• تماس  

یا شمس الشموس

هشداری که رهبر دادند اما....

28 تیر 1392 توسط 313

شاید آن روزی که مرسی به قدرت رسید هیچ کس تصور نمی کرد، بعد از مدت کوتاهی به زیر کشیده شود. مرسی در نهایت با کودتای نظامیان و چراغ سبز آمریکا و اسرائیل عزل و زندانی شد، تا بیش از همه این اسلام گرایی باشد که ضربه می خورد.

اما چرا کار به اینجا کشید؟
اخوان المسلمین، جریان هشتاد ساله ای که در شعارهایش همواره اسلام را تنها راه حل مشکلات جامعه مصری عنوان می کرد و خود را از منتقدان جدی سیاست های آمریکا و اسرائیل نشان داده بود. به محض کسب قدرت، راه و روش دیگری را انتخاب کرد.
مرسی بعد از رسیدن به قدرت بر خلاف شعار تاریخی  و سیاست ورزی اسلامی اخوانی ها، تمام تخم مرغ های خود را در سبد تندورها به ویژه گروه سلفی النور وابسته به عربستان سعودی گذاشت تا به طمع دلارهای نفتی عربستان و حمایت های سیاسی امریکا، بتواند تنها در قدرت باقی بماند. پیمان هزینه بری که مرسی را از تخت قدرت پایین کشید و در خانه خود، محصور نظامیان مصری کرد.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

متن ادبی «رنج تنهایی مادر»

28 تیر 1392 توسط 313

پاینده باد واژه زیبای مادر، که از آغاز تا پایان خلقت، نقش دل‏های مهربان است. چه زیباست تکرار نام مادر بر لبان دختری که خود مادری درد آشناست؛ فاطمه.
فاطمه علیهاالسلام سوگوار مادری فداکارست.
چقدر دشوار است تحمل رحلت مادری چنان صمیمی که در رحم خویش با او سخن می‏گفته است.
بازار اشک، در چشمان فاطمه رونق گرفته است و رسول خدا، خود، دل شکسته و نالان، دل جوی فاطمه علیهاالسلام غمگین است.
خدیجه علیهاالسلام ، همسری مهربان، که با شنیدن اولین ندای وحدانیت، رو به سوی قبله می‏کند و خدای را به یکتایی می‏خواند، پذیرای پیامبری مبعوث و لرزان بازگشته از حرا و شاهد نبوت، اکنون آرام، آرمیده است.
«تنهایی» به گریه می‏افتد، هنگامی که ناچار باید همدم رسول خدا شود.
امّا خدیجه، هرگز رنج تنهایی را بر محمد بر نمی‏تابد و دختر کوچک خویش را به تیمارداری پدر می‏گمارد. زین پس، فاطمه علیهاالسلام تیماردار و غمخوار پدر خواهد بود، در لحظه‏های خاکستر و سنگ و دشنام.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

زندگی با طعم توبه

28 تیر 1392 توسط 313

 نظر دهید »

عالمی که در ۲ سالگی به معرفت الله رسید

28 تیر 1392 توسط 313

امروز سالروز فوت مرحوم عالم وارسته آیت الله بهاءالدینی است که در ادامه پرونده علما به گوشه از زندگینامه ایشان می پردازیم.

ولادت و خاطرات کودکی

عیدغدیر سال ۱۳۲۷هجری قمری بود و موجی از شادمانی و شعف، شهر قم را فراگرفته بود. خانواده ی آسید صفی در این عید، دلیل دیگری هم برای شادمانی داشتند و آن تولد فرزند عزیزشان بود. سیدرضا بهاءالدینی که ولادتش مقارن با بهار طبیعت و عید ولایت بود، در نهمین روز از فروردین سال ۱۲۸۷هجری شمسی دیده به جهان گشود. پدرش که از خادمان آستانه ی مقدسه ی مادر سیدرضا، بانویی مؤمنه و عفیفه به نام “فاطمه سلطان” و از نوادگان ملاصدرای شیرازی بود. ایشان قبل از تولد سیدرضا، صاحب فرزندی می شوند که در دو سالگی از دنیا می رود و این مادر دلسوخته، در صبر بر این مصیبت به جای بی تابی و گله و شکایت، سجده ی شکر کرده و از خداوند فرزند دیگری می خواهد که از علمای بزرگ و اولیاء الهی باشد. آری، دعای پدر و مادر باتقوا اینچنین در حق فرزندان به اجابت می رسد و عجیب نیست که اکثر علمای بزرگ، مرهون دعای پدر و مادر بوده اند   من تقریباً یک ساله بودم و در گهواره، در آن ایام به خیارک مبتلا شدم ( خیارک دمل بزرگی است که باید جراحی شود ). جراح آمد تا جراحی کند، اطرافیان ما که متوحش بودند از دور گهواره ما رفتند؛ چون طاقت نداشتند ببینند. ما این مطلب را می فهمیدیم. جراح نیشتر را زد و ما راحت شدیم. ما شش ماهگی را یادمان هست و از سنین یکی، دو سالگی مطلب را می فهمیدیم و اینجور کارها را از وجعش (دردش) خائف و ناراحت بودیم، اما کاری نمی توانستیم بکنیم.مرحوم حاج آقا حسین (اخوی) سه سال از ما کوچکتر است و کاملاً تولدش را من یادم هست. کجا نشسته بودم، کجا مرا خواباندند، کجا متولد شد.ایشان گریه می کرد آنها چه می کردند، همه را مثل این که با بچگی ضبط کردم. یعنی مشاهده می کردم و می فهمیدم. » 

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شهیدی که به امر حضرت زهرا(س) جبهه رفت...

28 تیر 1392 توسط 313

 گذری بر  زندگی فرمانده گردان یازهرا تیپ44قمربنی هاشم

سید کمال سوم تیر ماه سال 1342در«شهرکرد» چشم به جهان گشود. پرورش در خانواده ای مذهبی دلیلی بود بر ابراز علاقه اش به خاندان عصمت و طهارت (ع)  به ویژه صدیقه طاهره، حضرت زهرا (س) .

دوران انقلاب و علاقه به امام خمینی (ره)  او را برآن داشت تا کلاس‌های درس را به کلاس مبارزه با طا‌غوت تبدیل کرد و در راه مبارزه با طاغوت، از خود شجاعت بی نظیری نشان داد .

 

با شروع جنگ تحمیلی پرواز دیگری به سوی آسمان کمال آغاز کرد و همراه سه برادر خود مشتاقانه به سوی جبهه‌های حق علیه با طل شتافت به خاطر شجاعت و لیاقتی که از خود نشان داد .در عملیات محرم به عنوان فر‌مانده گروهان انتخاب گردید.در همین عملیات به شدت مجروح شد . طوری که پزشکان معالج از بهبودش نا‌امید شدند. از آنجا که تقدیر خداوند بر زنده‌ ماندنش بود؛ در عالم خواب مادر بزرگوارش حضرت زهرا (س) او را شفا داد و خطاب به او فرمود: پسرم تو شفا پیدا کردی. بر خیز! ولی باید قول بدهی که جبهه را ترک نکنی. این رخداد به عنوان خاطره‌ای فراموش نشدنی، همیشه در وجودش می‌جوشید و تاب و قرار را از او می‌گرفت. پس از آن بلافاصله در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد و دوباره مجروح شد. پس از مدتی استراحت دوباره به جبهه برگشت و در عملیات والفجر4 باایمان و اخلاص عجیبی که داشت حماسه‌ها آفرید و قسمت های زیادی از مواضع دشمن را به همراه 15 نفر از یاران با وفایش، بدون آب و غذا و مهمات ؛ به قول خودش تنها با استعانت از امام زمان (عج) و بعد از چندین ساعت در‌گیری فتح نمود و حفظ کرد که مورد تشویق فرماندهان به ویژه سردار سید رحیم صفوی قرار گرفت. از آن به بعد بود كه به عنوان فرمانده گردان انتخاب شد.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 313
  • 314
  • 315
  • ...
  • 316
  • ...
  • 317
  • 318
  • 319
  • ...
  • 320
  • ...
  • 321
  • 322
  • 323
  • ...
  • 547

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس