اعتکاف؛ شرایطی خاص برای خدایابی
و نیز میفرمایند: «…مَنِ اعْتَکَفَ یَوْماً ابْتِغاءَ وَجْهَ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ثَلاثَةِ خَنادق اَبْعَدَ مِمّا بینَ الْخافِقَین»؛[5] هرکس روزی را معتکف شود برای جلب نظر خدای عَزَّ وَ جَلّ، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق فاصله میاندازد که فاصلهی هر خندقی بیشتر از فاصلهی مغرب و مشرق است. یعنی میلها و اعمالی که منجر به ورود او به جهنم میشود در او از بین میرود.
چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ اعتکاف بهرههای فراوانی را با خود به همراه دارد. عمده آن است که سعی کنیم حالاتی را در خود ایجاد کنیم که آن بهرهها و برکات برای ما محقق شود.
در روایت داریم که پیامبرf هر سال ده روز آخر ماه رمضان را در مسجد معتکف میشدند و حتی آن سالی که به جهت جنگ بدر نتوانستند معتکف شوند، سال بعد بیست روز معتکف شدند.[6] و این عمل آن حضرت، اولاً: اهمیت اعتکاف را میرساند. ثانیاً: ما را متوجه برکاتی میکند که رسولخداf با آن همه عظمت و قربی که دارا بودند، به آن برکات نیاز داشتند و عملاً از طریق اعتکافْ راهِ قلبِ خود را به سوی آسمان غیب باز نگه میداشتند.
فوق مرگ و زندگی اجازه بدهید ابتدا تذکراتی در رابطه با حالاتی که باید یک معتکف در خود بهوجود آورد عرض کنیم و سپس به اعمالی که باید به آن پرداخته شود توجه کنیم.
ابتدا باید عزیزان متوجه بوده و ایمان داشته باشند یک خبرهایی در عالَم بالا وجود دارد که اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنیم از آن خبرها و بصیرتها محروم نمیشویم، و اگر عزیزان به دنبال آشنایی روح و قلب از آن حقایق غیبی نیستند، عملاً اعتکاف آنها یک تفنن و تفریح محسوب میشود.
اعتکاف به آن نحوهای که به ما دستور دادهاند عملاً یک نحوه مُردن و خارجشدن از قیل و قال دنیا و واردشدن به برزخ است. شما باید در این چند روزه اولاً: در حال روزه باشید، مثل مرده که غذا نمیخورد. ثانیاً: خودتان را در دست ارادة خداوند قرار دهید، مثل میّت که در دست غسّال است و هیچ ارادهای از خود ندارد، تا حجاب اسباب و وسایل از جلو قلب شما مرتفع شود. انسان مرده هیچ ارادهای از خود ندارد. به ما دستور دادهاند اگر بتوانید در چنین شرایطی در برابر خدا بمیرید، به اعتکاف زنده میشوید. مثل انسانی که چون مُرد و او را در قبر گذاشتند، حیات برزخی او شروع میشود و به حیات برزخی زنده میشود و متوجه چیزهایی میگردد که تا آن موقع که در حیات دنیایی بود از آنها غافل بود. پس آنچه را که خوب باید بفهمید و به قلبتان هم بفهمانید آن است که با ورود به اعتکاف احساس مُردن کنید و حکمِ «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را در جان و قلب خود محقق نمایید و به فرمایش امیرالمؤمنین(ع): «قبل از اینکه بدنهای شما به آن دنیا منتقل شود، قلبهایتان را به آن دنیا منتقل نمایید».
اگر شما الآن مردید چه حالی به شما دست می دهد؟ از یک طرف نمی توانید غذا بخورید، ولی از طرف دیگر نفس امارّهتان مایل به غذاخوردن و لذّتبردن است، عیناً در برزخ حال اکثر انسانها همینطور است که میل به غذا در آنها هست، ولی غذایی که جواب این میل را بدهد وجود ندارد. روز قیامت نیز مسئله به همین شکل است ولی شدیدتر، به همین جهت در روایت داریم؛ با روزة ماه مبارک رمضان خودتان را از فشار گرسنگی و تشنگیِ قیامت آزاد کنید. چون با روزه، میل به خوردن و نوشیدن را تا حدّی کنترل و فرو مینشانید تا در برزخ و قیامت بتوانید از تحرک شدید آن میل آزاد باشید.
وقتی انسان مُرد و وارد برزخ و قیامت شد، مایل است که به دنیا برگردد و غذا بخورد و نوشیدنیهای مورد اُنس نفس را بنوشد، اما در آن حال که دیگر در دست خداست، نه میتواند غذا بخورد، نه میتواند از آن عالَم بیرون بیاید. در حالت اعتکاف چنین حالتی را تمرین میکنید تا کمی به عالم برزخ و قیامت نزدیک شوید و از احوالات آن عالَم برخوردار گردید. در آن حالت خواهید دید چه برکاتی در چنین حالتی برای شما بهوجود میآید. اگر به لطف الهی بتوانید خودتان را الآن در حین اعتکاف و با منصرفشدن از دنیا، در برزخ حس کنید، آرامآرام توجهات قلب نسبت به آن عالم شروع میشود. آنچه در این حالت از شما انتظار میرود این است که هرچه بیشتر آداب اعتکاف را رعایت بنمایید و از آن مهمتر؛ ذهن و دل را کاملاً از دنیا بیرونآورید. شما هم اکنون در خانه خدائید و بحمدالله در امنیت الهی هستید و در این حالت شیطان کمتر میتواند شما را وسوسه کند. به این جهت باید در مسجد معتکف شوید، چون قلبْ در چنین مکان مقدسی بیشتر حضور حق را احساس میکند. همان طور که وقتی در برزخ حجابها از جلو قلب مرتفع شد و حضرت عزرائیلu تعلقات دنیایی را از ما گرفت، حضور خدا بیشتر جلوه میکند. لذا قرآن در مورد احوالات اهل دنیا در برزخ میفرماید:
«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[7] تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مىگويد: پروردگارا مرا بازگردانيد * شايد من در آنچه وانهادهام كار نيكى انجام دهم، چنين نیست اين سخنى است كه او گوينده آن است و در پشت آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.
هر کدام از اهل دنیا در برزخ التماس میکنند خدایا! مرا برگردان. چون چشمش که بیدار شد میبیند که عجب؛ بیش از آنکه فکر میکرد، دنیا دست خدا بود. به طور معمول؛ وسط کوچه و خیابان نمیشود فهمید همه چیز دست خدا است. در مسجد بهتر میفهمی کارها دست خدا است و لذا باید در مسجد معتکف شد و آن مقدمات را فراهم کرد تا این احساس را بتوانید به قلبتان برسانید. پس چون از طریق اعتکاف مُردید، عالیترین شعور که عبارت باشد از توجه به حضور خداوند در همة مناسبات، شروع میشود.
آری! شیطان برای اینکه وارد این مرحله نشوید، تلاش زیادی میکند. ابتدا شما را به یاد مشکلات دنیایی میاندازد که چه نشستهای، از کار و کاسبی و مدرک و … عقب افتادی؟! اگر موفق نشد، شروع میکند شما را از گرفتن نتیجه مأیوس کند که بابا! این کارها مربوط به تو نیست، تو به جایی نمیرسی، این کارها مربوط به اولیاء خدا است. ولی اگر کمی مقاومت کنید میبینید کید شیطان ضعیف است.
حالا اگر شما مُردید چکار میکنید؟ دیگر که نمی توانید هوس نانخوردن بکنید اگر مُردید دیگر که نمیتوانید غصة دکان و مغازه و خانه و فرزند و همسر و مدرک و اینجور چیزها را بخورید، چون اگر غصة اینها را بخورید هم فایده ندارد. اگر هم در آن حالت برزخ و قیامت غصة اینها را بخوری، خودت به خودت میگویی چقدر احمقام! یکدفعه در آن حالت می بینید فقط یک چیز در صحنه است و آن فقط خداست، و اوست که همهکاره است و من کاری در خور چنین صحنهای انجام ندادهام، و قلبی که بتوانم در چنین حضوری قرار گیرم با خود نیاوردهام، از این رو ناله سر میدهی! پروردگارا مرا برگردان، جواب میآید؛ «کلاّ» نمیشود.
در حالت اعتکاف و با ورود در حالت برزخی میتوانی با خدا ارتباط برقرار کنی. اعتکاف را برای همین گذاشتند که ببینی در برزخ چه کار باید بکنی. در اعتکاف به شما میگویند «مُردهاید» و کاری که در برزخ نمیتوانی انجام دهی، اینجا انجام بده. این است که اگر عنایت داشته باشید، اعتکاف بهترین شرایط ارتباط با خداست. شما در اعتکاف مردهاید، مرده در برزخ چه کار میکند؟ اگر سی سال در دنیا خدا را صدا نزده باشد، اگر راههای ارتباط با اسماء الهی را بر قلب خود نگشوده باشد، آنجا هیچ کاری نمیتواند بکند، در ظلمت ابدی خواهد بود. شما در برزخ میخواهید بگویید خدا؛ ولی اگر در دنیا قلب با خدا مرتبط نبوده، نمیتواند بگوید. هر چه انسان در دنیا بوده است، در برزخ همانطور میتواند باشد، آنجا محل و موطن ظهور ملکات است. اگر کسی نمیتواند در آن نشئه با خداخداگفتن، به قربِ الهی نایل شود، چون آن موقع که در دنیا در لفظ میگفت خدا، اما قلبش را در جای دیگر قرار داده بود، میگفت: زود نمازم را بخوانم به کارم برسم. حالا میخواهد در برزخ بگوید خدا؟ در دنیا نگفتید خدا، گفتید: کارم و کسبم. قلب در کار و کسب بود، حالا روبهرو میشوید با همان قلبی که متوجه کار و بازار بود، میبینید آن قلب از نظر ارزش و برای آنکه صاحبش را به مقصد برساند، ناتوان است. آن چیزی که فایده دارد قرب الهی است و منصرفشدن از هر چیزی که ما را از این قرب باز میدارد. آری! در ابتدا ممکن است کار سخت باشد ولی اگر جهت را درست کردید، إنشاءالله آرامآرام میرسید، و اعتکاف اگر درست انجام شود راه را به انسان نشان میدهد که چگونه قلب را از همهچیز خالی کند و متوجه خدا گرداند.
وظیفهی معتکف چنانچه دقت بفرمایید میرسید به اینکه اعتکاف شرایط ارتباط با خداست، ملاحظه کنید چگونه خداوند تمام شرایط را فراهم کرده است. گفتند باید در خانة خدا باشی، روزه باشی، از مسجد بیرون نروی. واقعاً با طرح این شرایط غوغا کردهاند و زمینة فوقالعادهای را جهت در مسیر قراردادنِ قلبْ فراهم نمودهاند.
حضرت عليu میفرمایند:
«يَلْزَمُ الْمُعْتَكِفُ الْمَسْجِدَ وَ يَلْزَمُ ذِكْرَ اللَّهِ وَ التِّلَاوَةَ وَ الصَّلَاةَ وَ لَا يَتَحَدَّثُ بِأَحَادِيثِ الدُّنْيَا وَ لَا يُنْشِدُ الشِّعْرَ وَ لَا يَبِيعُ وَ لَا يَشْتَرِي وَ لَا يَحْضُرُ جَنَازَةً وَ لَا يَعُودُ مَرِيضاً وَ لَا يَدْخُلُ بَيْتاً يَخْلُو مَعَ امْرَأَةٍ وَ لَا يَتَكَلَّمُ بِرَفَثٍ وَ لَا يُمَارِي أَحَداً وَ مَا كَفَّ عَنِ الْكَلَامِ مِنَ النَّاسِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ».[8]
معتکف باید در مسجد باشد، و مشغول ذکر الهی و تلاوت قرآن و نماز گردد، خود را مشغول اختلاطهای دنیایی نکند، مشغول شعرگفتن و شاعری نشود، از خرید و فروش پرهیز نماید، حتی از تشییع جنازه و عیادت بیمار[9] و واردشدن در خانه و خلوت با همسر پرهیز نماید، از سخن زشت و جدال خودداری کند، و حتّی اگر از سخنگفتن با مردم خودداری کند بهتر است.
پس چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ باید حوائج دنیایی را رها کنی، اگر هم نیاز به غذا داشتی، باید به اولین مغازه رجوع نمایی و سریعاً به مسجد برگردی. دیگر نباید بروی ببینی چه کسی ارزانتر میدهد، حالا هم که دیگر الحمدلله این مسائل حل شده است. از آخر روایت فوق غافل نباشید که حضرت میفرمایند: اگر معتکف بتواند بهکلی از سخنگفتن خودداری کند، بهتر است. زیرا در این حالت قلبْ هرچه بیشتر آمادة پذیرش نفحات الهی میشود.
توجه داشته باشید در حالت اعتکاف وقتی از دنیا و تعلقات آن منصرف شدی، با خودت روبهرو میشوی، در آن حالت خدا را روبهروی قلب خود مییابی و لذا خداخداگفتن جای خود را پیدا میکند. در زندگی معمولی چند بار که خداخدا میگفتی، قوة واهمه یک تصوری برای ما ایجاد میکرد و ما را متوجه کاری میکرد تا از خداخداگفتن منصرف شویم و مزة مناجات با خدا را نچشیم، ولی در اعتکاف برای ذکر و یاد خدا شرایط فراهم است، به شرطی که خودتان راه تحرک قوة واهمه را با موبایل و اختلاطهای دنیایی و توجه به آرزوهای دنیایی، باز نکنید.
از سفر الیالله تا سفر فیالله
با توجه به عرایضی که عرض شد ملاحظه بفرمایید؛ اعتکافْ عالَمی دارد و باید سعی کنیم در آن عالَم وارد شویم و در یک آرامش درونی، مرگ و زندگی برای انسان یکسان گردد و این حالت، حالتِ سیر به سوی باطن عالَم است، بدون حرکت دادن اعضاء و یا تحریک قوة خیال و قوة واهمه. چون در حالت اعتکاف به کمک دستوراتی که داده شده، جوشش خیال فرو مینشیند و صحنة دل آمادة پذیرش نفحات الهیه میگردد. که گفت:
از درون خویش این آوازها منع کن تا کشف گردد رازها
بعد از سیر به سوی خدا و سفر الیالله، سفر فیالله شروع میشود و در این حالت، سالک از تجلّیِ اسمی از اسماء الهی به تجلی اسم دیگری از آن اسماء، نایل میگردد و قلبْ محلِ تجلّی اسماء الهی خواهد شد، و همة این احوالات در شرایطی حاصل میشود که شخص، با انقطاع از عالَم دنیا، خود را در شرایطی قرار دهد که هیچچیزِ بیرونی بر او تأثیر نگذارد و به حالت یکسانی و بیتأثیری کامل برسد و زندگی و مرگ به نحو یکسان برای او بیتفاوت باشد.
برای ادامهی بحث به جزوهی «اعتکاف، و چگونگی ورود به عالم آن» که در سایت موجود است مراجعه فرمایید.
[1] - سوره بقره، آیه 125.
[2] - امید است عزیزانی که در جهت آمادگیِ شرایط برای انجام عمل اعتکاف و کمک جهت موفقیت معتکفین تلاش مینمایند، به پاداش و اجری نایل شوند که خداوند برای حضرت ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» قرار داد.
[3] - کنزالعمال، ج 8 ، حدیث شماره 24006
[4] - کنزالعمال، ج 8 ، ص 531 .
[5] - کنزالعمال، ج 8 ، ص 532 .
[6] - قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِu: كَانَتْ بَدْرٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمْ يَعْتَكِفْ رسولاللهf فَلَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ قَابِلٍ تَكَفَ عَشْرَيْنِ عَشْراً لِعَامِهِ وَ عَشْراً قَضَاءً لِمَا فَاتَهُ (منلايحضرهالفقيه، ج2، ص 184)
[7] - سوره مؤمنون، آیات 99 و 100.
[8] - بحارالأنوار، ج 94، ص130، باب 66- فضل الاعتكاف
[9] - اینکه بعضی از علمای گرامی بر اساس بعضی روایات به معتکف اجازه دادهاند که میتواند به عیادت بیمار برود و در تشییع جنازه شرکت کند، شاید در رابطه با اعتکافهای طولانی باشد.
صفحات: 1· 2