خرافهای به نام حنابندان حضرت قاسم(ع)
آیتالله ریشهری درباره این کتاب مینویسد: سبک جدید، فارسی بودن و انگیزه مؤلف برای خواندن کتاب در مجالس عزا، موجب شد تألیف کاشفی نه یک اثر تاریخی که یک اثر تبلیغی و حتی تخیلی، شمرده شود. متأسفانه عدم توجه به این مطلب و قرائت و استنساخ متکرر آن ـ تا آنجا که سخنرانان مجالس سوگواری امام حسین (ع) را، «روضه» خوان نامیدند ـ، زمینه ورود بسیاری از اطلاعات نادرست این کتاب را به فرهنگ عاشورا فراهم ساخت و در موارد متعددی «زبان حال» و جانشین «زبان قال» حماسهسرایان کربلا شد.
در این رابطه نقل میکنند که وقتی امام حسین(ع) مسیر مدینه تا کربلا را طی میکرد، حسن بن حسن(3) از عموی خویش امام حسین(ع) یکی از دو دختر او سکینه و فاطمه را خواستگاری کرد، حسین(ع) فرمود: هر یک را که بیشتر دوست داری اختیار کن، حسن خجالت کشید و جوابی نداد حسین(ع) فرمود: من برای تو فاطمه را اختیار کردم که به مادرم فاطمه بنت رسول(ص) شبیهتر است، به این ترتیب وجود فاطمه نو عروس در کربلا امری مسلّم است.
اگر فرض کنیم ازدواج قاسم درست باشد، باید گفت امام حسین(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند که یکی را به حسن تزویج کرده و دیگری را برای قاسم عقد کردهاند. (4) یا اینکه بگوییم دختری که به عقد قاسم در آمده اسمش فاطمه نبوده و در تاریخ اشتباه نقل شده و اگر این داستان را صحیح ندانیم باید بگوییم راویان نام حسن را از روی اشتباه، قاسم نقل کردهاند.
با این وجود بیشتر تحلیلگران واقعه عاشورا عروسی قاسم را نادرست میدانند، محدث قمی در «منتهی الآمال»(5) و در کتاب «نفسالمهموم»(6) دامادی قاسم را رد میکند و میگوید نویسندگان نام حسن را با قاسم اشتباه کردهاند.
استاد شهید مرتضی مطهری عروسی قاسم(ع) را مردود میداند و مستند میکند به اینکه در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و حاج نوری هم گفته ملاحسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتاب «روضةالشهدا» آورده و اصل قضیه صددرصد دروغ است.(7)
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم نیز در تحلیلی بیان میدارد که به طور کلی آنچه از اشارات صاحب نظران و مشاهدات بر میآید نقل ماجرای عروسی قاسم که بیانی از شدت قساوت و بیرحمی لشکریان یزید است،(8) اگر به همان اندازهای که تاریخ به آن اهمیت داده مورد توجه قرار بگیرد و بُغض محبین اهلبیت را نسبت به دشمنان برانگیزد، امری پسندیده است.
اما طبق اشارهای که استاد مطهری دارد اگر بنا باشد آن را با بزرگنمایی مطرح کنند و تعزیه از آن بسازند(9) و یا چنانکه دیده شده حجلهای بیارایند و حنایی تدارک ببینند، در این صورت اهانتی به ساحت مقدس عاشورا و فرهنگ عاشوراییان انجام دادهاند.
*پینوشتها:
1- حاج محمد هاشم بن محمدعلی خراسانی، منتخب التواریخ، انتشارات علمیه اسلامیه، صفحه 266.
2- صدرالدین، واعظ قزوینی، ریاض، مقدس، المسمی بحدائق الاش، جلد دوم، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1374 هجری قمری، صفحه 42.
3- حسن بن حسن که به «حسن مُثنَّى» معروف است، در جنگ نابرابر با دشمن در روز عاشورا به شدّت مجروح شد و به یارى خداوند متعال از دست سربازان عمر بن سعد نجات یافت و به عنوان روایتگر وقایع و حوادث عاشورا بر مسئولیت حساس خود عمل کرد، نسل امام حسن مجتبى(ع) توسط دو فرزندش زید و حسن مثنّى تداوم یافته است و همه «سادات حسنى» بـه ایـن دو بـزرگـوار نـسب مـىرسانند.
4- شیخ عباس قمی، دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن، شعرانی، بهار 78، ناشر ذویالقربی، صفحه 342؛ سیدهاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374، صفحه 478.
5- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، محدث قمی، انتشارات هجرت، تابستان 74، چاپ هشتم،جلد 1، صفحه 700.
6- ابوالحسن، شعرانی (پیشین)، صفحه 342.
7- مرتضی، مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، خرداد 1364، جلد اول، صفحه 28.
8- عمادالدین حسین، اصفهانی، (عمادزاده)، برداشتی از تاریخ زندگی امام حسین، انتشارات اسوه، 1373، جلد دوم، صفحه 137.
9- مرتضی، مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، صفحه 28
صفحات: 1· 2