• تماس  

جوانی که گناهانش را مکتوب می‌کرد

29 تیر 1392 توسط 313

***
بسم الله.

۱.نماز صبح را بی‌حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی‌حال زیارت عاشورا خواندم.

۲.خواب بر من غلبه کرد.

۳.یاد امام زمان (عج الله) کم بودم و هستم.

۴.الفاظ زائد زیاد به کار بردم .

۵.مشارطه نکردم.

۶.زود عصبانی می‌شوم .

۷.شهوت شکم داشتم.

۸.ریا کردم.

۹.حب دنیا داشتم.

۱۰.حضور قلب در سر نماز خیلی کم بود.

۱۱.خود را بهتر از آنچه هستم به دیگران نمایاندم .

۱۲.نفس را در رفاه قرار دادم و در مضیقه نبود.

۱۳.دروغ گفتم.

۱۴.برای غیر خدا کار کردم.

۱۵.یاد دنیا بودم.

۱۶.تقوا نداشتم.

۱۷.وقت را زیاد تلف کردم.

۱۸.امروز تماماً معصیت و غفلت بود.

۱۹.نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با حال نخواندم.

۲۰.ذکر را با توجه زیاد نمی‌گفتم.

۲۱.شاید غیبت کردم.

۲۲.نفس در آرامش بود.

۲۳.خدا را ناظر بر اعمالم ندیدم.

۲۴.غیبت شنیدم.

۲۵.کنترل زبان کم بود.

۲۶.تندخویی کردم.

۲۷.کم فکر کردم.

۲۸.به آنچه علم داشتم عمل نکردم.

۲۹.درسم را خوب نخواندم.

۳۰.خیلی صحبت بیخودی کردم و همین سبب شد که حالت غفلت از خدا داشته باشم.

۳۱.یاد مرگ و قیامت و روز جزا نبودم.

۳۲.خود را بزرگ جلوه دادم.

۳۳.دخالت در امور معصیت‌آلود کردم.

۳۴.مراقبت از چشم خیلی کم بود.

۳۵.بی‌وضو خوابیدم.

۳۶.میل زیادی به ریا داشتم و امور را آنگونه جلوه می دادم که حقیقت نداشت تا سببی برای خوشحالی نفس شود.

۳۷.حب مقام داشتم و آن را نیز ارضا، کردم.

۳۸.معاشرت با افراد غیرلازم کردم.

۳۹.خود بزرگ‌بینی و عجب داشتم.

۴۰.از فرصت‌هایم خیلی کم بهره بردم و استفاده خوبی نکردم.

۴۱.به طور جدی یاد مرگ نبود.

۴۲.زیاد به یاد امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا نبودم.

۴۳.با نفس درگیر نبودم.

۴۴.کبر داشتم و به خود مغرور شدم.

۴۵.ذکر درونی و برونی خیلی کم بود و اگر هم بود خیلی کم بود.

۴۶.دقت در اعمال و فکر قبل از آن‌ها کم بود و یا اصلاً نبود.

۴۷.زخم زبان زدم.

۴۸.قرآن کم خواندم.

۴۹.در مهلکه سقوط قرار گرفتم.

۵۰.خواطر نفسانی کنترل نشد.

۵۱.نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.

۵۲.در جهت خودسازی گام برنداشتم.

۵۳.درحال موتورسواری حب دنیا تأثیر گذاشت و موجب شد معصیت کنم.

۵۴.یقین و اخلاص نبود.

۵۵.توجیه می‌کردم معاصی‌ام را.

۵۶.تواضع و زهد نبود.

۵۷.کمبود شخصیت داشتم و با خودبزرگنمایی سعی در جبران آن داشتم.

۵۸.خوف نداشتم.

۵۹.گستاخی داشتم و حیا نداشتم.

۶۰.ایذاء مومن نمودم.

۶۱.نماز را در حالت خواب خواندم و اصولاً به یاد مولایم نبودم.

۶۲.دعای عهد را نخواندم.

۶۳.عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.

۶۴.حب دنیا خیلی دارم و حقیقتاً نفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.

۶۵. واجبات را متوجه نبودم.

۶۶.دقت در نیات وجود نداشت.

۶۷.نفس خیلی طغیان کرد.

۶۸.قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.

۶۹.آمادگی برای مرگ وجود نداشت.

۷۰.احساس مسئولیت کم بود.

۷۱.نظم کم بود.

۷۲.تفکر و تعمق وجود نداشت.

۷۳.چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه می‌کرد وگاهی به محارم الهی برمی‌خورد که متأسفانه حتماً بر قلب نیز تأثیر سوء گذاشته است.

۷۴.ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.

۷۵.آنچه نباید می‌گفتم،گفتم.

۷۶.شهوت خواب پیدا کردم.

۷۷.ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.

۷۸.در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.

۷۹.در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائما در ذهنم بود.

۸۰.تعارف و تمجیدها وسوسه می‌نمودند.

۸۱.پناه‌بردن به حضرت حق تعالی و استغاثه حقیقی از او کم بود.

۸۲.عشق به خداوند را تقویت ننمودم.

۸۳.حالت انابه وجود نداشت.

۸۴.دعا را به علت کسب صفات رذیله در روز و سریع خواندن با توجه کامل نخواندم.

۸۵. چند شبی است که سوره واقعه را بی‌رغبت می‌خوانم.

۸۶.با آنکه می‌دانستم دارم اشتباه می‌کنم اما اشتباه کردم.

۸۷.چند مورد عجله و شتاب‌زدگی وجود داشت.

۸۸.علاقه به مدح دیگران وجود داشت.

۸۹.حفظ سر نشد.

۹۰.سوز و ناله کم بود.

۹۱.بصیرت نبود.

۹۲.توسل و ارتباط با عالم قدس خوب نبود.

۹۳.هنگام غروب خوابیدم که حال و صفای قلب گرفته شد.

۹۴.شهوت خودش را خیلی فعال نشان می‌دهد، باید مراقب بود.

۹۵.اگر عنایتی شده بود، در اول صبح به واسطه خواب بعد از نماز کم شد.

۹۶.توجه به باطن امور و حضور قلب و توجه به نفس چه هنگام وسوسه و چه غیر آن خیلی کم بود،لذا در دام شیطان افتادم و علی‌الخصوص در دام‌هایش حب دنیا بود که شدیداً متأثر شدم.

آن‌گونه که در نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و اوقات مابین اینها ذهنم مشغول به دنیا بود. لذا از خداوند نجات خود را خواهانیم که ای مولای ما خودت به فریاد ما برس وشیطان و حب دنیا را از ما بگیر .

۹۷.حجاب‌های قلب خیلی زیاد بود و امروز این مطلب برای عقل درک شد.

۹۸.زهد و فقر و اخلاص کم بود .

۹۹.انقطاع از دنیا نبود بلکه برعکس‌اش بود.

۱۰۰.احساس نمودم که تا چه حد زیادی بین من و رب حق حجاب وجود دارد.

۱۰۱.خود را همه کاره جلوه دادم و شیطان از این راه خوب موفق شد.
***
در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود : «ولا تکونوا کالذین نسو الله فانسیهم انفسهم. تنها یک چیز برایتان بنویسم که خیلی زحمت کشیدم و ناله کردم و شب زنده‌داری (به اصطلاح شما) کردم، اگر شهید شدم باید بگویم {فزت ورب الکعبه}»


صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: چفیه خاکی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس