آیا قرآن زن ستیز است؟
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد.(۱) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!(۲)
سه سال پیش از نزول آیه بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزونتری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (۳) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(۴) نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(۵)
خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء را فرود فرستاد. پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و از گسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»
روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود: «ایضرب احدکم المرأة ثم یظل معانقها(۶) آیا زن را کتک میزنید، سپس میخواهید با او هم آغوش باشید؟!»
حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است و گویا برتری در میان نیست.(۷)
نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی میکردند. این وضع جامعه مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینان گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن می رفت اسلام توسط مشرکان از بین برود. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود.
خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء را فرود فرستاد. پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و از گسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی، نه خانه و بچه داری.
احکام فقهی
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند ، اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را نشکند و اثری به جا نگذارد».(۸)
از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(۹)
در آیه ۴۴ سوره ص آمده است: «وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ ؛
و (به او گفتیم: براى وفا به سوگند تأدیب همسرت) دستهاى از ترکه برگیر و با آن (آهسته بر وى) بزن و سوگند خود را مشکن .»
زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود.
نپذیرفتن تنبیه بدنی
برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(۱۰) این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتکشان نزد.
اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواسته خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد.
هرگاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب» نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد…»(۱۱)
قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف»
برخى گفتهاند که معناى «اضربوه» وجوب زدن نیست بلکه آن به معناى اباحه زدن است ؛ یعنى این که زدن حرمتى ندارد و اما این که زدن وجوب داشته باشد و به عنوان یک امر واجب محسوب شود نه ، اینگونه نیست.
این مطلب را مىتوان از حدیث ذیل استفاده کرد: پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: من از مردى که کنیز خود را در موقع غضب مىزند خوش ندارم .[ احکام القرآن، ج ۱، ص ۴۰۰]
تنها مورد تنبیه، نشوز است
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصىاش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچهدارى و… سر باز زند ، شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.
برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایم ترین راهها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد ، راه دوم از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمىرود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى باشد .
اگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید ، فرمان قرآن با بکار بردن فعل “ضرب” آمده است.
مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مىگردند حتى مجازات بدنى، منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طریق تعزیر (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیه بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند.
اگر گفته شود که نظیر این طغیان و سرکشى و تجاوز در مردان نیز ممکن است آیا مردان نیز مشمول چنین مجازاتهایى خواهند شد؟
در پاسخ مىگوئیم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مىگردند حتى مجازات بدنى، منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است ، حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طریق تعزیر (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى که به همسر خود اجحاف کرده بود و به هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود و حضرت على علیه السلام او را با شدت عمل و حتى با تهدید به شمشیر وادار به تسلیم کرد معروف است.(تفسیر نمونه)
پی نوشت ها :
۱.تاریخ یعقوبی ، ج۱، ص ۲۵۰
۲.ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۳.المنار، ج۵، ص ۷۶؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۴.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۵.همان؛ المنار، ج۵، ص ۷۶
۶.وسائل الشیعه ، ج۱۴، ص۱۱۹
۷.فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۲
۸.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۹.تفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۷
۱۰.التحریر و التنویر، ج۵، ص ۴۳. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
۱۱.نور آیه
صفحات: 1· 2