• تماس  

آثار و بركات اخلاقى - تربيتى سيد الشهداء (عليه السلام)

10 خرداد 1393 توسط 313

2- احساس گناه در بين مسلمين

يكى ديگر از آثار نهضت و شهادت سيدالشهدا (ع) اين بود كه مردم پس از مدت كوتاهى متوجه عدم توانايى و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عميق ندامت و گناه كرده و چنين انديشيدند كه براى جبران اين اهمال كارى و غفلت ، و نيز براى طلب بخشايش الهى، بايد جانبازيهاى مشابهى را انجام دهند. و از جمله كارهاى امام زين‏العابدين (ع) اين بود كه كوشيد اين احساس گناه را شعله‏ور سازد. از اين رو به گروه انبوهى از مردم كوفه نهيب زده و فرمود:

«اى مردم، شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا شما فراموش كرديد كه نامه‏ها براى پدرم نوشتيد و چون به سوى شما آمد، به او خدعه و نيرنگ زديد؟! شما با پدرم عهد و پيمان بستيد و با وى بيعت كرديد، اما بيعت خود را شكستيد و او را به قتل رسانديد پس هلاكت بر شما باد و با اين توشه‏اى كه به آخرت فرستاديد هلاكت بر شما باد . چه رأى زشت و پليدى را كه براى خود پسنديديد! آنگاه كه به ديدار پيغمبر خدا (ص) مى‏شتابيد و به شما بگويد: «عترت مرا كشتيد ، هتك حرمت مرا كرديد.» با چه ديده‏اى به او نظر خواهيد كرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت : «از امت من نخواهيد بود» 1

اين احساس گناه عامل هميشه شعله‏ورى بود كه مردم را براى شورش و انتقام جويى همواره به جلو مى‏راند.

استاد «عادل اديب» در اين باره مى‏نويسد: شهادت فجيع امام حسين (ع) در كربلا موجى شديد از احساس گناه در وجدان هر مسلمانى برانگيخت . آنان پى بردند كه مى‏توانستند او را يارى دهند. اما از آن پس كه با او براى قيام پيمان بستند، او را يارى نكردند . اين احساس گناه دو جنبه داشت: از يك طرف انسان را وادار مى ساخت كه گناهى را كه مرتكب شده با كفاره بشويد، و از طرف ديگر نسبت به كسانى كه او را به ارتكاب چنين گناهى واداشته بودند، احساس كينه و نفرت كند. به طورى كه انگيزه انقلابهاى متعددى كه در اثر قتل امام (ع) برپا شد، همان كفاره يارى نكردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امويان بود .

مقدر چنين بود كه آتش اين احساس گناه، پيوسته برافروخته بماند و انگيزه انتقام از بنى اميه در هر فرصت به انقلاب و قيام بر ضد ستمگران منتهى گردد. 2

بارى ، بر اثر شهادت امام حسين (ع) اين آيه شريفه مصداقى روشن يافت:

«و يوم يعض الظالم على يديه » 3

و روزى كه ستمكار دستهاى خود را از پشيمانى مى‏گزد.

3-ازدياد محبوبيت سيد الشهداء (ع) و خاندان وحى‏

سؤمين اثر مهم تربيتى قيام و شهادت سيدالشهداء (ع) ، بالا بردن محبوبيت خاندان حضرت على (ع) در اجتماع اسلامى و شناساندن بيشتر و بهتر آنان به مردم بوده است .

مسئله داشتن محبوبيت و قبضه كردن افكار اجتماع از مسائل حياتى و مهمى است كه همواره مورد نظر حكومتها بوده و هست . حكومتها هر چند به طور اكثر تكيه گاه بزرگى جز قدرت ندارند، اما به خوبى مى دانند كه نيرومندتر از قدرت نظامى ، جايگاهى است كه در دلهاى مردم مى‏باشد، وسعى دارند آن را براى خويش به دست آورند . معاويه نيز با همه تلاشهاى شيطانى خود به طور كلى مى خواست دو چيزرا به دست آورد: يكى محبوبيت بخشيدن به خاندان و شجره خبيثه بنى اميه ، و ديگرى سقوط خاندان و شجره طيبه حضرت على (ع) از محبوبيت . متأسفانه معاويه در اين تلاش خود موفقيت بسيارى هم كسب كرد. اما با ظهور حماسه حسينى و جانبازيهاى مردان راستين خدا، نفوذ معنوى و اعتبار روحانى عميقى براى سيدالشهدا و اهل بيت (ع) ايجاد نمود .

به طورى كه هر چه از آن واقعه مى گذشت مردم بيشترى به خاندان حضرت على (ع) جذب مى‏شدند اين محبوبيت رفته رفته چنان بالا گرفت كه عده‏اى براى خونخواهى و به نام هوا داران از خاندان رسول خدا (ص) دست به قيام زدند.

آرى ، اگر حسين بن على (ع) پيش از نهضت مردانه‏اش به عنوان امام وقت و سبط پيغمبر و فرزند على و فاطمه، و بزرگترين شخصيت از خاندان وحى شناخته مى‏شد، پس از قيام با حفظ مقامات سابق، به نام عاليترين و كاملترين نمونه مردانگى و مجاهدت و فداكارى در راه خدا و حقيقت شناخته شد.

«مسيوماربين آلمانى» در اين خصوص مى‏نويسد: «مهمترين اثر اين نهضت اين بود كه رياست روحانى كه در عوالم سياست اهميت شايانى داشت، مجدداً به دست بنى‏هاشم افتاد، و به ويژه در بازماندگان حسين (ع) مسلم گرديد، و چندى طول نكشيد كه (حكومت) ظلم و جور معاويه و جانشيان او منهدم شد و در كمتر از يك قرن قدرت از بنى اميه سلب گرديد. منهدم شدن (قدرت) بنى اميه به قسمى شد كه امروز نام و نشانى از آنها نمودار نيست و اگر در متن كتب تاريخى نامى از اين قوم ذكر شده در تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا هم نوشته شده است، واين نيست مگر به واسطه قيام امام حسين (ع) و ياران با وفاى او » 4

پى نوشتها:


1-  سيرهء امامان ، سيد محسن امين ، ص 188
2-  زندگانى تحليلى پيشوايان م، عادل اديب ، ص 149
3-  سورهء فرقان ، آيه 27
4-  نقل از كتاب درسى كه حسين به انسانها آموخت شهيد هاشمى نژاد، ص 445

 

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاق, مناسبت روز لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس