امام رضا علیه السلام و تشیع ایران
پس از آنکه مأمون بر برادرش امین، پیروز شد، در حقیقت، حکومت عباسیان را که در اصل تکیه بر خراسانیان داشت، بیشتر از پیش، خراسانی کرد. حکومت امین، تکیه بر عناصر عربی و خاندان عباسیان داشت، اما حکومت مأمون از این دو جهت، ضعیف بود. لذا وی سعی کرد تا پایگاه دیگری بدست آورد. برای ایجاد این پایگاه، میتوانست حمایت مردم را که علاقه به علویان داشتند، جذب نموده از آن ابزاری برای سرکوبی قیامهایی بسازد که بنام علویان صورت میگرفت. ابن خلدون فراوانی شیعیان را سبب چنین دعوتی از سوی مأمون برای ولایتعهدی امام رضا _ علیه السلام _ میداند.[1]در نظر عامه مردم آمدن امام و پذیرش دعوت مأمون برای گرفتن خلافت و یا ولایتعهدی، مهر تأییدی برای مأمون بود، این یکی از اهداف مهم این اقدام بود.
امام ابتدا دعوت مأمون را نپذیرفت. بدنبال آن اصرارهای مأمون به تهدید تبدیل شد و بالاخره پس از تهدیدهای فراوان [2]امام مجبور شد تا به مرو بیاید و ولایتعهدی را بپذیرد. امام این ولایتعهدی را تحت شرائطی قبول کرد؛ مهمترین شرط آن بود که مسئولیتی در قبال کارها نداشته باشد. از جمله امام فرمود: انی داخل فی ولایه العهد علی ان لا آمر و لاانهی ولاافتی و لااقضی و لااولی و لااعزل ولاأغیر شیئا مما هو قائم و تعفین من ذلک کله.[3] من ولایتعهدی را میپذیرم به شرط آنکه هیچ امر و نهی نکرده و فتوا و قضاوتی ننمایم. همچنین نقشی در عزل و نصب و تغییر وضعی که حاکم است، نخواهم داشت و از همه اینها معاف خواهم بود. همین موضع امام سبب شد تا شورشهای علوی، همچنان برپا باشد و لذا به قول برخی این ولایتعهدی نیز در فروکش کردن شورشهای علوی سودی نبخشید.[4]
مأمون برای اینکه امام در مسیر خود به شهرهای شیعی برخورد نکند، دستور داده بود تا او از بصره به طرف اهواز، از آنجا به فارس و بعد به خراسان آورده شود. رجاءبن ابی الضحاک، چنین دستور یافته بود ه امام را جز از این طریق، از راه کوفه نیاورد.[5]در بعضی از مصادر آمده است که امام از طریق قم، آورده شده است.[6] اما این مطلب صحیح نیست چرا که در کتاب عیون اخبار الرضا، تصریح شده که مأمون به رجاء نوشته بود لا تأخذ علی طریق الکوفه و قم[7] راه کوفه و قم را در پیش مگیر.
صفحات: 1· 2
پوسترهای غفلت/کالای ایرانی بخریم
با آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی رویکرد دشمنان نظام جمهوری اسلامی با توجه به شکست در سایر زمینه ها به سمت اقتصاد گرایش یافت که اقتصاد مقاومتی پاسخ مناسبی به این رویکرد جدید دشمنان است.یکی از مولفه های اقتصاد مقاومتی بحث تقویت تولید داخل ، استفاده از توان داخلی و کاهش واردات است . این موضوع که سالهاست توسط رهبر انقلاب مطرح شده و بارها ایشان مسئولین و مردم را جهت تقویت تولید داخل و استفاده از کالاهای ایرانی توصیه کرده اند در مقاطعی با غفلت از سوی مسئولین و مردم مواجه شده و متاسفانه در مواردی دیده می شود که فرهنگ ترویج کالای خارجی ، تمسخر کالای داخلی و زحمت تولید کننده داخلی در بین اقشاری از جامعه جا افتاده است.
کاریکاتور ذخیره آب یعنی زندگی
کلیپ کوتاه کمک به مظلوم
(سخنرانی امام خامنه ای پیرامون مسائل غزه و کشتار مظلومانه مردم فلسطین)
دانلود فیلم با کیفیت بالا
کلیپ
28,539 کیلوبایت
ابتدا تمامی قسمت ها را دانلود کرده و سپس نسبت به باز کردن آن اقدام نمایید.
در صورتی که نرم افزار ( WinRar ) بر روی رایانه ی خود نصب ندارید
می توانید از اینجا دریافت نمایید.
فرمول طلایی امام صادق(ع) برای رفع تندخویی
امام صادق (ع) میفرمایند: «من زرع العداوه، حصد ما بذر»؛ هرکس دشمنی بکارد، همان را که کاشته درو میکند. این قانون کلی را هرگز از خاطر نبریم؛ انسان همان چیزی را درو میکند که کاشته است. از نگاه اهل بیت علیهمالسلام، بگومگو و مشاجره به قدری زشت است که چنین افرادی را از شفاعت خود محروم میدارند. چرا که آثار مراء بر قلب آنقدر مهلک است که توان طی مدارج کمال را از آن سلب میکند.
اهل مراء و تخاصم، بعد از تولد به برزخ، عذابهای هولناکی را تا روز قیامت تجربه میکنند و در روز قیامت که تمام شیعیان چشم امید به شفاعت اهلبیت علیهمالسلام دوختهاند، از چنین امتیازی نیز محروم میمانند. بنابراین میتوان گفت که روحیه مراء و خصومت سبب محرومیت انسان از نگاه خداوند و خانواده آسمانیاش میشود.
وقتی دو نفر با هم به مشاجره میپردازند، این مشاجره، قطعاً در روابط عاطفی آنها تأثیر گذاشته و محبت میان آنها را به سمت سردی و سستی سوق میدهد، از همین رو به کسانی که مایلند روابط گرم و عمیق خود را با همسر، فرزند، والدین، و افراد دیگر حفظ کنند توصیه میکنیم که کاملاً هوشیارانه از روابط خود مراقبت نموده و آن را از قیل و قال، بحث، مشاجره و خصومت در امان بدارند.
یک پدر و مادر آگاه، یک فرزند مؤمن و فهمیده، و یک همسر بهشتی باید قلباً باور کنند که مشاجره و قیل و قال هیچ نتیجهای جز تولید جهنم در زندگی دنیوی و اُخروی آنان نخواهد داشت. بدخُلقی، بدزبانی، تکبر و خشونت، حتی اگر به از هم پاشیدگی کانون خانواده نیز نیانجامد، سبب میشود که انسان سلطنت خود را در قلب افراد خانواده از دست داده و گرمای محبت آنان را از خویش دریغ کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اولین و بزرگترین قربانی هر مشاجره، خود شخص قیل و قال کننده است که در حقیقت با این کار بر علیه خویش عمل نموده است. موضوع جالب اینجاست که شیطان چقدر در این امر بدیهی، باز هم ما را مورد حمله قرار میدهد.
کسی که با قیل و قال، درگیری، غُر زدن، مچ گیری، ایراد و… سعی در حفظ محبوبیت و موقعیت خویش دارد به نتیجهای عکس دست یافته و حتماً منفور دیگران خواهد شد نه محبوب آنان.
تنها یک راه برای حفظ محبوبیت وجود دارد و آن رفتاری آمیخته با متانت، گذشت، مهربانی و وقار است. یک مؤمن باید آنقدر قدرت پیدا کند که دنیا نتواند او را له نموده و به حقارت بکشاند. کسی که در برابر دنیا زانو نزد، دیگر به قیل و قال و مشاجره نخواهد افتاد. چرا که مراء و مشاجره از ویژگیهای انسانهای ضعیف و کوچک است.
سقوط قلب انسان و خسران او در دنیا و آخرت
حضرت علی (ع) میفرمایند: «من زرع العدوان، حصد الخسران»؛ کسی که دشمنی میکارد، خسران برداشت میکند. وقتی دنیا و لذت و شادمانی آن از بین رفت و آخرت به آتش کشیده شد، دیگر سرمایهای برای انسان باقی نمیماند. حماقت اهل تخاصم، صدها بار بیشتر از حماقت کسانی است که دنیا را در لذت گناهان گوناگون سپری میکنند و در آخرت به عذاب الهی دچار میشوند. چرا که اهل مراء و تخاصم، نه لذت دنیا را میچشند و نه لذت آخرت را.
قلب، تنها دارایی هر انسانی است. اضطراب، خشم، گرفتگی، کینه و عداوت، قلب را ساقط نموده و باطن انسان را به آتش میکشند. وقتی کسی این تنها دارایی خود را در رحم دنیا از دست داد، دیگر سالم به برزخ متولد نخواهد شد و خسرانی از این عظیمتر برای هیچ کس رُخ نخواهد داد.
صفحات: 1· 2