• تماس  

الفباى فرهنگ معصومه (ع)

04 شهریور 1393 توسط 313

- ح -
معصومه جان !
حرمت ،حوزه حيات وحقيقت است وصحن وسرايت . پايگاه دفاع از حياء و حجاب و حکمت و حشمت .
هنوز صداى رساى - فقيه بافقى - در دفاع از حجاب و حرمت خانه ات در آفاق قم طنين دارد . و حضور حقيرانه حمايل پوشان رضاخانى فراموش نشده است .
تو فرزند فرزانه حسنين و حامى باوفاى پيرخمينى ، تو بانوى حماسه و حريتى که حديث غدير را به روايت نشستى .
- خ -
خدا را ناموس ،خديجه را دختر ، و خورشيد خراسان را خواهرى .
توخاتون محشرى که عطر خاتم پيامبران و خديجه بزرگ را به ديار قم آوردى و خاک قم را تا اوج خورشيد برکشيدى . با اقامت هفده روزه در اين ديار، بين قم و مدينه عقد اخوت بستى و بذر -خردورزي- کاشتى و خوشه هاي-خدمت- و -مهر-
و -عدالت- و-اخلاق آسماني- به خلق جهان بخشيدى .
- د -
دين از ديار تو، راه مى سپرد و آفاق گيتى را فتح مى کند و ديو و دد ازدر گاهت مى گريزد. دل هاى حق باوران با ياد خاندان شما مى تپد. درس قران و درايت حديث در سايه بلند تو تدريس مى شود. دولت سراى شما دارالشفاى دردمندان است و دستان کرمت ، دستگيره ستارگان و درفش -دولت ابرار-.
- ذ -
ذى القعده هنوز ذوق زده ميلاد توست. ذلت از زندگى شما خانواده بدور است. ذوالفقار على (ع) پشتوانه انديشه هاى عزت آفرين شماست . شما ذريه پيامبر رحمتيد.
ذکر خدا بر لب داريد و ذره پرورى را از ذات ذوالجلال آموختيد.
حافظه گيتى بزرگترين ذبيح تاريخ را از قبيله شما مى شناسد. ذاکره روزگار براي
بشريت ذخيره اى چون فرهنگ و معارف شما به ياد ندارد و بيداد در کوير قم چو نمک ذوب مى شود.
- ر -
-رواق نور- تو، يادآور-روضه نبوي- است. تو راه قم را به مدينه رسول (ص) گشودى و روح -رضوي- در کالبد شهر و کشور ما تو دميدى . در راه رضاى دوست ، برادرى چون امام رضا (ع) داري. و خود -راضيه مرضيه اى - که باب رحمت و رضوان رب العالمين را در برابر ما باز کردي.
- ز -
زاغه نشينان ، نام شهر تو را زمزمه مى کنند و زنان و مردان آگاه عالم از زمزم عرفان تو سيراب مى شوند.
زمين و زمان شاهد زهد و ساده زيستى شماست . زر و زور و تزوير در کوره ولاى شما مى گدازد و ديو زشتى در زنجير همت شماست . تو يادگار زهرايى و همتاى زينب کبري. آسمان زندگى به نام شما زينت يافته است.
- س -
سلام معصومه (ع)!
سلام هى حتى مطلع الفجر.
سلام قولا من رب رحيم.
هفت سين سلام و سلامت ، تقديم به سيماى والاى تو باد. که ستارگان ، سرود سبز تو را مى خوانند. تو زاده سپهر ولايتي. تو فرزند سلطان دلهايى که سرافرازان عالم دست بر سينه به خدمتت ايستاده اند.
-ستارگان حرم - فهرستى از سرداران فرهنگ شماست.
- ش -
شما ، از اهل بيت آفتابيد گل جان محمد را گلابيد
شاهچراغ برادر و ياورت. و شاه خراسان امام و رهبر شماست.
شهيدان ، پروردگان دامان تربيت شمايند و شمع تاريخ و شاهد فردا.
شبيه زينبى و شيداى زهرا(ع) ، شهره کرامتى و شفيعه محشر.
من شهادت مى دهم معصومه اى افتخار هر ديار شيعه اى
- ص -
صداقت را بايد از تو آموخت که صديقه اى از تبار صادقاني. صراط مستقيم ، راهى به سوى ولايت توست. در صدف صداى رساى عدالت. در صبورى به زينب اقتدا کردى و به -صحن عتيق- تو صلاى آزادى در سر دارد. صحن نوات نويد نور و روشنايى مى دهد.
- ض -
ضريح پر نورت ،کانون همه عشق هاست. و سفره ضيافتت گسترده در برابر تمام نيازها. ضمير زائران را تو خوب مى خوانى ضماد و مرهم زخمها را تو خوب مى شناسى . آهوان رهيده از صيادان شرق و غرب را تو خوب ضمانت مى کنى . آرى ،تو خواهر ضامن آهويي. تو همان ضياء گسترى که ضلال در حريمت نيست.
- ط -
طوبى لهم ، طوبى لهم ، ثم طوبى لهم .
اين دعاى صادق آل محمد(ص) براى قم و قم انديشان تاريخ است.
سرزمينى که طلا و تيغ و طبر را به تسبيح و رکوع و سجود معصومه (ع) مى بندد.
طاعون از مردمانش بدور است و طاغوت در زمينش زنده بگور.مردومانش اهل
طاعت و طهارت و تقوا و تلاوت و رکوع و سجودند. و حوزه اش طوباى علم و جهاد و شهادت.
- ظ -
ظلم و ظلمت از افق حيات معصومه(ع) و معصومين(ع) مى گريزد.
قم ديار شيعه است و شيعه، اهل صبر و ظفر.
ظاهربينى و ظاهرسازى در حوزه فقاهت قم نيست. ظرافت انديشه و ظلال هدايت، فراوان است.
و شک و ظن و گمان بر يقين ابراهيمى اين خاندان فائق نمى آيد.
از-ظهر عاشورا-تا -عصر عاشورا-، قم پاسدار نور بوده و خواهد بود.
- ع -
-عشق عترت- در درياى قم موج مى زند و -عطر ايمان- در فضاى قم پخش مى شود.
-عقيق- حقيقت در کوهسار قم مى رويد و علم و عصمت از جويبار جوار معصومه (ع) مى جوشد. قم -عش- و آشيانه آل محمد است و مرزبان -عرفان-و-عاشورا-.
کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش آورده اند ؛
اما فيل سواران فرهنگى امروز هم با فرهنگ فاطمى و عدالت علوى منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مى ماند.
- غ -
غبار غربت و غفلت و غرور در سايه سار حضرت معصومه (ع) محو مى شود.
غريو شادى و محبت و مردانگى بر مى خيزد. غزال قم به سوى آل محمد مى گريزد و عندليب قم غزلسراى باغ غدير است. غلو در حوزه قداست قم نيست. غليان عاطفه و غوغاى غيرت است.
- ف -
حديث فاطميات را بايد از فاطمه (ع) آموخت. و فرهنگ فيضيه را بايد از معصومه (ع) گرفت. نياز به حضور زنان مسلمان در بازى هاى استعمارى و کشورهاى کفر نيست. با ايمان و آگاهى و عفاف خواهران ما فلک الافلاک فضيلت و فطانت فتح مى گردد و فريب و فسانه و فسون رخت بر مى بندد. و حديث کمبود عقل ، دور از فضاى زندگى فاطمه(ع) و فاطمه هاى بافضيلت تاريخ است. فردوس برين و فرشتگان آسمان و زمين ، ميلاد فرزانگانى چون فاطمه (ع) را جشن مى گيرند. فيل -زن سالاري- با فرهنگ فاطمه (ع) سرکوب مى شود امروز مثلث فمينسيم و فرماليسم و فرويديسيم چون فيل سواران ابرهه براى تخريب کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش
آورده اند ؛ اما فيل سواران فرهنگى امروز هم با فرهنگ فاطمى و عدالت علوى منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مى ماند.
- ق -
قم را بدون قران و قنوت و قربانى و قناعت نمى توان تفسير کرد. در عصر غيبت ،قم قائم مقام مهدى موعود (عج) است. قايق قم در اقيانوس عالم غرق نمى شود و در امن و امان پيش مى رود. قالى قم ، قاليچه سليمان است و فاطمه معصومه (ع) ملکه اين ديار. فاطمه معصومه (ع) فقط هفده روز در اين شهر زندگى کرد ؛ ولى قلب قم تا قيام قيامت به ياد معصومه (ع) مى تپد.
- ک -
فاطمه (ع) ، کوثرى است که در کوير جوشيده است و کبوترى خدايى است که پيام کربلا با خود دارد. کشتى نوح به برکت خاندان او به سلامت گذشت و کهکشان پرستاره ، آينه ايوان اوست. کودک عقل و احساس ما از شناخت او ناتوان است. خدمت در کفشداريش افتخار بزرگان است و نامش اکسير اعظم و کيمياى کمال.
- گ -
فاطمه معصومه(ع) و شهر قم ،گنج عفت است و گلزار ولايت. گوهر زيباى خلقت است و گنبد بلند هدايت.
گل مريم است و گلاب مدينه . گهواره اش پر نور ،گلشن هميشه شکفته. مقدمش گلباران و بلبلش هميشه غزلخوان ،و خاکش مهر جبين ، آبش گرداب هلاکت شياطين.
صحن و سراى معصومه (ع) -مدرسه اخيار-است و گلزار شيخانش -گلشن ابرار-.
- ل -
تو لؤلؤ مکنونى که وقتى لب گشودى لا و الا را به بشريت آموختي.
راه هر گونه شرک را با لا حول و لا قوه الا بالله بستى ، صدها معدن -لعل- و -لاجورد- و -لؤلؤلالا- و -احجار کريمه- را در سايه نگاهت پروردي. -لمعه- شهيدين متن درسى حريم توست و هزاران شهيد ، فارغ التحصيل مدرسه عشق تو، لهو و لعب - اگر چه به نام بازى ورزش از ساحت قدست بدور است. تو خلق را از ناسوت به لاهوت فرا مى خواني.
- م -
تو مريم آل محمدى که موساى کاظم (ع) به تو فداها ابوها گفت. تواز تبار موساى کليم و وارث مسيح بزرگي. -موسى بن خزرج- به ميزبانى چند روزه ات مى بالد. - ميدان مير- هنوز خاطره گامهاى قدسى ات را به ياد دارد. مسجد اعظم معبد و مدرس فرزندان معنوى تو است. تو ميزبان مداوم مراجع تقليد و مرزبان هميشه حريم ولايت و توحيدي. تو محدثه مهربان آل طاهايي.
- ن -
نقش نگين قم ،نام اهورايى توست و نقاره خانه ات نماد شادى مردم. تو از نسل نبوتى و اصل ولايت. نجمه مادر نور آفرين توست و دربهاى نقره فامت باب نجات ما. چرخ نيلوفرى شيداى قبه نورانى توست و چشم خورشيد تشنه نگاه برگنبد ملکوتى تو. نسيم بامدادى معطر از عطر نماز و نيايش تو. نشان از بانوى بى نشان دارى ، ناموس خدايى که شاگردان مکتبت ناقوس مرگ فرعون و قارون وهامان روزگار را به صدا در آورده اند.
- و -
تو وارث فضائل پاکان تاريخى و پاسدار ايمان و عفاف و عدالت تو ارزش ها را در قربانگاه ورزش و اقتصاد قربانى نکردي. وقتى ولاى تو در دلم جا گرفت ، قلبم وسعت دريا يافت. تو ولى نعمت مائى و واسطه هدايت ما.
وطن بزرگ اسلامى و امدار ولاى تواست.
- ه -
هفت اقليم و امدار عقل سليم شماست. اگر هاجر از صفا تا مروه راه پيمود ، معصومه (ع) از مدينه تا قم را بى هراس و با هدف در نورديد.
اگر براى هاجر و اسماعيل در کوهساران مکه چشمه زمزم جوشيد ، فاطمه معصومه (ع) کوثر فيضيه را در کوير قم پديد آورد. و هزاران تشنه هدايت را سيراب کرد. او هاجرى ديگراست که هماى سعادت بربامش مى نشيند و نواى هدايت از نايش بر مى خيزد.
- ي -
تو ياس سپيد ياسينى و ياقوت سبز قبيله طاها. ياور محرمانى و يادگار پيامبران. ديو ياس را به زندان يقين کشيدى و راه را بر ياجوج و ماجوج امروز جهان -ليبرال دمکراسي- بستي. و يغماگران يهود را به -ياويلنا- واداشتي.
سلام بر تو اى يد بيضاى موسوى و اى مريم مقدس مدينه ، اى دخت افتاب. سلام هى حتى مطلع الفجر.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حرفهای خودمونی, اجتماعی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس