اسامی كارگزاران و استانداران امام علی(ع)
25 مرداد 1392 توسط 313
۱. محمد بن ابی حذیفه، كارگزار مصر.
۲. قیس بن سعد بن عباده، كارگزار مصر و سپس كارگزار آذربایجان.
۳. عبدالله بن شبیل احمسی، جانشین قیس در آذربایجان.[۲]
۴. محمد بن ابیبكر، كارگزار مصر.
۵. مالك اشتر نخعی، كارگزار نصیبین، آمد و سنجار و بعدها كارگزار مصر.
۶. شبیب بن عامر جد كرمانی، جانشین مالك اشتر در سرزمین جزیره و نصیبین كه شرح حال او را ضمن شرح حال مالك و كمیل بن زیاد ذكر كردیم.
۷. عثمان بن حنیف، كارگزار بصره.
۸. عبدالله بن عباس، كارگزار بصره بعد از جنگ جمل.
۹. ابو قتاده انصاری، كارگزار مكه.
۱۰. قثم بن عباس، كارگزار مكه بعد از ابوقتاده تا هنگام شهادت حضرت امیر علیه السّلام .
۱۱. تمیم بن عمرو، ابو حبیش، كارگزار مدینه.
۱۲. سهل بن حنیف، كارگزار مدینه.
۱۳. تمام بن عباس، كارگزار مدینه.
۱۴. ابو ایوب انصاری، كارگزار مدینه.
۱۵. حارث بن ربیع، كارگزار مدینه.
۱۶. ابو موسی اشعری، والی كوفه از جانب عثمان كه بنابر پیشنهاد مالك اشتر، حضرت او را برای مدتی ابقا كرد و بعداً بركنار نمود.
۱۷. عماره بن شهاب كه از نیمه راه كوفه بازگشت و بعد از مدتی از دنیا رفت.[۳]
۱۸. قرظه بن كعب، كارگزار كوفه بعد از بركناری ابوموسی و در هنگام جنگ جمل.
۱۹. عقبه بن عمرو، ابو مسعود بدری، جانشین حضرت در كوفه، هنگام جنگ صفین.
۲۰. هانی بن هوذه بن عبد یغوث، جانشین حضرت در كوفه، به هنگام جنگ نهروان.
۲۱. حبیب بن منتجب از فرماندارانی كه از جانب عثمان بر منطقهای از یمن حكمرانی داشت و ظاهراً حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ او را ابقا كرد.
۲۲. عبیدالله بن عباس، استاندار یمن كه بعد از حملهی بسربن ارطات به كوفه بازگشت.
۲۳. سعید بن نمران هَمدانی ناعِطی، كارگزار جَنَد.
۲۴. عبدالله بن خبّاب الاَرت، كارگزار نهروان.
۲۵. عدی بن حارث، كارگزار بَهُرْ سیر.[۴]
۲۶. عبیده سلمانی، فرماندار فرات.[۵]
۲۷. حلو بن عوف ازدی، كارگزار عمّان.[۶]
۲۸. خریت بن راشد، كارگزار اهواز.
در تاریخ اعثم كوفی مینویسد كه پیش از واقعهی صفین، امیر المؤمنین علی علیه السّلام،خُریت بن راشد را بر امارت شهر اهواز مقرّر نموده بود كه بدانجا رفته، آن نواحی را مضبوط دارد و به كارهای مهم آن ولایت سر و سامان بدهد. در آن وقت كه حضرت از صفین به كوفه بازگشت، خُریت بن راشد در اهواز، از حكم حكمین خبر یافت. او را موافق نیفتاده، لشكری جمع كرد و بر امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ شورید و مال ولایت اهواز را درهم آورد و به لشكر داد و خلافت و عصیان را آشكار گردانید. حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نیز مردی را به نام معقل بن قیس به دنبال او فرستاد.[۷]
در كتاب تاریخ اعثم كوفی كه قسمتی از آن در هند ترجمه شده است (چون اصل كتاب ابن اعثم، الفتوح است) . به جای خریت، حریث بن راشد ذكر شده است و باید توجه داشت كه اگر خریت، كارگزار اهواز بود، در جنگ صفین شركت داشته است و قیام او بر ضدّ امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ از كوفه آغاز شده و به منطقهی اهواز و عمان منتهی گردیده است كه توضیح آن را در ضمن شرح حال مصقله ذكر نمودهایم.
۲۹. حذیفه بن یمان، كارگزار مدائن كه از سوی عثمان انتخاب شده بود و حضرت امیرعلیه السّلام او را ابقا كرد.
۳۰. لام بن زیاد، كارگزار مدائن.[۸]
۳۱. سعد بن مسعود ثقفی، كارگزار مدائن كه تا دوران خلافت امام مجتبی علیه السّلام در این سِمَت مشغول فعالیت بود.
۳۲. مالك بن كعب، فرماندار عین التمر.
۳۳. كمیل بن زیاد، فرماندار هیت.
۳۴. سلیمان بن صرد، كارگزار جَبُّل.
۳۵. ابو حسان بن حسان بكری، كارگزار استان عالی كه مركز آن شهر انبار بود.
۳۶. قُدامه بن عجلان، كارگزار كسكر.
۳۷. قعقاع بن شور، كارگزار كسكر و میسان كه به جانب معاویه گریخت.
۳۸. عمر بن ابیسلمه، فرماندار بحرین.
۳۹. نعمان بن عجلان، كارگزار بحرین بعد از عمر بن ابی سلمه كه به معاویه محلق شد.
۴۰. عمر و بن سلمهی ارحبی، كارگزار منطقهای از فارس و ایران.
۴۱. منذر بن جارود عبدی، فرماندار اصطخر فارس كه از سوی حضرت به اتّهام اختلاس بركنار شد.
۴۲. مصقله بن هبیرهی شیبانی، كارگزار اردشیر خُرّه كه به معاویه پیوست.
۴۳. زیاد بن ابیه، كارگزار فارس.
۴۴. مخنف بن سلیم، كارگزار اصفهان، ری و همدان كه قبل از جنگ صفّین به كوفه بازگشت و حارث بن ربیع را جانشین خود در اصفهان و سعید بن وهب را جانشین خویش در همدان قرار داد.
۴۵. یزید بن قیس ارحبی، استاندار اصفهان بعد از مخنف.
۴۶. یزید بن حجیه، كارگزار ری كه به معاویه ملحق شد.
۴۷. ربیع بن خثیم اسدی كوفی (خواجه ربیع) ، كارگزار ری و قزوین.
۴۸. جعده بن هبیره بن ابی وهب، پسر خواهر حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ، كارگزار خراسان.
۴۹. خلید بن قره یربوعی، استاندار خراسان.
۵۰. حُرَیث بن جابر، كارگزار حضرت در بلاد شرق.[۹]
۵۱. اشعث بن قیس، كارگزار آذربایجان از طرف عثمان و كارگزار حُلوان ازسوی علی بنابر نقل بلاذری وی هنگام ترك آذربایجان شریح بن مكدّر را جانشین خود نمود.[۱۰]
۵۲. اسود بن قطبه، كارگزار و فرمانده سپاه حلوان.
۵۳. سعد بن حارث خزاعی، كارگزار آذربایجان.
۵۴. جریر بن عبدالله، كارگزار همدان از سوی عثمان كه بعد از جنگ جمل از طرف حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ بركنار شد.
۵۵. عبدالله بن اهتم، فرماندار كرمان.[۱۱]
۵۶. عون بن جعده، كارگزار سجستان.[۱۲]
۵۷. ربعی بن كأس، كارگزار سجستان بعد از عون.[۱۳]
عون را در بین راه، دزدی كشت. عقیل بن جعده طلب قصاص كرد و بعد از مدتی كه قاتل زندانی بود، در مدینه قصاص شد.
از این عده كه نامشان ذكر شد، چند نفر در ابتدا عنوان جانشینی داشتند، مانند: شبیب بن عامر و عبدالله بن شبیل، اما مورد تأیید حضرت بودند و از این رو بركنار نشدند. البته تمام افراد موثقی كه از طریق كارگزاران حضرت به عنوان جانشین تعیین میشدند، حضرت با دید كارگزار آن منطقه، به آنها مینگریست و اعمالشان را تحت كنترل داشت.
*عدهی اندكی از این افراد، جزو كارگزاران عثمان بودند كه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بعد از مدتی آنها را عزل كرد، مانند: ابو موسی، اشعث و جریر بن عبدالله و تنها حبیب بن منتجب و حذیفه را در سِمَتهایشان ابقا كرد.
*از میان این كارگزاران، عدهای توسط دشمنان حضرت شهید شدند، مانند: مالك اشتر، .محمد بن ابیبكر، عبدالله بن خبّاب ارت، محمد بن ابی حذیفه، ابو حسان بن حسان بكری و حلو بن عوف و گروهی نیز در زمان حضرت بر اثر كهولت سن از دنیا رفتند، ماندن: سهل بن حنیف، ابو قتاده و حذیفه بن یمان.
*عدهای تا آخر به آن حضرت وفادار ماندند، مانند: قیس بن سعد، عثمان بن حنیف، قُثَم بن عباس، كمیل، سعد بن مسعود و سلیمان بن صرد و.. از این عده، گروهی نیز در انجام وظیفه كوتاهی كردند: مانند: عبیدالله بن عباس و سعید بن نمران كه مورد ملامت قرار گرفتند و قدامه بن عجلان.
*عدهای را حضرت به خاطر خیانتشان، بركنار و عزل نمودند: مانند: عبدالله بن عباس، منذر بن جارود و عقبه بن عمرو. گروهی از افراد مزبور، پا را فراتر گذاشته، علاوه بر خیانت، به معاویه پیوستند، مانند: مصقله، نعمان بن عجلان، قعقاع بن شور و یزید بن حجیه تیمی. عمدهترین مسأله كه باعث فرار اینها و گروهی دیگر به جانب معاویه گردید، مسائل مالی بود.
[۱] . نهایه الأرب، ج۵، ص۱۱۲ و كامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۰۱ و تاریخ طبری (ده جلدی)، ج۴، ص۴۴۲.
[۲] . انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۱ و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۲.
[۳] . تاریخ طبری، (هشت جلدی) ج۳، ص۴۶۳.
[۴] . بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۵۷.
[۵] . انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۶ و تنقیح المقال، ج۲، ص۲۴۲.
[۶] . تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۵.
[۷] . تاریخ اعثم كوفی، ص۳۰۹ و الفتوح، ج۲، ص۲۴۰.
[۸] . انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۳.
[۹] . جلاء العیون، ص۴۹۷ و ارشاد مفید، ج۲، ص۱۳۸.
[۱۰] . اسد الغابه، هفت جلدی، ج۲، ص۵۱۹.
[۱۱] . انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۶.
[۱۲] . همان منبع.
[۱۳] . همان منبع و البلدان، ص۵۷ و وقعه صفین، ص۱۲
* نهج البلاغه: حضرت در نامه ای خطاب به منذر ابن جارود عبدی که بر بعضی از شهرهای فارس از جانب آن حضرت حکم رانی داشت و مرتکب خیانت و فساد مالی شد، به تأثیر سوابق خانوادگی بر رفتار سیاسی افراد اشاره می کند و می فرماید:
«نیکی پدرت مرا فریب داد و گمان کردم که تو هم از روش او پیروی می نمایی و به راه او حرکت می کنی. پس ناگاه به من خبر رسید که خیانت کرده از سیره پدر و خانواده ات عدول نموده ای.»
صفحات: 1· 2