آقا بیا
آقا بیا بخاطر باران ظهور کن
ما را از هوای سراسیمه دور کن
وقتی برای بدرقه ی عشق می روی
از کوچه های خسته ی ماهم عبور کن
افسرده از هجوم هوس های عالمیم
آقا دله شکسته ما را صبور کن
کی می رسد شبی که تو از راه می رسی
این باغ.باغ شب زده را غرق نور کن
یا صاحب الزمان قدمت خیر
العجل یعنی ای تمام عدالت ظهور کن
در سوگ رسول مهربانی
مدینه ایمان رسول رحمت را از دست داده است و مکّه توحید، محور وحدت را.
اینک، خدای سبحان، رسول عزت آفرین را به جوار خویش برده و امت در سوگ آن پدر، یتیم شده است.
آری، هر چندرابطه وحی، میان آسمان و زمین، و خدا و بشر قطع شده، ولی حضرت رسول صلی الله علیه و آله همیشه زنده است
در اذانی که مؤذّن فریاد برمی آورد
در تشهدی که نمازگزار می خواند
در نمازی که درپهنه زمین و در ازنای زمان برپا می شود
در جهاد هر رزمنده
در خشوع هر عارف
در تعلّم هر علم آموز
در عدالت گستری هر حاکم
و در مقاوت هر مسلمان.
آیا ایستادگی مسلمانان عصر حاضر در برابر هجوم نظامی سیاسی و فرهنگی استعمار و استکبار، یادآور همان مقاومت های دین مداران صدر اسلام در برابر شکنجه های قریش و محاصره شعب ابی طالب نیست؟ آری، راه، همان راه است و پیام، همان پیام پس محمد صلی الله علیه و آله همواره زنده است.
سروش، تو را استواری بخشید و بزرگ داشت، تا ندای حق تعالی را در همه سرزمین ها بیفشانی، تا از همه جای خاک، نهال ایمان بشکفد، و چراغ وحدانیت، همه جا را به روشنی بیاراید. تو، تن را به خدای خویش سپردی و جان را در طبق اخلاص نهادی و یک تنه در برابر دنیای کفر و باطل ایستادی. نام تو، دل های کافران را می سوزانَد، و یاد تو آرام بخش خاطر مؤمنان است. اینک هر چند از میان امت رفته ای، اما درس ایمان و وفا و جهاد و صبر که به پیروان خویش آموخته ای، باقی است.
هم اکنون گرچه مدینه، در سوگ نشسته است، اما در رواق چشم های اشکبار، انعکاس جاودانگی تو پیداست. امروز، گرچه محشر غم و قیامت اندوه برپاست، لیکن این داغ جانکاه را، شکوه آیین و فروغ نامت، تسلی می دهد. نام تو زیور هر بامداد و شامگاه ما باد ای رسول.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
…….. اللهم عجل لولیک الفرج
خورشید خسته
پاره هاى جگر از گلوى جگرپاره هستى فرو ریخت و کربلا، همان لحظه در خویشآغاز شد؛ همان جایى که مهربانى بى همتاى حسن بن على علیه السلام روبه روىیک جفت چشم خیانت کار، پرپر مى زد و سینه اش در اقیانوس زهر، غوطه ور بود؛همان جایى که ذره ذره هاى روح امامت، چون تل خاکستر در تشت فرو مى ریخت وزنى دست در دست ابلیس، پشیمانى گاه و بى گاهش را دست به سر مى کرد.
دریغا که سفره اطعام شبانه روزى مدینه، اینک برچیده مى شود و کریم اهل بیتعلیهم السلام چون خورشیدى خسته از خاک، به معراج ابدى مى رود.
آه از بیعت هاى سست!
کفر زمانه، دست از شرارت برنمى داشت و با نقابى از ریا، دست به کار فتنه هاى تازه بود.
تفرقه، چنگ به گریبان امت افکند و آن گاه که بیعت هاى سست، به فریب ستمگرزمانه، شکسته شدند، او چاره اى جز این نداشت که لواى صلح را پیش روى جفاىزمانه برافرازد؛ صلحى که زخم هاى بى شمارش، همه بر دل مجتبى علیه السلامفرود آمد.
سکوت هاى کبود
تو را در همان سال هاى سکوت و مصلحت، ذره ذره شهید کردند؛ در همان روزهاىخفقان، روزهاى ناامن که قامت حق، با زرهى پنهان در میان رداى امامت، بهنماز جماعت مى رفت و پاى منبرها، طعنه هاى پلیدى را مى شنید که انگشت اتهامو دروغ، به سمت امیرالمؤمنین داشتند. همان سکوت هاى کبود، تو را خون جگرکردند. قفس دنیا، روز به روز برایت تنگ تر شد. تو از آن سال هاى تلخ وسیاه، به زهر راضى تر بودى که شوکرانى این چنین، رهایت کند از غم هاىنافرجام زمانه… .
ناسپاسان
شک نکنید به پستى خود؛ این سان که نمى دانید در پى چه هستید… نه دردانه «لولاک» را خواستید، نه عدل ذوالفقار را تاب آوردید و نه ریحانه خلقت راچشم دیدن داشتید! اینک که دیگر بار، عطر گل محمدى را بر خود حرام کردید،کور باد چشم هاى دریده و تنگتان!
سلام بر غریب بقیع!
سلام بر او که با عصمت و طهارت فاطمى، در خاک غریبانه بقیع آرمیده است وآفتاب و ماهتاب، تنها سنگ مزار اویند و سایبان خستگى هاى تربتش، تنها، بالکبوترانى است که روز و شب بر آن خاک بوسه مى زنند!
ذکر نافع
رئیس «محدثین شیعه»، مرحوم صدوق، در کتاب ارزشمند «خصال» از رییس مذهب شیعه امام صادق علیه السلام چنین نقل کرده است:
از چهار گروهی که از چهار چیز میترسند و نسبت به آن نگران هستند، تعجب میکنم، چرا به چهار چیز پناه نمیبرند:
1.آنکه از ترس مینالد، چرا به این کلام خداوند عزّوجل پناه نمیبرد که فرموده است:
«حسبنا الله و نعم الوکیل؛[لطف و یاری]خدا برای ما بس است و چه خوب وکیلی است!» .(آل عمران، ایه 173)
زیرا خدای جلّ جلاله به دنبال این آیه فرموده است: «آنان که چنین گفتند، با پیروزی و سرافرازی، بیآنکه اندکی به آنها برسد، از جهاد برگشتند».
2 .در شگفتم از کسی که از غم در هراس است، چرا به دعای یونس علیه السلام پناه نمیبرد، آنجا که خداوند عزّوجل از قول او فرمود:
«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین؛ جز تو خدایی نیست، تو از اینکه مورد اعتراض باشی، منزّهی به راستی که من از ستمکاران بودم» .(سوره انبیاء، ایه 87)؛
زیرا خداوند، به دنبال این آیه فرموده است: «یونس این گونه به خدا پناه برد، ما او را از غم رهایی دادیم و این گونه، مؤمنین را از غم نجات میدهیم» .
3 .در تعجبم از شخصی که دربارهاش مکر و حیله شده است، چرا به این گفتار خداوند پناه نمیبرد که فرمود:
«و افوض امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد؛ کار خود را به خدا واگذار میکنم، بی شک او نسبت به بندگان بیناست» .(سوره مؤمن، ایه 44)؛
زیرا خداوند درباره گوینده این سخن فرمود: «فوقاه الله سیئات ما مکروا؛ خداوند از بدی هایی که دربارهاش اندیشیده بودند، او را نگه داشت» .
4 .و در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را میخواهد که چرا پناه نمیبرد به ایه:
«ما شاء الله لا قوة الا بالله» .(سوره کهف، آیه 39)؛
زیرا خداوند از قول شخص مؤمنی که در حال «مناظره» با رفیق ناسپاس خود بود، میفرماید: «چرا وقتی داخل باغت شدی، این جمله را نگفتی .«هر چه خدا خواست و نیرویی نیست جز از سوی خداوند» .
زیرا من از امام صادق علیه السلام شنیدم که خداوند به دنبال این گفتار، از قول آن مؤمن، به یار همراهش گفت: اگر میبینی من مال و فرزند کمتری دارم، پس، امیدوارم که خداوند بهتر از باغ تو را نصیبم کند:
«فعسی ربّی ان یؤتین خیراً من جنّتک؛ ممکن است، خداوند بهتر از باغ تورا به من ببخشد» .(سوره کهف، ایه 40) و امیدش به تحقق پیوست؛ زیرا عسی در آیه موجبه است .
20 نکته در مورد زندگی مشترک
امروزه شرایط زندگى مشترك، گونه جدیدى از روابط زناشویى را بوجود آورده است چراکه سنت و مدرنیته در كنار هم راهى نو باز كرده اند. ما نكاتى از آن را برایتان بازگو مى كنیم تا در جهت جلوگیری از بروز هر نوع سوء تفاهم، ابتکار عمل داشته باشید :
1. همسرتان را به عنوان یك مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خودرا افزایش دهید.
2. همسر خود رابه چشم یك شیء مسئول ننگرید. بلكه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
3. جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را كه باعث تمایز او از سایرین میشود را مورد توجه و تحسین قراردهید.
4. برای اینكه همسرتان با شما روراست باشد سعی كنید او را درك كرده و برای افكار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واكنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی را در زندگی خود میكارید.
5. وقتی همسرتان با شما درد دل میكند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید كه اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
6. به طور مداوم ازشوهرتان انتقاد نكنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود كه شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
7. او را به درك نكردن،عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نكنید. زیرا او درك كردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
8. نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر اینكه همسرتان این نیازها را بازگوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال كرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را كه شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
9. زمانی كه همسرتان با شما صحبت میكند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقة شما را نشان میدهد.
10. هیچوقت از كارهایی كه همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نكنید برای مثال وقتی او به شما محبت میكند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوة خود ابراز محبت میكند.
11. او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلكه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به او میدهید سعی كنید از قبل در مورد هدیة مورد علاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
12. از همسر خود انتظار نداشته باشید كه با تمامی طرحها و ایدهها و افكار شما موافق باشد و آنها را تحسین كند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید كه نظرش را هر چند كه برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.
13. اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نكته را زمانی كه وی عصبانیاست بیشتر مراعات كنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
صفحات: 1· 2