اينجا آخرين حمام دنیاست!
ارنواز / 38 ساله
راستش شستن اجساد ناقص و يا سوخته براي من سخت است و در روحيهام تاثير بدي دارد. وقتي جنازه جواني زير دستم ميآيد تا غسلش ميدهم، دلم خيلي ميسوزد و اشکم در ميآيد.
بعضي از اقوام، مرا تشويق ميکنند و ميگويند تو کار پر ثوابي داري و با برخيها هم که مدام نيش و کنايه ميزنند، مجبور به قطع رابطه شدهايم.
وقتي يکي از آشنايانم را ميشويم، ياد حرفهايي ميافتم که موقع زنده بودنشان با آنها ميزدم و ميگفتند که وقت مرگ، تو ما را بشوي!
مردانه / 49 ساله
هرروز ساعت 7 ابتدا کار را با مردههاي سردخانه شروع ميکنيم و بعد نوبت به مردههاي جديد ميرسد که در آنها همه نوع وجود دارد، کوچک، بزرگ، پير و جوان که از شهر يا روستا ميآورند.
ما اينجا رازدار مردههاييم و اگر فردي مشکل جسماني داشته که خود و خدا ميدانسته، حالا که ما هم ميدانيم بايد رازدار او باشيم.
ما هيچ روزي تعطيل نيستيم. در عيد و شهادت و حتي جمعهها بايد سر کار بياييم. خانوادهام هم به پاي من سوختهاند و آنها هم هيچ تفريحي ندارند.
صفحات: 1· 2