی مانند نماز و روزه برای قیامت مهیا نساخته ام جز اینکه خدای متعال و پیامبرش را دوست می دارم.
پس پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای پیرمرد، بدان که آدمی با هر چه آن را دوست می دارد محشور می گردد، (و اگر تو دوست دار واقعی ما باشی، با ما محشور می گردی و از قیامت ترسی نداشته باش).
منابع:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج17: 13؛ ج22: 87.
2- رسولی محلاتی. راهنمای بهشت: 140- 141.
ســبقت در سـلام کـردن
نزدیک ترین مردم به خدا و رسول او کسی است که آغازگر سلام باشد.پیامبر اکرم همیشه در سلام کردن مقدم بر دیگران بودند. هر وقت بر افراد وارد می شدند، قبل از اینکه آنان سلام کنند، ایشان سلام می کردند. امام با آن عظمت که تمام قدرت ها از شنیدن نامشان به وحشت می افتادند آن قدر رئوف و مهربان بودند که اگر با بچه ها مواجه می شدند به آن ها سلام می کردند. (نوه امام) / کتاب زندگی به سبک روح الله