روایتی جالب و تکان دهنده از امام حسن عسکری(ع)
صحبت های سید محمدحسن لواسانی؛ مدرّس حوزه علمیّه
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که کسی در کنار شما قرار بگیرد و به خاطر برخورد خوبتان، قفل ارتباط را بشکند و باب صحبت را باز کند و این، مقدمه ی خیلی از درد دل ها یا یک دوستی طولانی شود. برای من که زیاد اتفاق افتاده. مثلاً یک بار داشتم کنار خیابانی، وارد سوپرمارکتی می شدم. دیدم عده ای جوان جویای جام (!) دور هم ایستاده اند و حسابی سرخوشند. به همه شان سلام کردم و وارد مغازه شدم.
یکی از آن ها که بهرهای از جمال داشت و سر و وضعش بیش تر از بقیه، مطابق مُد بود؛ پشت سر من وارد مغازه شد.
مغازه دار که گویا با آن جوان رفاقتی داشت؛ به شوخی به او گفت: «زود بیا کارت را بگو و خرید کن و برو که برای حاج آقا مزاحمتی ایجاد نشه!»
فوراً سرم را از لای اجناس بالا آوردم و گفتم: «نه آقای گل، منتظر من نباش. وقت شما بیشتر از من میارزد!»
آنها که بدشان نمیآمد سر به سر بگذارند؛ رو به من گفتند: «آخه حاج آقا! بعضی ها، در کنار ما جوان ها راحت نیستند. ظاهرِ ما، اذیتشون میکنه.»
خندیدم و گفتم: «بقیه رو نمی دونم. ولی از نظر من، ظاهر شما مشکلی نداره! اگر هم مشکلی داشت، من به خودم این اجازه رو نمیدم که از بودن در کنار جوانی مثل شما اکراه داشته باشم.»
هنوز خیلی از مغازه فاصله ای نداشتم که صدای همان جوان، مرا نگه داشت.
ـ آقا شما با همه فرق داری!
ـ با همه که نه! فقط با اونائی که دین رو ارثِ آباء و اجدادی شون می دونن!
و مدت طولانی با هم صحبت کردیم. بعد از خداحافظی، در فکر شده بودم که دل این جوان ها، عجب زمین صافی است که ما، گاه با کمباین به جانش میافتیم! ای کاش همهی ما، زمین شناس بودیم!
همین چند وقت پیش بود که در مشهد، کارت دعوتی به دستم رسید. می توانستم به آدرس آن کارت مراجعه کنم و از آن جا، قدری شله نذری بگیرم. بنده هم با این که عادت به این کارها ندارم ولی احترام قائل شدم و به طرف آدرس حرکت کردم.
جلوی حسینیهی مقصد، صف کوتاهی بود و چند نفر خانم با حجاب نصفه نیمه، جلوی من بودند. نوبت که به آنها رسید با کمال تعجب دیدم دو پیرمردی که مسئول دیگ بودند؛ با این دو خانم برخورد تندی کردند و جلوی همه داد زدند: «حالا که پوشش مناسبی ندارید، شله نمیدهیم!» و درگیری لفظی کوتاهی پیش آمد و آن دو خانم، شرمسار و عصبی راه خود را گرفتند و رفتند. صرف نظر از برخوردی که من آنجا انجام دادم؛ دیدن آن صحنهی تأسّفانگیز، تا مدتها ذهنم را به خود مشغول کرده بود. تا این که روزی روایتی جالب و تکان دهنده از حضرت عسکری علیهالسلام دیدم. ببینید امام علیهالسلام، در موردی مشابه ـ بلکه بسیار بدترـ چه عکس العملی نشان دادند:
صفحات: 1· 2
Islamophobia / اسلام هراسی
تصویر دیگری که امروز خدمت شما تقدیم می کنم باز هم اختصاص دارد به بخشی از نامه امام خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی.
در بخشی از این نامه آمده:
اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟
Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity.
انسان ۲۵۰ ساله | امام عسکری علیهالسلام و ایجاد شبکه جهانی
رهبر انقلاب: حضرت عسکری علیهالسلام در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود توانسته بودند با یک شبکهی عظیم تبلیغاتی و تعلیماتی این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. فقط این نبود که مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» با همان معنای اسلامىِ خودش قرار میگرفتند و با مردم حرف میزدند.۱۳۸۲/۰۲/۲۰
رابطه جالب روزی و مرگ در کلام امیرالمؤمنین(ع)
بکی از سؤالاتی که ممکن است در ذهن خیلی از افراد وجود داشته باشد این است که مگر نمی گویند خدا رزّاق است؟ پس چرا بعضی مردم در کشورهای مختلف دنیا فقیر و حتی برخی گرسنه اند؟
پاسخ را در سه بخش و به صورت کوتاه بیان می کنیم:
* عدالت به معنی مساوات نیست
اولاً چنین برداشتی غلط است که چون خدا رزّاق است پس نباید هیچکس فقیر باشد. ثانیاً رزّاقیت خداوند هم در ابعاد معنوی است و هم مادی. ثالثاً بخشش خدا به این معنی نیست که بدون قانون و حساب و کتاب است بلکه نظم و قاعده مند است. رابعاً عدل خدا هم به معنای این نیست که به همه یک اندازه ببخشد و چه بسا مساوی بودن انسانها در رزق و روزی با وجود شرایط و تلاشهای گوناگون آنها عین بی عدالتی است!
** ظرفیت متفاوت انسانها
این را باید دانست که هزاران هزار حکمت و قاعده و رابطه علت و معلولی و قواعد دیگری برای کسب رزق و روزی و علم و سایر کمالات مادی و معنوی وجود دارد. از جمله: نظام هستی؛ ضرورتهای چرخه حیات؛ حکمت وجودی هر موجود؛ مرتبه و ظرفیت هر یک؛ جبر و اختیار؛ علت و معلول؛ حرکت و سکون و…
پس، رازق خداست، اما رزّاقیت نیز حساب و کتاب و اندازه و قانون و قَدَر دارد. یه یکی به تناسب نقش او در کارگاه هستی زیادتر داده شده و به یکی کمتر داده شده و برای هر دو دستور العمل های لازم آمده تا چرخه به سلامت بچرخد و همه به کمال برسند.
حتی انسان مؤمن نیز ممکن است به خودش ظلم کند، ظرفیت وجودیش بالا نیست، از خدا طلب رزق و گشایش میکند، اما زمینه و ظرفیت آن را فراهم نمیکند و خدا می داند که اگر ذره ای بیشتر به او بدهد، طغیان خواهد کرد و چون به حفظ ایمانش اعتقاد و علاقه دارد، به او نمی دهد تا حفظ بماند.
البته «رزق الهی» تعریفی دارد و هر درآمدی رزق الهی نیست. رزق الهی همه برکت است و سبب رشد میشود، اما در آمدی که از هر راهی به دست میآید و در هر راهی مصرف میشود و همیشه با «ظلم» به خود و دیگران توأم است، رزق الهی قلمداد نمی گردد.
صفحات: 1· 2