آسیب شناسی نوروز
ج - تبدیل بدی ها به خوبی ها و تلاش برای بهتر شدن
زیباترین و کامل ترین نوع تغییر،تبدیل بدی ها به خوبی ها و جبران خطاهاست.شیوه ای که قرآن کریم برای آدمی ترسیم ساخته است،جبران بدی ها به وسیله خوبی ها و توبه از اعمال گذشته است،چنانچه می فرماید:«فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإنَّ اللَّـهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛امّا آن کس که پس از ستم کردن،توبه و جبران نماید،خداوند توبه او را می پذیرد که خداوند آمرزنده و مهربان است».4
این دگرگون شدن و گذر از بدی به خوبی و اصلاح خود،در دعاهایی که از ائمه بزرگوار دین به ما رسیده است نیز بسیار مشهور است.در یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اَللّهُمَّ غَیِّر سَوءَ حَالِنَا بحُسن حَالِکَ؛خدایا حال بدِ ما را به حال نیکویت تغییر بده».5
امیرمؤمنان(ع) می فرماید:«مَن لَم یَتَعَاهَدِ النّقصَ مِن نَفسِهِ غَلَبَ عَلَیهِ الهَوَی وَ مَن کَانَ فِی نَقص فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ؛آن کس که به جبران نقص و بدی خود نپردازد،هوای نفس بر او مستولی خواهد شد و برای کسی که ناقص بماند [و بی نشاط و فرار کننده از دگرگونی و خوب شدن باشد]،مُردن بهتر خواهد بود».6
آسیب شناسی نوروز
صله ارحام،دستگیری از فقرا و احترام به سالمندان و تفقّد از ایتام و اصلاح بین برادران دینی و… از جنبه های بسیار مثبت عید نوروز و مورد تأیید و تأکید اسلام است؛ولی در مقابل،بعضی رفت و آمدهای عید نوروز منجر به گناه و معصیت می شود،که باید به آن ها توجه و از بروز آن ها اجتناب کرد،تا ایّام عید به گناه آلوده نگردد.
مولی الموحدین علی(ع) فرمود:کُلُّ یَومٍ لایُعصَی الله فَهُوَ عِیدٌ؛هر روزی که در آن گناه و معصیت پروردگار نشود،آن روز عید است».7
برخی از مصادیق امور منفی عبارتند از:
الف - اسراف
در دستورات اسلامی،بر پذیرایی از میهمان تأکید فراوانی شده است؛امّا در مقابل،اسراف و ریخت و پاش به شدّت نهی شده است.اسراف در لغت،معنی وسیعی دارد که هرگونه تجاوز و تعدّی از حد را شامل می شود،اگر چه غالباً در مورد بخشش ها و هزینه ها و مخارج به کار می رود.البته باید توجه داشت که علی رغم تصوّر عمومی،عدم اسراف و صرفه جویی،کم مصرف کردن نیست بلکه درست و بجا استفاده کردن است.
اسراف یکی از اعمال مذموم از دیدگاه قرآن و سنت است.قرآن مجید با نهی از اسراف می فرماید:«…وَ لَا تُسْرِفُوا إنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛…اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد».8 و نیز با تعبیری تکان دهنده تر می فرماید:«… وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّار؛اسرافکاران اهل آتشند».9
ائمه اطهار(ع) نیز نهی از اسراف را مورد سفارش قرار داده و اسراف را موجب فقر10،و کم شدن مال بسیار برشمرده اند.امام علی(ع) می فرماید:«اَلإسرافُ یُفنِی الجَزیلَ؛اسراف ثروت زیاد را بر باد می دهد».11
همچنین می فرماید:«لِلمُسرفِ ثَلاثَ عَلامَاتٍ یَأکُلُ مَا لَیسَ لَهُ وَ یَلبَسُ مَا لَیسَ لَهُ وَ یَشتَری مَا لَیسَ لَهُ؛اسراف کار سه نشانه دارد:آنچه فراخور حالش نیست،می خورد و آنچه در شأن او نیست می پوشد و آنچه در شأن او نیست (و به آن نیاز ندارد) می خرد».12
و امام صادق(ع) می فرماید:«أدنی الإسرافِ هِراقَةَ فَضلِ الإنَاءِ وَ ابتِذَالُ ثَوبِ الصَّّون؛کم ترین حد اسراف [و زیاده روی]،دور ریختن ته مانده ظرف (آب و غذا) و تبدیل لباس بیرون به لباس خانه و دم دستی است».13
ب - لهو و لعب
یکی از نیازهای انسان،نیاز به تفریح و سرگرمی است.دین مبین اسلام این نیاز را مورد تأیید قرار داده است.رسول خدا(ص) می فرماید:«اُلهُو وَ العَبُوا فَاِنّی اَکرَهُ اَن یُریَ فِی دِینِکُم غِلظَةَ؛سرگرمی داشته باشید و تفریح کنید چرا که خوش ندارم در دین شما درشتی و سختی دیده شود».14
در روایات متعدّدی بر گردش،شوخی،و برخی تفریحات و مسابقات مثل شنا،اسب سواری،تیراندازی و کُشتی تأکید فراوانی شده است.
در مقابل،اسلام انسان ها را از تفریحاتی که انسان را از یاد خدا دور می سازد،منع می کند.چنین اموری که به ظاهر تفریح نام نهاده می شود،در قرآن و روایات به لهو و لعب تعبیر شده است.علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه 64 سوره عنکبوت می فرماید:«لهو به معنای هر چیز و هر کار بیهوده ای است که انسان را از کار مهم و مفیدش باز دارد و به خود مشغول سازد،و لعب کار و یا کارهای منظمی است که با نظم خیالی و برای غرض خیالی انجام می شود؛مثل بازی بچه ها که عده ای با حرص و شور و هیجان عجیبی یک بازی را شروع می کنند و بر سر بازی داد و فریاد راه می اندازند،ولی زود از آن سیر شده و از هم جدا می شوند».15
امام علی(ع) می فرماید:«اُهجُر اللّهوَ فَاِنّکَ لَم تُخلَق عَبَثاً فَتَلهُو وَ لَم تُترَکُ سُدیً فَتَلغُو ؛ از سرگرمی [و کارهای غفلت آور] دوری کن،زیرا تو بیهوده آفریده نشده ای تا به سرگرمی بپردازی و مهمل رها نشده ای تا بیهودگی کنی».16
و امام باقر(ع) می فرماید:«لایَغُرَّکَ النّاسُ عَن نَفسِکَ فَإنّ الأمرَ یَصِلُ إلیکَ دُونَهُم وَ لا تَقطَعَنّ نَهَارَکَ بکَذَا وَ کَذَا فَإنّ مَعَکَ مَن یَحفَظُ عَلَیک؛مبادا مردم تو را از خودت غافل گردانند؛زیرا نتیجه آن به خودت می رسد نه به آن ها،و روز خود را با چه و چه (کارهای بیهوده) سپری مکن؛زیرا همراه تو کسی است که آنچه از تو سر می زند ثبت می کند».17
همچنین امام علی(ع) می فرماید:«مَجَالِسُ اللّهو تُفسِدُ الایمانَ؛مجالس لهو [و گناه] ایمان را فاسد می کند».18
ج - غیبت
یکی دیگر از مفاسدِ بعضی از جمع ها،غیبت دیگران می باشد.
این آفت زیانبار زبان،از گناهان کبیره به شمار رفته و از جمله گناهانی است که خداوند آن را نمی بخشد،مگر آنکه فرد مورد غیبت آن را ببخشد،چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:«إیّاکُم وَ الغَیبَةَ أشَدُّ مِنَ الزِّنَا أنّ الرّجُلَ قَد یَزنِی وَیَتُوبُ فَیَتُوبُ اللهُ عَلَیهِ وَ أنّ صَاحِبَ الغَیبَةِ لا یُغفَرُ لَهُ حَتّی یَغفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ ؛ از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا بدتر است؛زیرا زناکار ممکن است توبه کند و خدا توبه او را بپذیرد،اما غیبت کننده مورد عفو قرار نمی گیرد مگر اینکه طرف او (غیبت شونده) راضی شود».19
امام علی(ع) می فرماید:«اَبغَضُ الخَلائِق اِلَی اللهِ المُغتَابُ؛دشمن ترین خلائق در نزد خدا،غیبت کننده است».20 البته این گناه شامل شنونده غیبت نیز می شود؛چنانکه فرمود:«اَلسَّامِعُ لِلغَیبَةِ کَالمُغتَاب؛شنونده غیبت نیز همانند غیبت کننده است».21
امید است با استفاده از فرصت های طلایی پیش گفته و پرهیز از اموری که انسان را به گناه می آلاید،رضای خدا را کسب کرده،ایّام به کامتان گردد.
پی نوشت ها
1- زادالمعاد،محمّد باقر بن محمّد تقی اصفهانی (مجلسی دوم)،ص 328؛مفاتیح الجنان،شیخ عبّاس قمی.
2- کشف الغمه،علی بن عیسی اربلی،ج 2،ص 252؛بحارالأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)،محمّد باقر مجلسی (علامه مجلسی)،ج 75،ص 327.
3- من لا یحضره الفقیه،محمّد بن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)،ج 4،ص 382.
4- سوره مائده،آیه 39.
5- المصباح،ابراهیم بن علی عاملی کفعمی،ص 618؛البلد الأمین،ابراهیم بن علی عاملی کفعمی،ص 223؛مفاتیح الجنان،شیخ عباس قمی.
6- الامالی،محمّد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)؛ص 435؛معانی الاخبار،محمّد بن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)،ص 198.
7- نهج البلاغه،تدوین سید محمّد حسین موسوی (شریف رضی)،قصار 428؛أحیاءالعلوم،محمّد بن محمّد غزالی،ج 14،ص 31.
8- سوره انعام،آیه 141.
9- سوره غافر،آیه 43.
10- الکافی،محمّد بن یعقوب کلینی،ج 4،ص 53.
11- غررالحکم و دررالکلم،عبدالواحد بن محمّد تمیمی آمدی،شرح آقا جمال الدین خوانساری،ج 1،ص 139.
12- الخصال،محمّد بن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)،ج 1،ص 98؛مجمع البحرین،فخرالدّین طریحی،ج 5،ص 69.
13- مکارم الأخلاق،حسن بن فضل طبرسی،ص 103.
14- نهج الفصاحه،ترجمه ابوالقاسم پاینده،ص 259.
15- تفسیر المیزان،علامه طباطبایی،ج 16،ص 149.
16- غررالحکم و دررالکلم،عبدالواحد بن محمّد تمیمی آمدی،شرح آقا جمال الدین خوانساری،ج 2،ص 222.
17- الامالی،محمّد بن محمّد بن نعمان (شیخ مفید)،ص 183.
18- غررالحکم و دررالکلم،عبدالواحد بن محّمد تمیمی آمدی،شرح آقا جمال الدین خوانساری،ج 6،ص 134.
19- منیة المرید،شیخ زین الدّین بن علی بن احمد عاملی جبعی،(شهید ثانی)،ص 327،تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین،ملا فتح الله کاشانی،ج 8،ص 424؛تفسیر نورالثقلین،عبد علی بن جمعه عروسی حویزی،ج 5،ص 95؛شبیه این روایت در شرح نهج البلاغه،عبدالحمید بن محمّد معتزلی (ابن ابی الحدید)،ج 9،ص 60 نقل شده است.
20- غررالحکم و دررالکلم،عبدالواحد بن محمّد تمیمی آمدی،شرح آقا جمال الدین خوانساری،ج 2،ص 424.
21- غررالحکم و دررالکلم،عبدالواحد بن محمّد تمیمی آمدی،شرح آقا جمال الدین خوانساری،ج 2،ص 221.
منبع : فرصت های طلایی نوروز - محمّد مهدی فجری.
صفحات: 1· 2