حجاب نگاه شکن
حفظ احترام و ارزش فردی
اصولا غلبه بر هواهای نفسانی و گذشت از لذتهای حرام به انسان هیبت و وقار میبخشد.
به طور کلی،برخی مردان دو نوع نگاه متفاوت نسبت به زنان دارند: با زنانی که دارای جلوهگری یا پوشش ناقصی هستند، برخوردی شهوی، تفریحی و ظاهری دارند، اما برخورد آنان با زنان پوشیده، برخوردی همراه با احترام و تکریمی قلبی است. اصولا مردها قدرت ادامه نگاه به چهره زنان پوشیده را ندارند، زیرا حجاب اسلامی نگاهشکن است و سر به زیری مرد به هنگام سخن گفتن با زنان خود نوعی تکریم و احترام به آنهاست.
بیحجابی، ارزشهای واقعی زن را تحتالشعاع ظواهر جسمیاش قرار میدهد و او را فدای هرزگیها و طمعها میکند. تنها راه بالابردن شخصیت زن پس از کسب معارف حقیقی و پایبندی به صفات حیا و عفاف، حجاب اوست. برتری شخصیت زن دراین است که دارای کمال همسری، کمال مادری و کمال اجتماعی است. زنی که به لحاظ همسری، ناقص و به لحاظ مادری، ناتوان و به لحاظ اجتماعی، ملعبه و بازیچه است، از برتری شخصیت بیبهره است . البته این نکته را باید متذکر شویم که حجاب صرفا برای حفظ احترام زن نیست، بلکه رعایت حجاب به همراه صفات عفت و حیا و اطاعت از اوامر الهی او را شایسته احترام میکند.
مصونیت، آرامش و امنیت زن
انسان در پناه محافظ ، احساس آرامش بیشتری دارد و در صورت پیشامدهای احتمالی از مصونیت آن برخوردار است. پوشش دینی نیز نگهبان زن از نگاههای آلوده و آسیبهای احتمالی است که به زن مصونیت و آرامش میدهد و هر چه این پوشش کاملتر شود، درصد امنیت و حفاظت آن بالاتر میرود .
“زن موجودی گرامی و معزز و نقش او سرنوشتسازی و تربیت بشر است. ارزش او فراتر از آن است که در معرض و دستخوش ارتباطات و روابط بیمرز باشد". حفظ حریم زن باعث مصونیت او میشود و اولین اثر را بر آرامش روحی وی دارد، زیرا در سایه محفوظ ماندن این حریم بین خود و نامحرم، احساس امنیت میکند و هیچ کسی جرئت تعرض به او را پیدا نمیکند.
اثرات فردی حجاب را می توان در موارد زیر خلاصه کرد
* احترام به شخصیت زن به واسطه رعایت قانون (درجوامع اسلامی)
* احترام به شخصیت زن به واسطه عدم تعرض مردان هوسران به حریم ایشان
* مصونیت ارتباطات زن با مردان غریبه به واسطه بالا بردن شانس ارتباط با مردان سالم تر
* افزایش تقاضای اجتماعی برای ازدواج با زنان مجرد
* حفظ اعتقادات مذهبی فرد
* حفظ شخصیت زن از ناراحتی های روانی و رقابت با زنان دیگر از حیث مدگرایی و مانند آن
صفحات: 1· 2