تاملی پیرامون نقش مطالعه در ارتقای سطح فرهنگ
در حال حاضر انواع مختلفی از کتاب وجود دارد که باعث می شود کتابخوانی آسان تر بشود. انواع مختلف کتاب به انسان این امکان را می دهد که در مکان های مختلف بتواند به مطالعه ی کتاب بپردازد. تکنولوژی های جدید این امکان را فراهم کرده تا انسان بتواند از تمام ساعت های زندگیش استفاده کند و هیچ ساعتی را به بطالت نگذراند. انواع مختلف کتاب در حال حاضر شامل موارد زیر است:
1. کتاب چاپی(یا کاغذی): این نوع کتاب که قدمت آن به هزاران سال پیش می رسد رایج ترین نوع کتاب است. در حال حاضر در ایران بیشترین تیراژ کتاب در این قالب منتشر می شود. کتاب هاب چاپی در قطع های مختلفی چاپ می شود.
2. کتاب غیرچاپی یا دیجیتالی(e-Book): در سال های اخیر استفاده از رایانه موجب آسانی چاپ کتاب و توسعه ی چاپ و نشر کتاب های الکترونیکی شده است. در اواخر سده بیستم، تجهیزات ارتباطی مانند تلویزیون، رایانه و اینترنت، مفهوم کتاب به عنوان مهم ترین منبع اطلاعاتی را به چالش کشیدند. از سوی دیگر با ذخیره شدن اطلاعات یک کتاب در نوارهای صوتی و سی دی، تعریف کتاب بهعنوان «مجموعهای از کاغذهای چاپشده یا دست نویس» نیز به چالش کشیده شده است. پیدایش کتاب های الکترونیکی به سال ۱۹۷۱ باز می گردد. این نوع کتاب که در قالب وسایل دیجیتالی مثل تبلت و تلفن همراه قابل استفاده است خود انواعی دارد:
3.پی دی اف(PDF): در این قالب، کتاب به شکل عکس هایی پیوسته و بصورت یک فایل ذخیره می شود و به راحتی قابل استفاده در گوشی همراه، رایانه و تبلت است.
4. کتاب صوتی(کتاب شفاهی یا کتاب گویا Audiobook): سندی است که به صورت صوتی تهیه می شود و روی نوار کاست، سیدی و … ضبط می شود. این اسناد معمولاً کتاب هایی هستند که قبلا به طور مکتوب منتشر شده اند و اکنون توسط خود نویسنده، مترجم و یا هنرپیشگان روخوانی می شوند. در حال حاضر سایت های اینترنتی بسیاری کتاب های صوتی ارایه می دهند. اخیرا نیز سایت ایران صدا که رادیوی اینترنتی صدا و سیما است برخی کتاب ها را به دو صورت نمایشی و روائی بعنوان کتاب صوتی در اختیار مخاطبان قرار داده است.
برای آسان سازی کاربرد کتاب های الکترونیکی، تجهیزات دیجیتالی ویژه ای به نام کتابخوان الکترونیکی (electronic book reader) به بازار معرفی شده است.
سرانه مطالعه
به تعداد دقایقی که هر فرد در 24 ساعت به مطالعه می پردازد سرانه مطالعه گفته می شود. در ایران تصویر روشنی از وضعیت مطالعه در سال های اخیر نداریم. نهادهای مختلف با تعریف های متفاوت از «مطالعه» آمارهای مختلفی از سرانه مطالعه در کشور ارائه کرده اند. عده ای سرانه مطالعه در کشور برای هر نفر را تنها دو دقیقه در شبانه روز می دانند و بعضی تا دو ساعت هم گفته اند. فارغ از این آمارها اگر به زندگی خود و اطرافیان مان نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد مطالعه برای ما اهمیت خاصی ندارد و در مواقع بسیار خاص به سراغ آن می رویم. طبعا برای دیگران هم وضعیت مطالعه به همین شکل خواهد بود. چیزی که واضح است این است که ما مطالعه را ضروری نمی دانیم و برای آن ارزشی قائل نیستیم غافل از اینکه یکی از مهم ترین راه های پیشرفت را بر روی خود بسته ایم.
راهکارها برای افزایش مطالعه
ترویج مطالعه موضوعی چند وجهی است و شامل سطوح خرد و کلان است. اگر از سطح کلان به آن نگاه کنیم، راهبردی ملی و نیازمند توجه و برنامه ریزی برای حلقه های گوناگون مطالعه است. این حلقه ها شامل تألیف، نشر، برپایی و تجهیز کتابخانه های عمومی و … است. یک سوی این حلقه، دسترسی به کتاب های مناسب و ارزان و سوی دیگر آن، ایجاد انگیزه برای کتابخوانی است.
برای اینکه سرانه ی مطالعه افزایش یابد، این کار باید از نظر مردم به عنوان یک فعالیت ضروری شناخته شود. تا زمانی که مردم مطالعه را فعالیتی زائد و بی فایده بدانند سرانه ی مطالعه همچنان پایین خواهد بود. معضل مطالعه در کشور مانند بسیاری دیگر از مشکلات فرهنگی، یک مسئله تک بعدی نبوده و عوامل بسیاری در به وجود آمدنش صاحب نقش اند. برای حل این مشکل ابتدا باید این عوامل و نقش آن ها را شناسایی کرد. عوامل متعددی در پایین بودن سرانه مطالعه در ایران نقش دارند که مهم ترین عامل، عدم احساس نیاز به مطالعه از سوی اقشار مختلف جامعه است. در زیر به بررسی نقش بعضی از این عوامل پرداخته می شود:
1. آموزش رسمی: متخصصان بر این باورند که آموزش رسمی در بی علاقگی مردم به مطالعه، بیشترین نقش را دارد. در مدارس به دانش آموزان اینگونه القا شده است که کتاب غیر درسی خواندن، ضد درس است و این باعث شده که از همان ابتدای تحصیل به مطالعه بی علاقه شوند. نقش نظام آموزشی در گسترش و نهادینه ساختن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی کلیدی و سرنوشت ساز است. نظام آموزشی در واقع بخشی از شخصیت دانش آموزان را می سازد و چنانچه یکی از مولفه های این شخصیت، مطالعه باشد قطعا سرانه مطالعه در ایران بالا خواهد رفت. در سال 1373 اتفاق بزرگی در حوزه ترویج مطالعه افتاد و آن اجرای طرح خواندن با خانواده بود. در این سال مجموعه بزرگی از بهترین کتاب ها در اختیار خانواده ها قرار گرفت که اتفاق خوبی بود. اما طرح باید به شکلی ساختاری در آموزش و پرورش پیاده شود به این معنا که معلمان باید از مطالعات غیر درسی دانش آموزان شان استقبال کنند و آن ها را به این کار تشویق کنند. دو طرح از طرح هایی که میتوان در این راستا به آن ها اشاره کرد یکی طرح سبد خواندن و دیگری حلقه مطالعاتی است. طرح سبد خواندن از سال 87 تاکنون در حال برگزاری است. در این طرح سبد کتاب از خانه کتابدار به خانواده ها امانت داده میشود. همچنین اجرای حلقه مطالعاتی سبب شده بچه ها راحت تر بخوانند، راحت تر عقیده شان را بیان کنند و به کتاب و خواندن علاقه مند شوند. بعلاوه این کار باعث پیشرفت آن ها در نوشتن و تجزیه و تحلیل می شود.
2. کمبود کتابخانه: در بعضی از شهرها یا محله های شهری دور بودن کتابخانه عمومی و لزوم صرف وقت زیاد باعث می شود که خانواده ها از مطالعه خودداری کنند. طبق آمار کنفرانس بین المللی کتابداری و اطلاع رسانی در هر جامعه ای برای هر ۳ تا ۵ هزار نفر باید یک کتابخانه عمومی وجود داشته باشد و اگر ما حداقل استاندارد را در نظر بگیریم باید برای هر ۵۰۰۰ نفر یک کتابخانه وجود داشته باشد، یعنی در کشور ما باید حدود ۱۴۰۰۰ کتابخانه عمومی وجود داشته باشد، درحالی که طبق آمار ارائه شده حدود ۱۵۰۰ کتابخانه داریم و اگر کتابخانه های مدارس، حوزههای علمیه و مساجد و غیره را هم در نظر بگیریم در مجموع حدود ۴۰۰۰ کتابخانه عمومی داریم و این بدین معنا است که ۱0۰۰۰ کتابخانه کم داریم.
3. دسترسی محدود به کتاب فروشی: دیگر عامل موثر در عدم رغبت مردم به مطالعه دسترسی محدود به کتابفروشی است. در بسیاری از محله های شهری در ایران کتابفروشی وجود ندارد و مردم برای خرید کتاب مجبورند وقت و هزینه ی زیادی صرف کنند لذا ترجیح می دهند از خانه شان بیرون نروند و در عوض اوقات فراغت شان را به گونه ی دیگری (مشاهده ی تلویزیون، بازی های رایانه ای و … ) بگذرانند. در سال های اخیر شهرداری تهران اقدام به تاسیس شهر کتاب کرده است. این اقدام توانسته جمعیت کتابخوان زیادی را به خود جذب کند و کتاب های روز دنیا را در اختیار علاقه مندان بگذارد. اما تعداد این کتاب فروشی ها کم است. در شهرستان ها وضع بدتر است و شاید در کل شهر کمتر از پنج یا شش شهر کتاب وجود داشته باشد.
4. عدم انتشار کتاب های ارزشمند: با یک نگاه کوتاه می توان دریافت شمار کتاب هایی که ارزش مطالعه داشته باشند در 35 سال اخیر بسیار کم بوده و یا اگر بوده کمتر معرفی شده است. اگر سرانه مطالعه کم است باید گفت که در حال حاضر اصلا کتاب قابل مطالعه ای در بازار نیست و هر شاهکاری که هست مربوط به ادبیات 40-50 سال گذشته است. سنگینی ترازو کمتر به سمت تولیدات جدی ادبی بوده است. بخش اعظم «تولیدات هنری» حتی پایین تر از حد متوسطی است که انتظارش را در ایران داریم. در ازای هر اثر جدی و ارزشمند، هزاران اثر «بی ارزش» تولید می شود. البته این اشکال فقط به حوزه ادبیات وارد نیست بلکه در دیگر حوزه ها نیز وضع به همین شکل است.
5. طراحی نامناسب: جاذبه بصری و طراحی خوب کتاب (همچنین مجله، روزنامه و …) یکی از عوامل مهم در جذب مردم به مطالعه است. متاسفانه در کشور ما به این مقوله به شکل تخصصی نگریسته نمی شود و طراحی جلد و داخل کتاب به شکل معمولی انجام می شود در حالی که طراحی تخصصی جلد و همچنین طراحی مناسب صفحات داخلی باعث می شود که افراد به مطالعه علاقه بیشتری نشان دهند.
6. عدم همراهی با تکنولوژی: همانطور که در بالا اشاره شد امروزه کتاب در قالب های مختلف عرضه می شود. در حال حاضر کتاب و مطالعه محدود به اشکال کاغذی نیست بلکه پیشرفت تکنولوژی باعث شده انواع مختلف کتاب های الکترونیکی به بازار عرضه شود. در این راستا دست اندرکاران کتاب ها و مجلات می توانند با بهره گیری از تکنولوژی روز و چاپ محصولات خود در قالب های الکترونیکی سرانه مطالعه را بالا برند.
7. عدم تبیین جایگاه کتاب در خانواده: جایگاه وسایل مختلف گذران اوقات فراغت در خانواده ها شناخته شده نیست. از این رو به نظر می رسد در خانواده های ایرانی بیشترین وقت به رسانه های الکرونیکی (تلویزیون، ماهواره و بازی های رایانه ای) اختصاص می یابد. مطالعه امری اکتسابی است و گرایش به آن را میتوان از دوران کودکی پروراند و تقویت کرد، پس به جا است که والدین در کنار زحماتی که برای فرزندان خود میکشند، هزینهای را نیز برای تهیه و خرید کتاب متناسب با سن کودک خود هزینه کنند. اگر کتابخوانی در کودکان ادامه دار باشد، کودکان از همان ابتدای زندگی به کتابخوانی عادت پیدا میکنند و با تقویت، این عادت به رفتار تبدیل میشود. وقتی فرد لذت مطالعه را چشید و به آن احساس نیاز پیدا کرد، دیگر کتاب و کتابخوانی را رها نخواهد کرد.
8. گرانی کتاب: از دیگر عواملی که در سال های اخیر باعث کاهش سرانه مطالعه شده است گرانی مواد قابل مطالعه(کتاب، مجله و …) است. این مهم بر عهده دولت است تا با اجرای سیاست های اقتصادی دقیق و حساب شده، تغییری در وضع اقتصادی طبقات مختلف مردم بوجود آورد. مشکل بزرگ اکثریت مردم در این زمینه، مساله کمبود درآمدها است که باید این معضل و مانع بزرگ با کمک دولتمردان و مسئولان از پیش پای مردم برداشته شود. دولت باید مطالعه را بعنوان یکی از مقوله های ضروری در سبد مصرفی خانوارها قرار دهد و برای آن برنامه ریزی اقتصادی داشته باشد.
9. عدم توجه رسانه ها: مطالعه بر اثر نیاز افراد جامعه ایجاد می شود اما فرهنگ کتاب و کتابخوانی و وجود چنین نیازی در بین مردم ما به خوبی جا نیفتاده است. برای آگاه سازی افراد و ترویج فرهنگ مطالعه باید بستر سازی هایی از سوی کانون خانواده، مسئولان و خصوصاً وسایل ارتباط جمعی صورت گیرد تا نسل های آینده، نسل هایی کتابخوان باشند. امروز رسانه ملی، روزنامه ها و مجلات باید نسبت به این مسئولیت اجتماعی مهم وقوف و آگاهی یابند. ما می بینیم در برخی از دوران ها آگاهی مردم رشد می کند و این مساله در رفتارهای سیاسی و اجتماعی آن ها نمایان می شود. اگر در این زمینه ریشه یابی کنیم به این نتیجه می رسیم که رسانه ها و مطبوعات آن دوره توانایی ها و قدرت خود را نشان داده اند. پس در بحث فرآیند هدایت نسل آینده به سوی مطالعه، رسانه های ارتباط جمعی نقش مهمی دارند و مطمئناً کوتاهی در انجام این امر منجر به بروز زیان های جبران ناپذیر در اندازه های بزرگ ملی می شود.
نقش مطالعه در فرهنگ
به گفته اکثر جامعه شناسان، اقوام و مللی که با مطالعه مأنوس بوده و کتاب و کتابخوانی در میانشان رواج بیشتری داشته است، توانسته اند فرهنگی ماندگارتر و پویاتر از خود به جای بگذارند و میراث فرهنگی و گنجینه های معارف و دستاوردهای عالمان و فرهیختگان خود را به نسل های دیگر منتقل کنند. در این راستا برنامه ریزی صحیح فرهنگی علاوه بر حفظ هویت عقیدتی و قومی عاملی است که منجر به ایستادگی در مقابل هجوم فرهنگ بی فرهنگی بیگانه می شود، و به حفظ فرهنگ خودی می انجامد. حل این معادله بسیار ساده است که آیا تاثیر پذیری یک ملت بی اطلاع و بی سواد، از فرهنگ بیگانه محتمل تر و پرهزینه تر است یا ملت و فرهنگی که اهل مطالعه و تحقیق و پژوهش است؟ بی تردید جامعه ای که در آن فضای مطالعه، پژوهش و تحقیق، به لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری، به شکل مطلوب و بدون قید و بندهای دست و پاگیر فراهم باشد کمتر از فرهنگ و القائات بیگانه تاثیر می پذیرد تا جامعه ای که از فرهنگ مطالعه و تحقیق دور است. در تمامی زمینه های فرهنگی اینگونه است که وقتی دولت ها و متولیان فرهنگ عمومی، حداقل ها را برای جامعه در این حوزه فراهم کردند دیگر جامعه بویژه قشر حساس و پرانرژی و پرسشگر جوان، که کنجکاو و به دنبال دانستن بیشتر است، برای رفع نیاز طبیعی و فطری خود، چشمش و تمایلات فکری اش، به طور مطلق و یکسویه، به بیرون از مرزها و بهره مندی صرف از محصولات و تولیدات فرهنگی بیگانه نخواهد بود و در آنجایی هم که در برخی زمینه ها نیاز به تبادل فرهنگی پیدا شد، اولویت بر حفظ و ارتقاء فرهنگ بومی و تبادل فرهنگی خواهد بود و نه اینکه مصرف کننده صرف تولیدات دیگران باشیم. طی این مسیر بسیار حساس و ظریف، تنها با انعطاف و تدبیر و مدیریت، و فراهم کردن زمینه لازم برای تالیف، انتشار کتاب و کتاب خوانی، ممکن خواهد شد.
آدمی برای داشتن یک زندگی سعادتمند، نیازمند بینش وآگاهی است و آموخته هایی که از طریق مطالعه کسب می شوند، مقدمه ای برای زندگی هستند. مطالعه یکی از مهم ترین راه های زندگی سعادتمندانه است. انسان برای موفقیت و نیل به سعادت در زندگی، به الگوهای رفتاری نیازمند است. وجود حس همانند سازی در انسان و نیاز به الگوهای رفتاری، ایجاب می کند که به الگوهای شایسته ای دسترسی داشته باشد تا بدین وسیله شخصیت و رفتار خود را شکل دهد. الگوهایی که به وسیله ی کتاب معرفی می شوند، نقش مهمی را در شکل دادن به شخصیت انسان ایفا می کنند. به لحاظ تاثیری که الگوهای برجسته ی اخلاقی در شخصیت انسان دارد، مطالعه زندگینامه بزرگان مشاهیر و فرزانگان می تواند بسیار مؤثر واقع شود.
نتیجه گیری
خواندن کتاب ها و مجلات مختلف موجب شکل گیری ارزش های گوناگون در ذهن می شود، حساسیت انسان را رشد می دهد و احترام به دیگران در به انسان می آموزد. به نظر دیدبان رضایتی که انسان از مطالعه به دست می آورد او را متکی به خود بار خواهد آورد. سؤالاتی که بر اثر مطالعه برای انسان مطرح می شود و مقایسه هایی که او بین مسائل مختلف می کند، در مجموع موجب می شود که انسان، خلاق بار بیاید. با بهره گیری از تخیل که ضرورت اساسی خلاقیت است دنیایی بزرگ و پهناور در مقابل چشمان انسان گشوده می شود و قدرت می یابد تا آزادانه خیال پردازی کند. در این حالت انسان هرگز خود را محدود ومحبوس در حصار واقعیت ها و امور مشهود نمی بیند بلکه دنیایی فرا حسی را می شناسد.
صفحات: 1· 2