احمد متوسلیان
06 آبان 1393 توسط 313
-فعالیتهای پس از انقلاب
حاج احمد پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محله را عهده دار شد. پس از شکل گیری سپاه پاسداران به این ارگان پیوست و با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها پرداخت.
پس از شروع “غائله کردستان” در اسفندماه سال 1357 (حزب دمکرات کردستان به پشتوانه آمریکا ادعای خودمختاری و جدایی طلبی کردند) به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم “بوکان” شهرستان کردنشین آذربایجان غربی شد و موفق شد ضد انقلابها و دمکراتها را متواری کند.
-حضور در کردستان
احمد متوسلیان پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در “بوکان"، به شهرهای “سقز” و “بانه” در کردستان رفت. وی در ابتدای ورود به شهر “بانه"، به تلافی کمینی که ضد انقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات ضد کمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، 400 اسیر و 200 کشته از ضد انقلاب برجای ماند.
پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود شهید “محمد توسلی” برای فتح “سنندج” راهی این شهر شد. ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شکست و به همراه سردارانی چون “محمد بروجردی” و “اصغر وصالی"، سنندج را آزاد کرد.
در زمستان سال 1358 به او ماموریت داده شد تا جاده پاوه - کرمانشاه را که در تصرف ضد انقلاب بود، آزاد کند. عملیات با فرماندهی او و همکاری سپاه “پاوه” شروع و با موفقیت کامل به انجام رسید و متوسلیان به همراه سایر رزمندگان وارد شهر “پاوه” شدند. پس از مدتی، با حکم شهید بروجردی، به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد.
تصرف مریوان
اوایل خرداد 1359 ماموریت آزادسازی شهرستان “مریوان” که در تصرف گروهک های محارب بود، به متوسلیان محول شد. تسلط ضد انقلاب در “مریوان” به گونه ای بود که از پادگان این شهر می توانستند افرادی را که در سطح شهر تردد می کردند، شمارش کنند. به همین دلیل، به محض نشستن هلی کوپتر در محوطه باند فرود، متوسلیان و همراهانش زیر آتش همه جانبه دشمن قرار گرفتند.
احمد متوسلیان پس از ورود به شهر و سازماندهی نیروها، با یورشی سهمگین توانست شهر “مریوان” و مناطق اطراف آن را از وجود گروهک ها پاک کرده و در این شهر استقرار یابد. از همین زمان بود که مسئولیت فرماندهی سپاه “مریوان” به عهده ایشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهدایی چون “عباس کریمی"، “سید محمد رضا دستواره"، “رضا چراغی"، “حسین قوجه ای"، “حسین زمانی"، “محسن نورانی” و “علیرضا ناهیدی” به پاکسازی مواضع دشمن اعم از “کومله"، “دموکرات” پرداخت.
آزادسازی ارتفاعات “دزلی” (نزدیک مریوان) مشرف بر شهر “پنجوین” در استان “سلیمانیه” عراق که در حکم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاک ایران اسلامی بود، را باید از دیگر دستاوردهای مهارت رزمی احمد متوسلیان و همرزمانش در کردستان دانست.
عملیات محمد رسول الله(ص)
بنی صدر در زمان ریاست جمهوری، از امداد رسانی و پشتیبانی به نیروهای سپاه در کردستان (از جمله مریوان) خود داری می کرد و حتی دستور اکید و مکتوب داده بود تا به سپاه مریوان حتی یک فشنگ هم تحویل داده نشود.
پس از برکناری بنی صدر از دستگاه اجرایی کشور، در دی ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اکرم(ص)، عملیات سرنوشت ساز محمد رسول الله(ص) از دو محور مریوان و پاوه بر روی منطقه “خرمال” یکی از شهرهای کردستان عراق توسط احمد متوسلیان و شهید همت رهبری شد که در این محور، رزمندگان اسلام به مرزهای بینالمللی رسیدند. این عملیات مقدمه تاسیس تیپ 27 محمد رسول(ص) به شمار می رود.
-نقش موثر حاج احمد در آزادسازی خرمشهر
احمد متوسلیان در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموریت یافت تا در جبهه های جنوب حضور پیدا کند. او از طرف فرماندهی کل سپاه مامور شد با به کارگیری برادران سپاه “مریوان” و “پاوه” تیپ محمد رسول الله(ص) که بعدها به لشکر تبدیل شد را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گیرد. بدین ترتیب متوسلیان و سایر سرداران کردستان به همراه شهید بروجردی راهی جبهه های جنوب شدند تا یگان های رزمی منظم و مکانیزه سپاه در جنوب را سامان بخشیده و به آزادسازی مناطق اشغالی خوزستان سرعت بخشند.
رزمندگان تیپ 27 محمد رسول الله(ص) برای آمادگی در عملیات “فتح المبین” پس از طی یک دوره فشرده آموزشی توسط احمد متوسلیان، در شب دوم فروردین ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پیکار شدند و در این عملیات موفق؛ نقش اساسی ایفا کردند.
پس از مدتی، زمینه اجرای عملیات “الی بیت المقدس” در دستور کار یگانهای رزمی قرار گرفت. احمد متوسلیان علاوه بر مسئولیت فرماندهی تیپ، در تمامی ماموریت های شناسایی شرکت داشت.
در شب دهم اردیبهشت ماه سال 1361 عملیات “الی بیت المقدس” آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی احمد متوسلیان از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند. نقطه آغاز عملیات، منطقه “دارخوین” به سمت جاده “اهواز - خرمشهر” بود که با عبور نیروها از رود “کارون” به سمت دژ “مارد” جهت دهی شده بود. با وجود حجم سنگین آتش کور و بی وقفه یگان های توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نیروهای دشمن را در این محورها زمین گیر و کلیه پاتک های آنها را دفع کنند.
ایستادگی تا مرز شهادت
یکی از فرماندهان عملیاتی جنگ در مورد نقش حساس متوسلیان در عملیات “بیت المقدس” می گوید:
«اگر فرماندهی قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عملیات بیت المقدس روی جاده اهواز - خرمشهر حاج احمد نبود، عملیات به مشکلات زیادی برخورد می کرد. او در همان جا اسلحه کلاشینکف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ایستادگی کرد و رزمندگان نیز با تأسی به او مقاومت بسیاری از خود نشان دادند که در نهایت جاده اهواز - خرمشهر حفظ شد.»
احمد متوسلیان با اینکه جراحت وخیمی از ناحیه پا برایش پیش آمده بود اما حاضر به ترک عملیات نشد؛ سرانجام ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزمندگان تیپ 27 حضرت رسول(ص) با فرماندهی سردار احمد متوسلیان در کنار سایر یگانهای سپاه به خاک مطهر خرمشهر قدم نهادند.
متوسلیان در عصر همان روز طی سخنان کوتاهی خطاب به رزمندگان بسیجی در برابر مسجد جامع “خرمشهر” چنین گفت: «همه عزیزان ما که تا امروز در خوزستان غوطه ور شده و به شهادت رسیده اند، برای حفظ اسلام عزیز بوده است، هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب اماممان را شاد کنیم.»
در پی آزادسازی خرمشهر، متوسلیان به همراه سایر سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده کل قوا، حضرت امام خمینی(ره) رفتند. در آن دیدار، حضرت امام خمینی(ره) این سرداران دلاور، به ویژه حاج احمد را به گرمی مورد تفقد خاص خویش قرار دادند.
-اعزام به لبنان و ربوده شدن
احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال 1361 طی ماموریتی به همراه یک هیات عالی رتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم مظلوم و بی دفاع لبنان در مقابل تجاوز اسرائیل را بررسی نماید.
زمانی که نیروهای ایرانی به لبنان رفتند، لبنان درگیر جنگ داخلی و از طرفی جنگ با رژیم صهیونیستی بود؛ در آن زمان دولت “بشیر جمایل” در رأس کار بود که تسلط بر حکومت نداشت.
در 14 تیر سال 1361 برابر با 4 ژوئیه 1982، اتومبیل هیات 4 نفره دیپلماتیک کشورمان در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی برای ورود به شهر بیروت توسط مزدوران حزب “فالانژ” (حزب تندرو لبنان) متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک اسیر شدند.
این چهار نفر عبارتند از؛ سید محسن موسوی (مشاوراول سفارت جمهوریاسلامی ایران دربیروت)، احمد متوسلیان (وابسته سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، تقی رستگار مقدم (راننده و مشاور فنی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی).
دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: «ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات “فتح المبین” و “بیت المقدس"، در پست بازرسی “برباره” به اسارت گرفته شد.» این نشان میدهد که او را خوب می شناختند.
آینده ای که حاج احمد از آن خبر می دهد
احمد متوسلیان قبل از اعزام به لبنان گفته بود: «من اگر به لبنان بروم، برنمی گردم شما فکر خودتان باشید. یادتان هست “فتحالمبین"، امکانات نداشتیم و می گفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد بردهای فکر تویوتا و تجهیزات هستی» همان جا مژده پیروزی “فتح المبین” را به من داد و گفت: «عملیاتی به نام “الیبیتالمقدس” در پیش دارید، در این عملیات خرمشهر آزاد میشود بعد از آن، تو به لبنان میروی و دیگر برنمیگردی.»»
-تمرکز و برنامه ریزی اسرائیل برای ربودن متوسلیان
“سید رائد موسوی” فرزند سید محسن موسوی و دبیرکل انجمن “حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی"، طی مصاحبه ای اظهار داشت: «قطعاً اسرائیلی ها روی حاج احمد متوسلیان تمرکز جدی داشتند. همه رسانه های سوریه اعلام کرده بودند که حاج احمد متوسلیان به عنوان فرمانده “تیپ 27 محمد رسول الله(ص)” برای جنگ با اسرائیل آمده است … وقتی دیپلمات ها به سمت بیروت در حرکت بوده اند، اسکورت ارتش لبنان همراه اینها بوده و آنها هم با بیسیم هر دقیقه خبر می دادند که ما داریم می آییم. در واقع کل اطلاعات بر باد رفته بود و حتی احتمال اینکه در بین ماشین های اسکورت، عامل نفوذی هم بوده باشد، بالای 90 درصد است. ارتشیان لبنان اکثراً مسیحی هستند و خیلی قابل اعتماد نیستند. اینها راه می افتند و شب را هم در “بعلبک” (یکی از شهرهای لبنان) می خوابند و فردایش دوباره حرکت می کنند. به نظر می رسد کل اطلاعات لو رفته بوده که چنین تیمی دارد می آید. قطعاً ارتش اسرائیل روی این تیم تمرکز و برنامه ریزی داشته است … وقتی این چهار نفر رسیدند، ایشان را نگه داشتند و پس از کنترل گذرنامه ها، اعلام کردند که این همان ماشینی است که دنبال آن بودیم. سپس ایرانی ها را از لبنانی ها جدا کرده و لبنانی ها را رها می کنند و فقط ایرانی ها را می برند. یعنی نوع واقعه نشان می دهد که با برنامه ریزی بوده و اتفاقی نبوده است.»
-اقدامات و پیگیریهای انجام شده برای آزادی حاج احمد و همراهانش
طبق آنچه در مطبوعات لبنان به چاپ رسید؛ از همان ساعات اول، تماسهای رسمی و حزبی مقامات لبنانی برای آزادی دیپلماتهای ایرانی صورت گرفت که نتیجه ای در پی نداشت.
سه روز پس از ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی؛ ایران مسئولیت ربوده شدن دیپلماتهایش در بیروت را متوجه دولت لبنان دانست زیرا نیروی ویژه حفاظت از جان دیپلماتها این هیات را همراهی می کرده است.
دستور نخست وزیر وقت لبنان برای یافتن دیپلمات های ایرانی
“نبیه بری” رئیس شورای رهبری "جنبش امل” (حزب شیعه در لبنان که امام موسی صدر بنیانگذار آن بود) به اتفاق “حسن هاشم” رئیس این جنبش، در 19 تیر 1361 با “شفیق وزان” نخست وزیر لبنان ملاقات کرد. “وزان” که درعین حال وزیر کشور لبنان نیز بود، به تمامی دستگاه های امنیتی لبنان دستور داد نهایت کوشش خود را برای روشن شدن مسئله ناپیدایی دیپلمات های ایرانی به عمل آورند. “وزان” در یک اظهارنظر مطبوعاتی گفت: «ما این حادثه اسف بار را که هیچ مجوز قانونی و انسانی ندارد، محکوم می کنیم و از همه می خواهیم که برای بازگرداندن کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران و همراهانش، با ما همکاری کنند. بویژه که ما در شرایط حساسی هستیم که باید از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنیم.»
نامه وزیر خارجه ایران به نخست وزیر لبنان
دکتر علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران، در 26 تیر 1361 با ارسال نامه ای برای “شفیق وزان” نخست وزیر وقت لبنان، مسئولیت ربوده شدن و اسارت هیأت دیپلماتیک ایران توسط فالانژیست ها را متوجه دولت لبنان دانست و خواستار انجام اقدامات جدی و پیگیر در این رابطه شد.
اعلام آمادگی اسقف اعظم کانتربری برای یافتن دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان
اسقف اعظم کلیسای کانتربری در اسفند ماه 1365 طی نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی وقت، ضمن درخواست تلاش ایران برای یافتن “تری ویت” (فرستاده کلیسای کانتربری به لبنان که ربوده شده بود)، اعلام آمادگی کرده است که برای یافتن چهار ایرانی ربوده شده در لبنان تلاش کند.
بیانیه نمایندگان مجلس در خصوص ربوده شدن دیپلماتها
در 28 اسفند 1368، بیش از 170 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی بیانیه ای با اشاره به گزارش های برخی از دستگاه های خبری استکبار مبنی بر کشته شدن احتمالی چهار دیپلمات گروگان ایرانی در لبنان، اعلام کردند: «مسئولیت هرگونه اتفاقی برای گروگان های مذکور برعهده آمریکا و عوامل آن می باشد.»
درخواست نماینده دائمی ایران در سازمان ملل برای آزادی 4 دیپلمات ایرانی
در اردیبهشت 1369 کمال خرازی نماینده دائمی ایران در سازمان ملل خواستار فشار کشورهای عربی بر فالانژیست ها جهت آزادی گروگان های ایرانی، لبنانی و فلسطینی شد.
همچنین دکتر خرازی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «بر اساس شواهد به دست آمده از اظهارات اخیر “سمیر جعجع” (رئیس حزب نیروهای لبنانی) و “میشل عون” (رئیس جریان ملی آزاد) و دیگر عوامل فالانژیست، چهار گروگان ایرانی هنوز زنده اند. جمهوری اسلامی ایران به دلایل انسانی، همه تلاش های خود را برای آزادی همه گروگان ها، صرف نظر از ملیت آنها، به کار برده است.»
دیدار خانواده دیپلماتهای ربوده شده با مقامات لبنانی
در آبان 1396 خانواده های گروگان های ایرانی به لبنان سفر کردند تا وضعیت بستگان خود را مشخص کنند. در این سفر با “الیاس هراوی” رئیس جمهور وقت لبنان، دکتر “سلیم الحص” نخست وزیر لبنان، “نصرالله سفیر” سر اسقف وقت مارونی لبنان، “نبیه بری” رئیس وقت جنبش امل، “شیخ محمد رشید قبانی” قائم مقام اهل تسنن لبنان، “حسین حسینی” رئیس پارلمان وقت لبنان و “شیخ محمد مهدی شمس الدین” نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان دیدار داشتند و از آنها پیگیری سرنوشت بستگان خویش را خواستار شدند.
متهم شدن سمیر جعجع به قتل 4 دیپلمات ایرانی
با پیگیریها و اقدامات انجام شده در سال 1369 “ایلی حبیقه” فرمانده سابق نیروهای فالانژ، در واکنشی علیه “سمیرجعجع"، فرمانده وقت نیروهای فالانژ مبنی بر رد اتهام خود در قتل چهار دیپلمات گروگان ایرانی، “جعجع” را مسئول کشتار آنان خواند.
در واکنش به این ادعاها خانواده های گروگان های ایرانی اعلامیه ای تحت عنوان «چه زمانی اولین گروگانهای خارجی در لبنان آزاد خواهند شد؟» را در بیروت منتشرکردند.
ابراز امیدواری کاردار ایران در لبنان نسبت به آزادی دیپلماتهای ربوده شده
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بیروت در مرداد 1370، “محمد زمانیان” کاردار وقت ایران در لبنان، در پی ملاقات با “فارس بوئز” وزیر امور خارجه وقت لبنان، به خبرنگاران گفت: «ما امیدواریم که چهار ایرانی ناپدید شده که همگی دیپلمات هستند آزاد شوند. ما در انتظار خبرهای خوبی دراین باره هستیم.»
تأیید حضور دیپلماتهای ایرانی در زندانهای اسرائیل توسط مقامات لبنان در سال 1373
در تیر ماه 1373 مقام های ارشد دولت لبنان تایید کردند: «چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی زنده هستند و هم اکنون در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می برند.» خانواده های چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی که برای پی گیری سرنوشت آنان بار دیگر به لبنان سفر کرده بودند از مجامع بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی، سازمان دفاع از حقوق بشر خواستند اقدام های جدی برای آزادی این دیپلمات ها انجام دهند.
همسر “محسن موسوی” کاردار ربوده شده ایرانی در لبنان، در این زمینه گفت: «در گفت و گو با مقام های لبنان، آنها اطمینان دادند که بر اساس اعترافات “سمیر جعجع” رهبر فالانژیست های لبنان، چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی درسال 1987 ازطریق دریا به اسرائیل منتقل شدند و درچنگال رژیم صهیونیستی زندانی هستند.»
تکذیب خبر کشته شدن دیپلماتها از سوی سید حسن نصرالله در سال 1387
پیگیریها برای آزاد سازی دیپلماتها سالها از طرف دولت و خانواده گروگانها ادامه پیدا کرد ولی نتیجه ای در پی نداشت. در سال 1383 روزنامه “یدیعوت آحارونوت"، به نقل از فرمانده محافظان “ایلی حبیقه” رهبر نیروهای فالانژیست سابق لبنان، ادعا کرد: «تمام دیپلمات های ربوده شده ایرانی کشته شده اند و اجساد آنها در درهای در کوه “بسکنتا” پرت شدند که به آن “دره جمجمهها” هم گفته میشود.» در حالیکه این خبر در سال 1387 توسط سید حسن نصرالله نقض شد.
-اخبار حاکی از زنده بودن دیپلماتها و اسارت در زندانهای اسرائیل
تأیید خبر زنده بودن دیپلماتها از سوی سخنگوی وزارت امورخارجه ایران در سال 69
10 خرداد سال 1369 به دنبال پی گیری های جمهوری اسلامی ایران در مورد سرنوشت گروگان های ایرانی در لبنان، از سوی منابع معتبر کسب اطلاع شد که گروگان های ایرانی زنده اند. “مرتضی سرمدی"، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه کشورمان، ضمن تایید این خبر، گفت: «این خبر مایه خوشحالی ماست و جمهوری اسلامی ایران به تلاش های خود برای دست یابی به اطلاعات دقیق تر درمورد وضعیت گروگان ها ادامه خواهد داد.»
دریافت نامه از سوی یکی از دیپلماتها دو سال بعد از ربوده شدن
در شهریور 1370 خبرگزاری فرانسه از بیروت گزارش داد، “محمد کاظم خوانساری” رئیس وقت بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، در پایان ملاقات و گفت و گو با “عمر کرامی” نخست وزیر وقت لبنان، گفت: «اطلاعات درمورد چهار ایرانی که در لبنان به گروگان گرفته شدند، ضد و نقیض است، لیکن ما تقریبا مطمئن شده ایم که آنها زنده اند.»
خبرگزاری فرانسه یادآور شده است جمهوری اسلامی ایران همیشه در مورد مرگ این دیپلمات ها ابراز تردید کرده است و همسر “محسن موسوی"، یکی از دیپلماتها؛ تاکید کرده بود در سال 1984 نامه ای از شوهرش که دو سال پیش از آن تاریخ ربوده شده بود، دریافت کرده است.
نشانه هایی از حضور دیپلماتها در زندانهای اسرائیل
در آذرماه 1376 یک نشریه عرب زبان “الوطن العربی” چاپ فرانسه نوشت: «چهار ایرانی ربوده شده در سال 1982 در لبنان، هم اینک در یک زندان اسرائیل زنده هستند.»
این نشریه نوشت: «در اطلاعاتی که از زبان یکی از اسرای فلسطینی که اسرائیل او را در چارچوب معامله ای با اردن آزاد نمود، نقل شده، آمده است: «ایرانیهایی که در زمان تجاوز اسرائیل به لبنان ربوده شدند، در چارچوب تبادل خدمات، در آن تاریخ به مقامات اسرائیلی تحویل داده شدند و آنها پس از 3 سال حبس در زندان “صرفند” در سال 1992 (1371) به زندان “نفحه” انتقال یافتند»، زندان “نفحه” که از دسترس رسانه های محلی و بین المللی و بازدیدهای نمایندگان کمیته صلیب سرخ به دور است، در سال 1980 در زمینی وسیع که اطراف آن را دیوارهایی محکم احاطه کرده است، بنا گردید. اسیر فلسطینی که با موقعیت این زندان بهخوبی آشناست، میگوید: «این زندان با طراحی خاص و با انگیزه جداسازی زندانیان از یکدیگر و تخریب روحی آنها ساخته شده است.»
“سمیر جعجع” فرمانده سابق نیروهای لبنانی که در آن تاریخ مسئول منطقه شمال بود گفت: «دیپلمات ها به دستور “اسعد شفتری"، معاون رئیس دستگاه امنیتی نیروها، در منطقه “برباره” بازداشت شدند و به زندان مرکزی نیروهای لبنانی درمحله “کرنتینا” انتقال یافتند.»
تایید اسارت دیپلماتها در زندانهای اسرائیل از سوی سید حسن نصرالله
10 بهمن 1387 “سید حسن نصرالله” در کنفرانس خبری در “بیروت” به مناسبت روز آزادی اسرا درباره موضوع پرونده چهار دیپلمات ایرانی گفت: «نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه دیپلماتهای ایرانی در زندانهای رژیم صهیونیستی بسر می برند. اسرائیل در گزارش خود ادعا می کند که چهار دیپلمات ایرانی توسط نیروهای لبنانی (فالانژهای سابق) ربوده شده، به دست این نیروها کشته شدند و اجساد آنان دفن شده است.»
وی با تاکید بر اینکه رژیم صهیونیستی در گزارش خود به مکانهای احتمالی دفن این چهار دیپلمات ایران اشاره میکند، گفت: «رژیم صهیونیستی گروه نیروهای لبنانی را (فالانژها) را مسئول ربودن و قتل دیپلمات های ایرانی می داند. اسرائیل دشمن ماست و ما نمی توانیم به گزارشهای آن اعتماد کنیم. همانطور که اسرائیلی ها در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندانهای خود را تکذیب میکردند، اما سپس مشخص شد که این اسیران در زندانهای این رژیم بوده اند. کلید این پرونده در دست نیروهای لبنانی است و آنها باید جواب روشنی به سوالات موجود بدهند…»
-آخرین اخبار از وضعیت حاج احمد و 3 دیپلمات ربوده شده
“سید رائد موسوی"، دبیرکل انجمن حمایت از دیپلماتهای ربوده شده ایرانی و فرزند سید محسن موسوی در تیر ماه 1393 در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در خصوص آخرین وضعیت پرونده ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی گفت: «پیگیری های متعددی در این خصوص صورت گرفته است. بحث روشن شدن پرونده چهار دیپلمات یکی از مواردی بود که در آخرین تبادل بین رژیم صهیونیستی و حزب الله از طریق سازمان ملل صورت گرفت در سال 2008 بررسی شد. بعد از آن هم بررسی های دیگری صورت گرفته است. جمع بندی این است که این بزرگواران زنده هستند و در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می برند. این رژیم به دنبال این است که بر اساس اهداف شوم خود بیشترین استفاده را از آنها ببرد.»
وی افزود: « جدی ترین فعالیت در خصوص این پرونده، پیگیری حقوقی است که در کشور لبنان باز شده است، این اتفاق چون در لبنان رویداده است، پیگیری حقوقی آن هم باید از آنجا شکل بگیرد. این پرونده از نظر حقوقی در یک سال اخیر باز شده و دارد روند خود را طی می کند. اگر به خروجی برسیم و سیستم قضایی لبنان اعلام کند که این افراد توسط رژیم صهیونیستی منتقل شدهاند می توانیم از این مستند در دادگاه های بین المللی استفاده و به آنان فشار مضاعفی بیاوریم. این مساله به خاطر ملاحظات، زمان طولانی و شرایط ویژه لبنان مشکلات خاص خودش را داشته و تا الان پیگیری حقوقی نشده است. الان پرونده باز شده است. باز شدن پرونده حقوقی بعد از گذشت سالیان زیاد، خودش یک موفقیت بود که بحمدلله حاصل شد. وضعیت فعلی این است که قاضی تحقیق روی پرونده وجود دارد. ما افرادی را داریم که به دادگاه معرفی میکنیم تا دادگاه اظهارات شهود را بررسی کند.»
دبیرکل انجمن حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی در ادامه سخنانش افزود: «چون طرف ما رژیم صهیونیستی است اگر بخواهیم دنبال چیزی باشیم که منجر به آزادی باشد با روش حزب الله و روش زور میسر میشود که دیده ایم حزبالله در تبادل توانسته اسرای خود را با این روش آزاد کند. آن یک راه حلی است که مقدمات خود را میخواهد. در پیگیریهای سیاسی و روشهای بین المللی حلقه مفقودهای که دست ما را بسته است بحث پیگیری حقوقی بود. باید از هر اقدامی که بتواند فشار بیاورد، استفاده کنیم این فشار می تواند یا مقاومتی باشد یا زمینه حقوقی سیاسی داشته باشد. بحث مفقودیت و پیگیری آن یکی از موضوعاتی است که برای ما مطرح است. این موضوع باید یکی از بحث های اصلی ما باشد و زنده بماند. هرلحظه ممکن است خبر جدیدی برسد و اقدامات جدیدی صورت بگیرد. زنده نگه داشتن این موضوع هم در موضوعات آرمانی، هم انسانی و هم شرعی ما جای مخصوصی دارد.»
حاج احمد پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محله را عهده دار شد. پس از شکل گیری سپاه پاسداران به این ارگان پیوست و با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها پرداخت.
پس از شروع “غائله کردستان” در اسفندماه سال 1357 (حزب دمکرات کردستان به پشتوانه آمریکا ادعای خودمختاری و جدایی طلبی کردند) به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم “بوکان” شهرستان کردنشین آذربایجان غربی شد و موفق شد ضد انقلابها و دمکراتها را متواری کند.
-حضور در کردستان
احمد متوسلیان پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در “بوکان"، به شهرهای “سقز” و “بانه” در کردستان رفت. وی در ابتدای ورود به شهر “بانه"، به تلافی کمینی که ضد انقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات ضد کمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، 400 اسیر و 200 کشته از ضد انقلاب برجای ماند.
پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود شهید “محمد توسلی” برای فتح “سنندج” راهی این شهر شد. ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شکست و به همراه سردارانی چون “محمد بروجردی” و “اصغر وصالی"، سنندج را آزاد کرد.
در زمستان سال 1358 به او ماموریت داده شد تا جاده پاوه - کرمانشاه را که در تصرف ضد انقلاب بود، آزاد کند. عملیات با فرماندهی او و همکاری سپاه “پاوه” شروع و با موفقیت کامل به انجام رسید و متوسلیان به همراه سایر رزمندگان وارد شهر “پاوه” شدند. پس از مدتی، با حکم شهید بروجردی، به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد.
تصرف مریوان
اوایل خرداد 1359 ماموریت آزادسازی شهرستان “مریوان” که در تصرف گروهک های محارب بود، به متوسلیان محول شد. تسلط ضد انقلاب در “مریوان” به گونه ای بود که از پادگان این شهر می توانستند افرادی را که در سطح شهر تردد می کردند، شمارش کنند. به همین دلیل، به محض نشستن هلی کوپتر در محوطه باند فرود، متوسلیان و همراهانش زیر آتش همه جانبه دشمن قرار گرفتند.
احمد متوسلیان پس از ورود به شهر و سازماندهی نیروها، با یورشی سهمگین توانست شهر “مریوان” و مناطق اطراف آن را از وجود گروهک ها پاک کرده و در این شهر استقرار یابد. از همین زمان بود که مسئولیت فرماندهی سپاه “مریوان” به عهده ایشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهدایی چون “عباس کریمی"، “سید محمد رضا دستواره"، “رضا چراغی"، “حسین قوجه ای"، “حسین زمانی"، “محسن نورانی” و “علیرضا ناهیدی” به پاکسازی مواضع دشمن اعم از “کومله"، “دموکرات” پرداخت.
آزادسازی ارتفاعات “دزلی” (نزدیک مریوان) مشرف بر شهر “پنجوین” در استان “سلیمانیه” عراق که در حکم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاک ایران اسلامی بود، را باید از دیگر دستاوردهای مهارت رزمی احمد متوسلیان و همرزمانش در کردستان دانست.
عملیات محمد رسول الله(ص)
بنی صدر در زمان ریاست جمهوری، از امداد رسانی و پشتیبانی به نیروهای سپاه در کردستان (از جمله مریوان) خود داری می کرد و حتی دستور اکید و مکتوب داده بود تا به سپاه مریوان حتی یک فشنگ هم تحویل داده نشود.
پس از برکناری بنی صدر از دستگاه اجرایی کشور، در دی ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اکرم(ص)، عملیات سرنوشت ساز محمد رسول الله(ص) از دو محور مریوان و پاوه بر روی منطقه “خرمال” یکی از شهرهای کردستان عراق توسط احمد متوسلیان و شهید همت رهبری شد که در این محور، رزمندگان اسلام به مرزهای بینالمللی رسیدند. این عملیات مقدمه تاسیس تیپ 27 محمد رسول(ص) به شمار می رود.
-نقش موثر حاج احمد در آزادسازی خرمشهر
احمد متوسلیان در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموریت یافت تا در جبهه های جنوب حضور پیدا کند. او از طرف فرماندهی کل سپاه مامور شد با به کارگیری برادران سپاه “مریوان” و “پاوه” تیپ محمد رسول الله(ص) که بعدها به لشکر تبدیل شد را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گیرد. بدین ترتیب متوسلیان و سایر سرداران کردستان به همراه شهید بروجردی راهی جبهه های جنوب شدند تا یگان های رزمی منظم و مکانیزه سپاه در جنوب را سامان بخشیده و به آزادسازی مناطق اشغالی خوزستان سرعت بخشند.
رزمندگان تیپ 27 محمد رسول الله(ص) برای آمادگی در عملیات “فتح المبین” پس از طی یک دوره فشرده آموزشی توسط احمد متوسلیان، در شب دوم فروردین ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پیکار شدند و در این عملیات موفق؛ نقش اساسی ایفا کردند.
پس از مدتی، زمینه اجرای عملیات “الی بیت المقدس” در دستور کار یگانهای رزمی قرار گرفت. احمد متوسلیان علاوه بر مسئولیت فرماندهی تیپ، در تمامی ماموریت های شناسایی شرکت داشت.
در شب دهم اردیبهشت ماه سال 1361 عملیات “الی بیت المقدس” آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی احمد متوسلیان از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند. نقطه آغاز عملیات، منطقه “دارخوین” به سمت جاده “اهواز - خرمشهر” بود که با عبور نیروها از رود “کارون” به سمت دژ “مارد” جهت دهی شده بود. با وجود حجم سنگین آتش کور و بی وقفه یگان های توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نیروهای دشمن را در این محورها زمین گیر و کلیه پاتک های آنها را دفع کنند.
ایستادگی تا مرز شهادت
یکی از فرماندهان عملیاتی جنگ در مورد نقش حساس متوسلیان در عملیات “بیت المقدس” می گوید:
«اگر فرماندهی قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عملیات بیت المقدس روی جاده اهواز - خرمشهر حاج احمد نبود، عملیات به مشکلات زیادی برخورد می کرد. او در همان جا اسلحه کلاشینکف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ایستادگی کرد و رزمندگان نیز با تأسی به او مقاومت بسیاری از خود نشان دادند که در نهایت جاده اهواز - خرمشهر حفظ شد.»
احمد متوسلیان با اینکه جراحت وخیمی از ناحیه پا برایش پیش آمده بود اما حاضر به ترک عملیات نشد؛ سرانجام ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزمندگان تیپ 27 حضرت رسول(ص) با فرماندهی سردار احمد متوسلیان در کنار سایر یگانهای سپاه به خاک مطهر خرمشهر قدم نهادند.
متوسلیان در عصر همان روز طی سخنان کوتاهی خطاب به رزمندگان بسیجی در برابر مسجد جامع “خرمشهر” چنین گفت: «همه عزیزان ما که تا امروز در خوزستان غوطه ور شده و به شهادت رسیده اند، برای حفظ اسلام عزیز بوده است، هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب اماممان را شاد کنیم.»
در پی آزادسازی خرمشهر، متوسلیان به همراه سایر سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده کل قوا، حضرت امام خمینی(ره) رفتند. در آن دیدار، حضرت امام خمینی(ره) این سرداران دلاور، به ویژه حاج احمد را به گرمی مورد تفقد خاص خویش قرار دادند.
-اعزام به لبنان و ربوده شدن
احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال 1361 طی ماموریتی به همراه یک هیات عالی رتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم مظلوم و بی دفاع لبنان در مقابل تجاوز اسرائیل را بررسی نماید.
زمانی که نیروهای ایرانی به لبنان رفتند، لبنان درگیر جنگ داخلی و از طرفی جنگ با رژیم صهیونیستی بود؛ در آن زمان دولت “بشیر جمایل” در رأس کار بود که تسلط بر حکومت نداشت.
در 14 تیر سال 1361 برابر با 4 ژوئیه 1982، اتومبیل هیات 4 نفره دیپلماتیک کشورمان در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی برای ورود به شهر بیروت توسط مزدوران حزب “فالانژ” (حزب تندرو لبنان) متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک اسیر شدند.
این چهار نفر عبارتند از؛ سید محسن موسوی (مشاوراول سفارت جمهوریاسلامی ایران دربیروت)، احمد متوسلیان (وابسته سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، تقی رستگار مقدم (راننده و مشاور فنی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی).
دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: «ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات “فتح المبین” و “بیت المقدس"، در پست بازرسی “برباره” به اسارت گرفته شد.» این نشان میدهد که او را خوب می شناختند.
آینده ای که حاج احمد از آن خبر می دهد
احمد متوسلیان قبل از اعزام به لبنان گفته بود: «من اگر به لبنان بروم، برنمی گردم شما فکر خودتان باشید. یادتان هست “فتحالمبین"، امکانات نداشتیم و می گفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد بردهای فکر تویوتا و تجهیزات هستی» همان جا مژده پیروزی “فتح المبین” را به من داد و گفت: «عملیاتی به نام “الیبیتالمقدس” در پیش دارید، در این عملیات خرمشهر آزاد میشود بعد از آن، تو به لبنان میروی و دیگر برنمیگردی.»»
-تمرکز و برنامه ریزی اسرائیل برای ربودن متوسلیان
“سید رائد موسوی” فرزند سید محسن موسوی و دبیرکل انجمن “حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی"، طی مصاحبه ای اظهار داشت: «قطعاً اسرائیلی ها روی حاج احمد متوسلیان تمرکز جدی داشتند. همه رسانه های سوریه اعلام کرده بودند که حاج احمد متوسلیان به عنوان فرمانده “تیپ 27 محمد رسول الله(ص)” برای جنگ با اسرائیل آمده است … وقتی دیپلمات ها به سمت بیروت در حرکت بوده اند، اسکورت ارتش لبنان همراه اینها بوده و آنها هم با بیسیم هر دقیقه خبر می دادند که ما داریم می آییم. در واقع کل اطلاعات بر باد رفته بود و حتی احتمال اینکه در بین ماشین های اسکورت، عامل نفوذی هم بوده باشد، بالای 90 درصد است. ارتشیان لبنان اکثراً مسیحی هستند و خیلی قابل اعتماد نیستند. اینها راه می افتند و شب را هم در “بعلبک” (یکی از شهرهای لبنان) می خوابند و فردایش دوباره حرکت می کنند. به نظر می رسد کل اطلاعات لو رفته بوده که چنین تیمی دارد می آید. قطعاً ارتش اسرائیل روی این تیم تمرکز و برنامه ریزی داشته است … وقتی این چهار نفر رسیدند، ایشان را نگه داشتند و پس از کنترل گذرنامه ها، اعلام کردند که این همان ماشینی است که دنبال آن بودیم. سپس ایرانی ها را از لبنانی ها جدا کرده و لبنانی ها را رها می کنند و فقط ایرانی ها را می برند. یعنی نوع واقعه نشان می دهد که با برنامه ریزی بوده و اتفاقی نبوده است.»
-اقدامات و پیگیریهای انجام شده برای آزادی حاج احمد و همراهانش
طبق آنچه در مطبوعات لبنان به چاپ رسید؛ از همان ساعات اول، تماسهای رسمی و حزبی مقامات لبنانی برای آزادی دیپلماتهای ایرانی صورت گرفت که نتیجه ای در پی نداشت.
سه روز پس از ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی؛ ایران مسئولیت ربوده شدن دیپلماتهایش در بیروت را متوجه دولت لبنان دانست زیرا نیروی ویژه حفاظت از جان دیپلماتها این هیات را همراهی می کرده است.
دستور نخست وزیر وقت لبنان برای یافتن دیپلمات های ایرانی
“نبیه بری” رئیس شورای رهبری "جنبش امل” (حزب شیعه در لبنان که امام موسی صدر بنیانگذار آن بود) به اتفاق “حسن هاشم” رئیس این جنبش، در 19 تیر 1361 با “شفیق وزان” نخست وزیر لبنان ملاقات کرد. “وزان” که درعین حال وزیر کشور لبنان نیز بود، به تمامی دستگاه های امنیتی لبنان دستور داد نهایت کوشش خود را برای روشن شدن مسئله ناپیدایی دیپلمات های ایرانی به عمل آورند. “وزان” در یک اظهارنظر مطبوعاتی گفت: «ما این حادثه اسف بار را که هیچ مجوز قانونی و انسانی ندارد، محکوم می کنیم و از همه می خواهیم که برای بازگرداندن کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران و همراهانش، با ما همکاری کنند. بویژه که ما در شرایط حساسی هستیم که باید از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنیم.»
نامه وزیر خارجه ایران به نخست وزیر لبنان
دکتر علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران، در 26 تیر 1361 با ارسال نامه ای برای “شفیق وزان” نخست وزیر وقت لبنان، مسئولیت ربوده شدن و اسارت هیأت دیپلماتیک ایران توسط فالانژیست ها را متوجه دولت لبنان دانست و خواستار انجام اقدامات جدی و پیگیر در این رابطه شد.
اعلام آمادگی اسقف اعظم کانتربری برای یافتن دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان
اسقف اعظم کلیسای کانتربری در اسفند ماه 1365 طی نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی وقت، ضمن درخواست تلاش ایران برای یافتن “تری ویت” (فرستاده کلیسای کانتربری به لبنان که ربوده شده بود)، اعلام آمادگی کرده است که برای یافتن چهار ایرانی ربوده شده در لبنان تلاش کند.
بیانیه نمایندگان مجلس در خصوص ربوده شدن دیپلماتها
در 28 اسفند 1368، بیش از 170 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی بیانیه ای با اشاره به گزارش های برخی از دستگاه های خبری استکبار مبنی بر کشته شدن احتمالی چهار دیپلمات گروگان ایرانی در لبنان، اعلام کردند: «مسئولیت هرگونه اتفاقی برای گروگان های مذکور برعهده آمریکا و عوامل آن می باشد.»
درخواست نماینده دائمی ایران در سازمان ملل برای آزادی 4 دیپلمات ایرانی
در اردیبهشت 1369 کمال خرازی نماینده دائمی ایران در سازمان ملل خواستار فشار کشورهای عربی بر فالانژیست ها جهت آزادی گروگان های ایرانی، لبنانی و فلسطینی شد.
همچنین دکتر خرازی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «بر اساس شواهد به دست آمده از اظهارات اخیر “سمیر جعجع” (رئیس حزب نیروهای لبنانی) و “میشل عون” (رئیس جریان ملی آزاد) و دیگر عوامل فالانژیست، چهار گروگان ایرانی هنوز زنده اند. جمهوری اسلامی ایران به دلایل انسانی، همه تلاش های خود را برای آزادی همه گروگان ها، صرف نظر از ملیت آنها، به کار برده است.»
دیدار خانواده دیپلماتهای ربوده شده با مقامات لبنانی
در آبان 1396 خانواده های گروگان های ایرانی به لبنان سفر کردند تا وضعیت بستگان خود را مشخص کنند. در این سفر با “الیاس هراوی” رئیس جمهور وقت لبنان، دکتر “سلیم الحص” نخست وزیر لبنان، “نصرالله سفیر” سر اسقف وقت مارونی لبنان، “نبیه بری” رئیس وقت جنبش امل، “شیخ محمد رشید قبانی” قائم مقام اهل تسنن لبنان، “حسین حسینی” رئیس پارلمان وقت لبنان و “شیخ محمد مهدی شمس الدین” نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان دیدار داشتند و از آنها پیگیری سرنوشت بستگان خویش را خواستار شدند.
متهم شدن سمیر جعجع به قتل 4 دیپلمات ایرانی
با پیگیریها و اقدامات انجام شده در سال 1369 “ایلی حبیقه” فرمانده سابق نیروهای فالانژ، در واکنشی علیه “سمیرجعجع"، فرمانده وقت نیروهای فالانژ مبنی بر رد اتهام خود در قتل چهار دیپلمات گروگان ایرانی، “جعجع” را مسئول کشتار آنان خواند.
در واکنش به این ادعاها خانواده های گروگان های ایرانی اعلامیه ای تحت عنوان «چه زمانی اولین گروگانهای خارجی در لبنان آزاد خواهند شد؟» را در بیروت منتشرکردند.
ابراز امیدواری کاردار ایران در لبنان نسبت به آزادی دیپلماتهای ربوده شده
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بیروت در مرداد 1370، “محمد زمانیان” کاردار وقت ایران در لبنان، در پی ملاقات با “فارس بوئز” وزیر امور خارجه وقت لبنان، به خبرنگاران گفت: «ما امیدواریم که چهار ایرانی ناپدید شده که همگی دیپلمات هستند آزاد شوند. ما در انتظار خبرهای خوبی دراین باره هستیم.»
تأیید حضور دیپلماتهای ایرانی در زندانهای اسرائیل توسط مقامات لبنان در سال 1373
در تیر ماه 1373 مقام های ارشد دولت لبنان تایید کردند: «چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی زنده هستند و هم اکنون در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می برند.» خانواده های چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی که برای پی گیری سرنوشت آنان بار دیگر به لبنان سفر کرده بودند از مجامع بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی، سازمان دفاع از حقوق بشر خواستند اقدام های جدی برای آزادی این دیپلمات ها انجام دهند.
همسر “محسن موسوی” کاردار ربوده شده ایرانی در لبنان، در این زمینه گفت: «در گفت و گو با مقام های لبنان، آنها اطمینان دادند که بر اساس اعترافات “سمیر جعجع” رهبر فالانژیست های لبنان، چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی درسال 1987 ازطریق دریا به اسرائیل منتقل شدند و درچنگال رژیم صهیونیستی زندانی هستند.»
تکذیب خبر کشته شدن دیپلماتها از سوی سید حسن نصرالله در سال 1387
پیگیریها برای آزاد سازی دیپلماتها سالها از طرف دولت و خانواده گروگانها ادامه پیدا کرد ولی نتیجه ای در پی نداشت. در سال 1383 روزنامه “یدیعوت آحارونوت"، به نقل از فرمانده محافظان “ایلی حبیقه” رهبر نیروهای فالانژیست سابق لبنان، ادعا کرد: «تمام دیپلمات های ربوده شده ایرانی کشته شده اند و اجساد آنها در درهای در کوه “بسکنتا” پرت شدند که به آن “دره جمجمهها” هم گفته میشود.» در حالیکه این خبر در سال 1387 توسط سید حسن نصرالله نقض شد.
-اخبار حاکی از زنده بودن دیپلماتها و اسارت در زندانهای اسرائیل
تأیید خبر زنده بودن دیپلماتها از سوی سخنگوی وزارت امورخارجه ایران در سال 69
10 خرداد سال 1369 به دنبال پی گیری های جمهوری اسلامی ایران در مورد سرنوشت گروگان های ایرانی در لبنان، از سوی منابع معتبر کسب اطلاع شد که گروگان های ایرانی زنده اند. “مرتضی سرمدی"، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه کشورمان، ضمن تایید این خبر، گفت: «این خبر مایه خوشحالی ماست و جمهوری اسلامی ایران به تلاش های خود برای دست یابی به اطلاعات دقیق تر درمورد وضعیت گروگان ها ادامه خواهد داد.»
دریافت نامه از سوی یکی از دیپلماتها دو سال بعد از ربوده شدن
در شهریور 1370 خبرگزاری فرانسه از بیروت گزارش داد، “محمد کاظم خوانساری” رئیس وقت بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، در پایان ملاقات و گفت و گو با “عمر کرامی” نخست وزیر وقت لبنان، گفت: «اطلاعات درمورد چهار ایرانی که در لبنان به گروگان گرفته شدند، ضد و نقیض است، لیکن ما تقریبا مطمئن شده ایم که آنها زنده اند.»
خبرگزاری فرانسه یادآور شده است جمهوری اسلامی ایران همیشه در مورد مرگ این دیپلمات ها ابراز تردید کرده است و همسر “محسن موسوی"، یکی از دیپلماتها؛ تاکید کرده بود در سال 1984 نامه ای از شوهرش که دو سال پیش از آن تاریخ ربوده شده بود، دریافت کرده است.
نشانه هایی از حضور دیپلماتها در زندانهای اسرائیل
در آذرماه 1376 یک نشریه عرب زبان “الوطن العربی” چاپ فرانسه نوشت: «چهار ایرانی ربوده شده در سال 1982 در لبنان، هم اینک در یک زندان اسرائیل زنده هستند.»
این نشریه نوشت: «در اطلاعاتی که از زبان یکی از اسرای فلسطینی که اسرائیل او را در چارچوب معامله ای با اردن آزاد نمود، نقل شده، آمده است: «ایرانیهایی که در زمان تجاوز اسرائیل به لبنان ربوده شدند، در چارچوب تبادل خدمات، در آن تاریخ به مقامات اسرائیلی تحویل داده شدند و آنها پس از 3 سال حبس در زندان “صرفند” در سال 1992 (1371) به زندان “نفحه” انتقال یافتند»، زندان “نفحه” که از دسترس رسانه های محلی و بین المللی و بازدیدهای نمایندگان کمیته صلیب سرخ به دور است، در سال 1980 در زمینی وسیع که اطراف آن را دیوارهایی محکم احاطه کرده است، بنا گردید. اسیر فلسطینی که با موقعیت این زندان بهخوبی آشناست، میگوید: «این زندان با طراحی خاص و با انگیزه جداسازی زندانیان از یکدیگر و تخریب روحی آنها ساخته شده است.»
“سمیر جعجع” فرمانده سابق نیروهای لبنانی که در آن تاریخ مسئول منطقه شمال بود گفت: «دیپلمات ها به دستور “اسعد شفتری"، معاون رئیس دستگاه امنیتی نیروها، در منطقه “برباره” بازداشت شدند و به زندان مرکزی نیروهای لبنانی درمحله “کرنتینا” انتقال یافتند.»
تایید اسارت دیپلماتها در زندانهای اسرائیل از سوی سید حسن نصرالله
10 بهمن 1387 “سید حسن نصرالله” در کنفرانس خبری در “بیروت” به مناسبت روز آزادی اسرا درباره موضوع پرونده چهار دیپلمات ایرانی گفت: «نشانه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه دیپلماتهای ایرانی در زندانهای رژیم صهیونیستی بسر می برند. اسرائیل در گزارش خود ادعا می کند که چهار دیپلمات ایرانی توسط نیروهای لبنانی (فالانژهای سابق) ربوده شده، به دست این نیروها کشته شدند و اجساد آنان دفن شده است.»
وی با تاکید بر اینکه رژیم صهیونیستی در گزارش خود به مکانهای احتمالی دفن این چهار دیپلمات ایران اشاره میکند، گفت: «رژیم صهیونیستی گروه نیروهای لبنانی را (فالانژها) را مسئول ربودن و قتل دیپلمات های ایرانی می داند. اسرائیل دشمن ماست و ما نمی توانیم به گزارشهای آن اعتماد کنیم. همانطور که اسرائیلی ها در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندانهای خود را تکذیب میکردند، اما سپس مشخص شد که این اسیران در زندانهای این رژیم بوده اند. کلید این پرونده در دست نیروهای لبنانی است و آنها باید جواب روشنی به سوالات موجود بدهند…»
-آخرین اخبار از وضعیت حاج احمد و 3 دیپلمات ربوده شده
“سید رائد موسوی"، دبیرکل انجمن حمایت از دیپلماتهای ربوده شده ایرانی و فرزند سید محسن موسوی در تیر ماه 1393 در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در خصوص آخرین وضعیت پرونده ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی گفت: «پیگیری های متعددی در این خصوص صورت گرفته است. بحث روشن شدن پرونده چهار دیپلمات یکی از مواردی بود که در آخرین تبادل بین رژیم صهیونیستی و حزب الله از طریق سازمان ملل صورت گرفت در سال 2008 بررسی شد. بعد از آن هم بررسی های دیگری صورت گرفته است. جمع بندی این است که این بزرگواران زنده هستند و در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می برند. این رژیم به دنبال این است که بر اساس اهداف شوم خود بیشترین استفاده را از آنها ببرد.»
وی افزود: « جدی ترین فعالیت در خصوص این پرونده، پیگیری حقوقی است که در کشور لبنان باز شده است، این اتفاق چون در لبنان رویداده است، پیگیری حقوقی آن هم باید از آنجا شکل بگیرد. این پرونده از نظر حقوقی در یک سال اخیر باز شده و دارد روند خود را طی می کند. اگر به خروجی برسیم و سیستم قضایی لبنان اعلام کند که این افراد توسط رژیم صهیونیستی منتقل شدهاند می توانیم از این مستند در دادگاه های بین المللی استفاده و به آنان فشار مضاعفی بیاوریم. این مساله به خاطر ملاحظات، زمان طولانی و شرایط ویژه لبنان مشکلات خاص خودش را داشته و تا الان پیگیری حقوقی نشده است. الان پرونده باز شده است. باز شدن پرونده حقوقی بعد از گذشت سالیان زیاد، خودش یک موفقیت بود که بحمدلله حاصل شد. وضعیت فعلی این است که قاضی تحقیق روی پرونده وجود دارد. ما افرادی را داریم که به دادگاه معرفی میکنیم تا دادگاه اظهارات شهود را بررسی کند.»
دبیرکل انجمن حمایت از دیپلمات های ربوده شده ایرانی در ادامه سخنانش افزود: «چون طرف ما رژیم صهیونیستی است اگر بخواهیم دنبال چیزی باشیم که منجر به آزادی باشد با روش حزب الله و روش زور میسر میشود که دیده ایم حزبالله در تبادل توانسته اسرای خود را با این روش آزاد کند. آن یک راه حلی است که مقدمات خود را میخواهد. در پیگیریهای سیاسی و روشهای بین المللی حلقه مفقودهای که دست ما را بسته است بحث پیگیری حقوقی بود. باید از هر اقدامی که بتواند فشار بیاورد، استفاده کنیم این فشار می تواند یا مقاومتی باشد یا زمینه حقوقی سیاسی داشته باشد. بحث مفقودیت و پیگیری آن یکی از موضوعاتی است که برای ما مطرح است. این موضوع باید یکی از بحث های اصلی ما باشد و زنده بماند. هرلحظه ممکن است خبر جدیدی برسد و اقدامات جدیدی صورت بگیرد. زنده نگه داشتن این موضوع هم در موضوعات آرمانی، هم انسانی و هم شرعی ما جای مخصوصی دارد.»
صفحات: 1· 2