روایت یک طنزپرداز لبنانی از سردار سلیمانی
20 اسفند 1393 توسط 313
برای بهتر فهمیدن قدرت افسانه ای سلیمانی ما باید به خوبی دفترچه خاطرات وی در روز 17 اگوست را بررسی کنیم. در این روز، پس از بیدار شدن برای نماز در خانه کوچک، محرمانه و محقر خود در تهران، سلیمانی صحبانه همیشگی خود را صرف کرد که شامل چای شیرین، ماست و معجون محرمانهای است [این معجون] توسط دانشمندان ایرانی آموزش دیده غربی جهت مقابله با دیابت تهیه شده است. شاید یکی فکر کند که او باید جای شیرین را از رژیم غذایی خود حذف کند اما این مسئله باعث میشود از درک پیچیدگی این مرد ناتوان باشیم.
بنابر گفته شاهدان قابل اعتماد، سلیمانی چند ساعت قبل از سازماندهی یک ضد حمله در یکی از حومههای دمشق دیده شد. این حمله به اندازهای برای سلیمانی مهم بود که شخصا در آن شرکت می کند و نشان میدهد که تا چه حدی سوریه برای ایران مهم است. اما این داستان اینجا پایان نمییابد. درست در همان زمان یک منبع قابل اعتماد دیگر قسم خورد که قاسم سلیمانی را در بغداد دیده است که در حال هماهنگی یک حمله با شیعیان محلی علیه پیشروی داعش به سمت پایتخت عراق بود.
تحلیلگران غربی که پشت صحنه سایه اطلاعاتی ایران برای چندین دهه را پیگیری میکنند موافق هستند که سلیمانی توانایی این را دارد که همزمان در دو مکان متفاوت حضور داشته باشد و این یکی از تواناییهایی حیاتی او است.
سلیمانی در اوایل حرفه خود این مهارت را به دست آورد و برای سالها آموزش دید تا بتواند همزمان در دو مکان متفاوت حاضر شود.
چیزی که باعث میشود تا سخت بتوان داستان 17 آگوست را تایید کرد این است که تصویر سلیمانی را نمیتوان عکاسی کرد بویژه به وسیله دوربینهای معمولی. صدها نفر از مردم تلاش کردهاند عکسی از سلیمانی را بگیرند اما متوجه شدهاند همه کسانی که در اطراف وی حضور دارند در تصویر مشاهده میشوند اما در جای که سلیمانی میایستد خالی است یا یک فرش ایرانی دست بافت به چشم میخورد. این یکی دیگر از تواناییهای کلیدی سلیمانی است هر چند این مسئله تبدیل به مشکل میشود زمانی که او تلاش میکند پاسپورت جدید بگیرد و یا به عکس جدیدی نیاز دارد.
همچنین همان تحلیلگران غربی که پشت صحنه اطلاعاتی ایران را دنبال میکنند میگویند تصویر سلیمانی در آینه نیز نمیافتد. رسانههای ایرانی این مسئله را به تواضع افسانهای سلیمانی نسبت می دهند. علاوه بر این افسانه، سلیمانی سایه ندارد که به دلیل زخمی شدن در جنگ ایران و عراق در دهه 1980 میلادی است. نکته طنز اینجاست که بیشترین واژهای که برای توصیف سلیمانی به کار گرفته میشود «سایه» است.
سلیمانی فرماندهی نیروی قدس را 15 سال قبل به عهده گرفت و از آن زمان او سعی کرده است خارومیانه به نفع ایران شکل دهد و به مثابه یک مذاکره کننده قدرت و یک نیروی نظامی کار میکند: انهدام رقیبان، تسلیح متحدان و برای یک دهه مدیریت شبکهای از گروه های مسلح که صدها نفر از آمریکاییها را در عراق کشتهاند.
آینده برای این مرد برتر که خطرناکترین سلاح ایران در مرحله حساسی تاریخی خاورمیانه است، چه در نظر گرفته؟ یعنی زمانی که رقابتهای قدیمی منطقه را به سمت یک رویایی آخرزمانی پیش میبرد و کل منطقه در لبه پرتگاه غیرقابل تصور قرار گرفته است که نقشه جغرافیای سیاسی منطقه را برای چندین دهه آتی از نو ترسیم خواهد کرد. این خیلی مهم است که این نوشتار را با این سوالات پیچیده و مناسب در همین جا پایان یابد.
صفحات: 1· 2