صدای پای آندلس میآید...
حتی امروز که حجاب در مسیحیت معنایی ندارد باز هم تصاویر حضرت مریم(س) با حجاب است. هم اکنون در مذهب یهود، یهودیان متعصب و پایبند به شریعت حجاب را بسیار رعایت می کنند و ما شاهد هستیم که تصاویری از زنان محجبه یهود وجود دارد که مانند بسیاری از مسلمانان خیلی متعصب در عرب خود را پوشانیده اند و حتی مردانشان نیز برای آنکه زنان بیحجاب را نبینند چیزی بر سر خود می کشند که چشم آنان به زنان بی حجاب نیافتد. این مسائل مطرح شد تا بدانیم که حجاب در همه شرایع الهی وجود داشته است.
*مبحث پوشش در تمدن های بشری به ویژه تمدن ایران، بحثی ابداعی است یا وارداتی؟
اما در تمدن های مطرح بشری و تمدن های ماندگاری که حرفی برای گفتن داشته اند و اصالت دارند، حجاب نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز متصور بوده است که شاید مبنای آن هم دینی بوده است هرچند ما سندی برای اثبات آن نداریم. در تمدن ایران باستان دوره هخامنشیان و پیش از آن مادها، زن به عنوان مظهر عفاف در پوشش بوده است و حتی مردان لباس آستین کوتاه و یا لباس بدن نما نمی پوشیدند و این نشان دهنده توجه به امر آداب اخلاقی در امر پوشش در فرهنگ و تمدن ایران بوده است.
به طوری که در سنگ واره ها و در حجاری ها که بر روی سنگ ها از ایران باستان موجود است ما تصویر زن را نمی بینیم تا چه برسد به اینکه زن بی حجابی را نشان دهد و این امر در دوره ساسانیان با جدیت بیشتری لحاظ می شود. در دوره ساسانیان در ایران به خصوص برای طبقات برتر جامعه، حجاب بانوان یک اصل بود و چادر به شکل امروز و برخلاف تصور بسیاری که آن را ابداع اسلام می دانند و متعلق به زمان مسلمان شدن ایرانیان از طرف اعراب فرض می کنند، چادر جز فرهنگ ایرانی بوده است و عرب ها چادر نداشتند در واقع ایرانی ها برای حفظ نوامیس خود از نگاه نامحرمان و به زعم آنها ناپاکان، پوششی که سر تا پای آنها را فرامی گرفت می پوشیدند.
اما با ورود اسلام به ایران مسلمانان چادر ایرانی را مناسب تر از حجاب عربی تشخیص دادند. در مجموع تمدن های شرقی در قیاس با تمدن های غرب به مسئله حجاب توجه ویژه ای داشتند.
*با توجه به اینکه مهد اسلام جزیرة العرب بود بحث حجاب در میان اعراب چگونه است؟
در خصوص جزیره عرب که اسلام در آنجا ظهور کرده جهانی شد عربها به سبب اینکه در منطقه ای از لحاظ اقلیمی خشک و بد آب و هوا زندگی می کردند، به جبر لازم بود که نه تنها زنان بلکه مردان هم پوششی بر سر خود داشته باشند.
چفیه ای که امروزه مرسوم است مردان عرب بر سر دارند به خاطر شرایط اقلیمی است حتی زائران ایرانی نیز هنگام تشرف به حج از چفیه و لباس بلند عربی برای مصونیت از آفتاب سوزان استفاده میکنند. بنابراین در عرب از دیرباز این وضع بوده است و می توان گذشته از شرایط اقلیمی تمدن های شرقی زن و مرد سر خود را پوشش می دادند البته این مسئله را نه تنها در ایران بلکه در هند، مصر، چین و بینالنهرین که به تمدن های بزرگ شرق شناخته شده اند می بینیم. با توجه به اینکه معمولاً پوشش زنان و مردان متفاوت بوده است.
پوشش زنان عرب به صورت یک لباس بلندی بود که تا پای آنها را فرا می گرفت و یک روسری بلند که تا کمر قرار داشت، منتهی جلوی صورت را نمی پوشاندند یعنی موهای آنها تقریباً پوشیده بود ولی صورت و گردنشان باز بود که این از دیرباز در زنان عرب وجود داشت.
*احکام مربوط به حجاب از چه زمانی به اسلام ابلاغ و وارد شد؟
با ظهور اسلام، می دانیم بسیاری از احکام به صورت تدریجی تشریع شد و به این صورت نبود که در ابتدا احکام مربوط به حجاب، غنا و شراب این گونه باشد. در خصوص شراب خواری باید گفت که ۱۷ سال از ظهور اسلام گذشته بود که حکم تحریم شراب آمد و به مردم ابلاغ شد، در خصوص حجاب نیز ابلاغ آن به دوره مدینه برمی گردد و در دوره مکه که ۱۳ سال پیامبر در آنجا حضور داشتند آیه ای در این رابطه نداریم، ظاهراً حکم حجاب ۱۵ الی ۱۶ سال از ظهور اسلام نازل شد و دلیل آن مزاحمتی بود که برای زن مسلمان به سبب اینکه گردنش پوشیده نبود و به سبک قدیم در جامعه حاضر می شد نازل شد و زنان موظف شدند که گردن و گوش خود را بپوشانند و گردی صورت آنها مجاز است، اما برای مردان حکمی صادر نشد. این نشان می دهد زن قبل از نزول این آیه حجابی مانند مردان که چفیه بر سر داشتند که آن را به پشت سر می انداختند اما با نزول این آیه ملزم شدند که با دنباله روسری خود روی سینه و گردن خود را بپوشانند. اما بعد از ورود اسلام به ایران عرب های مسلمان هنگامی که حجاب برخی از زنان ایرانی از طبقات بالا را در غالب چادر دیدند مجذوب این نماد فرهنگ ایران شدند و چادر را از ایران تقلید کردند لذا این امر غلط است که گفته می شود چادر عربی بلکه عرب چادر نداشته است و آن را از ایرانیان آموختند و دریافتند و تقلید کردند. البته ناگفته نگذاریم که شخصیت بزرگوار و عظیم الشأنی همچون صدیقه طاهره حضرت فاطمه(س) برخلاف عرف زمان خود که مطرح شد تقریباً پوششی همچون چادر ایرانی را داشتند زیرا شنیده ایم که حضرت زهرا(س) هنگامی که از خانه خارج می شدند پوششی داشتند که از سر تا پای مبارکشان پوشیده بود به طوری که کفش های ایشان دیده نمی شد و این پوشش خاص حضرت و دخترانشان بود در واقع این فرهنگ عرب نبود بلکه این بزرگواران که ناموس الهی بودند خود را مقید می دانستند که کاملاً پوشش داشته باشند و متفاوت از بقیه مردم در جامعه حاضر شوند.
*مطابق نظر شریعت مقدس اسلام و احکام وضع شده حجاب بر چه کسانی واجب بود؟
در اسلام حجاب برای زنان آزاد واجب بود و بر کنیزان حجاب واجب نبود و اهل ذمه نیز با توجه به شریعت تحریف شده خود که حجاب از ضروریات آنها نبود، ملزم نبودند که حتماً با حجاب بروند ولی عرف جامعه ایجاب می کرد آنها هم این رعایت را داشته باشند.
اما اگر کنیز و یا اهل کتابی بدون حجاب در جامعه رفت وآمد می کرد جرم محسوب نمی شد این وضعیت حجاب کم و بیش در جوامع اسلامی رعایت می شد تا نفوذ استعمار به ممالک اسلامی؛ البته ناگفته نماند که در ملاعام همیشه ظاهر رعایت می شد و زنان با پوشش در جامعه تردد داشتند به طوری که محتسب ها ومأموران امربه معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی در امور، خلاف شرع را کنترل می کردند از جمله حجاب.
*در حافظه تاریخ در چه زمانی با معضل عدم رعایت حجاب مواجه هستیم؟
در دربار خلفای جبار و فاسد و شاهان ستمگر بحث حجاب رعایت نمی شد به خصوص در محافل بزم و شادی حتی از زنانی که در قالب رقاصه و نوازشگران به صورت بی حجاب داشتند استفاده می شد که حساب آنها از کلیت جامعه جدا بوده است هر چند برخی از اشراف و اعیان بی قید و بند آنها هم به تبع حاکمان جور و سلاطین ظالم عمل می کردند اما نمود بیرونی نداشت و در سطح جامعه حجاب رعایت می شد.
از مرحوم پدرم(رضوان الله علیه) شنیدم که ایشان به منبعی برخورد کرده اند که متأسفانه فرصت پرسش در این باره برای من پیش نیامد مبنی بر اینکه در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع) ایشان نسبت به عدم غیرت برخی از مردم کوفه در رعایت نکردن کامل حجاب توسط برخی زنان آنها گلایه داشتند و این نشان می دهد که بعضاً کسانی وجود داشته اند که این مسئله را رعایت نمی کردند که آن حضرت دلیل آن را بر بی غیرتی مردان آنها می دانستند و گلایه داشتند که چرا از خود غیرتی نشان نمی دهند. اما به طور کلی تا قبل از نفوذ استعمار به ممالک اسلامی حجاب کم و بیش در جوامع اسلامی رعایت می شد حتی دورانی که مسلمانان تا اعماق اروپا پیش رفتند زنان مسلمان حجاب داشتند. هرچند که مسیحیان مقهور توسط مسلمین در امر حجاب و مسائل شرعی رعایت نمیکردند ولی متأسفانه با تسلط استعمار غرب و مسیحیت بر جوامع اسلامی ما می بینیم که این پدیده شوم کم کم در کشورهای اسلامی رخ می نماید. به طور مثال در یک جا مانند ترکیه مصطفی پاشا معروف به آتاتورک که با جنایتی که نسبت به ارزش های اسلامی کرد رسماً کشف حجاب کرد و حجاب را از سر زنان ترکیه برداشت، لباس روحانیت را ممنوع اعلام کرد و شرایع دینی را از سطح جامعه ترکیه زدود و به تقلید از او کسی مانند رضاخان در ایران این جنایت و خباثت را از خود نشان داد.
اما در سایر کشورهای اسلامی ما نداریم که به صورت رسمی حاکمان با مقوله حجاب به معارضه و دشمنی بپردازند و در اثر تساهل و خودباختگی در مقابل استعمار و عدم کارآیی علما در کشورهای عربی و اسلامی پدیده شوم بی حجابی قبه خودش را در این مناطق از دست داد. غیر از عربستان که آن هم به تصور بنده از روی ناچاری و به سبب اینکه حاکمیت حرمین شریفین را دارند مجبورند ظاهر را رعایت کنند ولی در بقیه کشورهای عربی و اسلامی امر حجاب الزامی و اجباری نیست همان طور که شاهدیم در عموم این کشورها متأسفانه سایر محرمات هم مباح است مثل خرید و فروش مشروبات الکلی و مراکز فساد و فحشا که امری قانونی و عادی تلقی می شود و متأسفانه در کشورهای اسلامی این روند وجود دارد. در افغانستان نیز که مردان آن تعصب شدیدی داشته اند امروز می بینیم که بعد از اشغال آن توسط آمریکا و غرب زنانی در مجلس افغانستان حضور پیدا می کنند که فاقد حجاب و یا بدحجاب هستند. در حالی که افغانستان اینگونه نبود و این ها تأثیرات سلطه استعمار بر جوامع اسلامی است.
*در چه مقطع تاریخی تمدن اسلامی بر تمدن های بیگانه غلبه کرد و تا چه زمان توانست این رویه را حفظ کند؟
در تاریخ داشته ایم که وقتی تمدنی مغلوب بر تمدن دیگر شود اگر از نظر بن مایه های فرهنگی قوی نباشد به سرعت تحت تأثیر فرهنگ تمدن غالب قرار می گیرد اما اگر بن مایه های تمدنی نیرومندی داشته باشد حتی اگر از نظر نظامی و سیاسی مغلوب باشد می تواند از نظر فرهنگی بر قوم و تمدن غالب، چیره شود. ما نمونه آن را در جنگ های صلیبی شاهد هستیم در جنگ های صلیبی می بینیم که غربی های متجاوز در قلمرو اسلامی از نظر سیاسی و نظامی پیروز شدند و جنایات فراوانی را انجام دادند و بخشی از دارالاسلام را اشغال کردند ولی از لحاظ فرهنگی مبهوت فرهنگ غالب اسلامی شدند و این ها سعی کردند خود را متمدن نشان دهند نه تنها در سبک زندگی بلکه به طور خاص در سبک پوشش از مسلمانان تقلید کردند یعنی صلیبی های حاکم برای آنکه در مناطق اشغالی مسلمین نشان بدهند که دارای فرهنگ و تمدن هستند خود را شبیه مسلمانان نشان دادند و به این وضع افتخار می کردند. همین امر را ما در اسپانیای اسلامی داریم وقتی مسلمانان در آنجا وارد شدند هم از نظر سیاسی-نظامی و هم از نظر فرهنگی غلبه پیدا کردند منتهی متأسفانه به سبب وجود حاکمان فاسد اموی و وابستگان آنان که به دنبال عیاشی و هرزگی خود بوده اند تلاش نکردند این فرهنگ غالب اسلامی دوام پیدا کند.
از طرفی همچون این فرهنگ اسلامی دست و پای خودشان را برای بی بندوباری می بست سعی نمیکردند این فرهنگ را ترویج کنند و می خواستند از وجود مسیحیانی که مقید به این قیود اسلامی نیستند در جهت عیش و نوش خود بهره ببرند با این حال اسلام در اسپانیا و آندلس ۸۰۰ سال استقرار دارد. در حقیقت این غلبه خودش را نشان داده است و امروزه ما شاهد آن هستیم که بیشترین درآمد کشور پرتغال و اسپانیا به سبب باقی ماندن تمدن و فرهنگ اسلامی در قالب معماری پرشکوه و خیره کننده ایست که غربی ها از آن محروم بوده اند. امروزه توریسم اسپانیا و اروپا مدیون آثار اسلامی است و این نشان دهنده غلبه فرهنگی اسلام و مسلمانان بر آنها است. اما اینکه استعمار چگونه توانست وارد شود، باید گفت بن مایه های اسلام قوی بود و شما می بینید که مسیحیان در غالب گروه های تبشیری به اتکای قدرت نظامی- سیاسی استعمار انگلیس، فرانسه و اسپانیا وارد ممالک اسلامی شدند غلبه و سلطه پیدا کردند و استقلال مسلمانان را از بین بردند و تا زمانی که درد دین در بین مسلمانان وجود داشت و گاهاً علمایی پرچم جهاد در مقابل این استعمار را به دست می گرفتند، با آنکه استعمار به لحاظ نظامی- سیاسی چیره بود ولی از نظر فرهنگی نتوانستند غالب شوند در حالی که در آن مقطع زمانی فرهنگ غرب در دوره استعمار به خاطر انقلاب صنعتی و رنسانس که در اروپا به وجود داشت آنها دارای فناوری و صنایعی بودند که مسلمانان فاقد آن بودند که آنها با این نقاط و جنبه های برتر می توانستند مسلمانان را مقهور خودشان کنند ولی مسلمانان چون درد دین داشتند در مقابل تهاجم فرهنگ ایستادگی کردند.
*حربه استعمار برای مقابله با اسلام و ایجاد یک استیلای فرهنگی در جوامع اسلامی چه بود؟
متأسفانه از زمانی که استعمار حاکمان وابسته به خود را به شیوه استعمار نو را به جای استعمار کهنه روی کار بیاورد موفق شد زیرا تا موقعی که استعمار غرب مستقیماً بر مسلمانان حکومت می کرد مسلمین درد دین داشتند و هر چند به جهت سلطه سیاسی مقهور و مغلوب شده بودند ولی از لحاظ فرهنگی اجازه نمی دادند که گروهای تبشیری مسیحی بتوانند موفق شوند و بر فرهنگ آنها تأثیر بگذارند. اما از زمانی که استعمارگران متوجه شدند که اینگونه استعمار مستقیم نتیجه ای جز قیام ها و شورش ها و انقلاب ها ندارد روش خود را عوض کردند و از حاکمان محلی ولی وابسته به خودشان استفاده کردند و موفق شدند که از لحاظ فرهنگی پیش بروند آن هم به وسیله مسلمان نمایان خائنی که بر مسلمین توسط استعمارگران حاکم شده بودند، مثلاً در مصر می بینیم که تجددگرایی و غرب زدگی از زمانی است که حاکمانی وابسته و متمایل به غرب و به ظاهر مسلمان و عرب بر آنها حاکم شد تا قبل از آن استعمار در مصر موفق نیست ولی از زمانی که این حاکمان وابسته و خائن روی کار آمدند این ها زمینه غلبه فرهنگی غرب را فراهم کردند.
در ترکیه هم آتاتورک توانست این کار را انجام دهد و در ایران نیز ما شاهد هستیم که از مدت ها قبل استعمار انگلیس، روس و فرانسه نفوذ دارند ولی هرگز نتوانستند فرهنگ غرب را به ایرانیان تحمیل کنند ولی تا زمانی که رضاخان می آید و وظیفهای را که اربابانش به آن واگذار کرده اند به عهده می گیرد و بی حجابی را رواج می دهد و متأسفانه به دلیل ظاهر دین دار او در ابتدا از جانب علما برخورد لازم و کافی صورت نمی گیرد. هر چند مقاومت هایی مانند مسجد گوهرشاد پیش آمد ولی این حرکات فراگیر نبود علمای ما در آن مقطع دچار یک انفعالی شده بودند که رضاخان موفق شد سیاست استعماری را پیش ببرد این در حالی است که در دوره قاجار می بینیم که وقتی توتون و تنباکو که حجاب در قیاس با مسئله آن یک واجب است. غربی ها می خواهند از طریق ناصرالدین شاه کنترلش را در ایران به دست بگیرند با یک اقدام میرزای شیرازی کاسه و کوزه استعمار و ناصرالین شاه بههم میریزد زیرا در آنجا استعمار خود مستقیم وارد شده است و عکس العمل علما نتیجه می دهد ولی از زمانی که این کار توسط خود حاکمیت جور و به ظاهر مسلمان صورت می گیرد موفق می شود، دلیل این است که در کشورهای اسلامی هم جاری و ساری است.
*با توجه به اینکه شکل تازه ای از استعمار فرهنگی در جهان به وجود آمده است به نظر شما لزوم توجه به لباس بومی و طراحی آن متناسب با فرهنگ ایرانی تا چه اندازه اهمیت دارد؟
اگرچه فرهنگ ما و نمادهای فرهنگی ما به خصوص در دوره سیاه پهلوی به شدت آسیب دید و بی حجابی رواج پیدا کرد، اما با این حال چادر سابقه کهن و دیرینه ای دارد و این پوشش به عنوان یک لباس ملی برای زن ایرانی وجود دارد که او در سطح جهان با همین پوشش ملی و مذهبی خود شناخته می شود. یعنی چادر بهترین نماد پوشش زنان ایرانی است و ما نباید بگردیم و چیزی به عنوان برای زن ابداع کنیم. حتی آنچه به عنوان روپوش مطرح شده است به غلط در لفظ غربی مانتو شناخته شده است و اصالتاً ایرانی است. در اسناد این پوشش بلند وجود دارد که با روسری تکمیل می شود و این هم می تواند صورت دیگری از پوشش ملی با ویژگی های خاص و منطبق با فرهنگ دینی باشد. بنده تصورم این است که ما بیشتر در پوشش مردانمان دچار مشکل هستیم.
یعنی پوشش مردان ما است که هیچ رنگ و بوی ملی و مذهبی ندارد این کت و شلواری که متأسفانه بر تن من و امثال ما است خودش برگرفته از یک واژه انگلیسی است. در ایران قدیم و تا اواسط دوره قاجار ما چیزی به اسم کت نداشتیم. اینها نفوذ فرهنگ غرب بود البته تا پایان دوران قاجار کتی که وارد شده بود، داشت بومی میشد یعنی کت و شلوار ایرانی متفاوت بود با آنچه که در غرب وجود داشت هر چند از نمونه خارجی خود الگو گرفته بود ولی کلاهی که ایرانی ها بر سر می گذاشتند با کلاه غربی متفاوت بود. در دوره بعد متأسفانه رضاخان ملعون خواست هر بعد مذهبی را لباس مردان و زنان ما بزداید لذا ما اکنون در پوشش مردان بیشتر مشکل داریم که ایجاب می کند با توجه به سابقه لباس های ملی ایرانی از قبل و بعد اسلام و با توجه به تحولات جامعه در طول تاریخ تا به امروز، لباسی برای مردان طراحی کنیم با این ویژگی ها که لباس نباید مانع کار و فعالیت شود و باید لباسی متناسب با ویژگی های گفته شده بازتولید شود که ما با لباس ملی خود در سطح جهانی شناخته شویم.
*آیا بعد از پیروزی انقلاب هم اقدامی در این زمینه صورت نگرفت و باز به رویه قبل در خصوص ملی پیش رفتیم؟
من متأسفانه از یکی از مسئولین شنیدم که ما در یک مجمع جهانی حضور پیدا کردیم که غیر از کشورهای غربی و سایر کشورها از آسیا و آفریقا حضور داشتند این کشورها با اینکه مستقیم تحت سلطه استعمار بودند ولی با لباس محلی و ملی خود آمده بودند ولی ما ایرانی ها که هیچ گاه مستقیماً مستعمره نشده بودیم یعنی حاکمان انگلیسی و روسی برما حکومت نکرده اند، به علت خیانت رضاخان چیزی به نام لباس ملی نداریم که آنجا و در سایر مجامع خود را با آن لباس نشان دهیم. ما تصور کرده ایم که اگر کروات را حذف کنیم و یا یقه را از پیراهن های مردانه برداریم این مدل ایرانی اسلامی می شود.
در حالی که کت و شلوار کماکان خودش غربی است هر چند که در فرهنگ سیاسی ما بعد از انقلاب رایج شد پیراهن هایی بدون یقه ای که دیگر نمی شود در آن کروات زد اما کت و شلوار لازمه اش کروات است به خاطر اینکه ما نمی توانیم کت و شلوار را بپذیریم و این یکی را حذف کنیم همان طور که کروات ما می تواند نماد غرب و غرب گرایی باشد کت و شلوار هم نماد همین موضوع است؛ حال چگونه است که ما این را حفظ کرده ایم و دیگری را حذف ما باید به سویی برویم که لباسی ملی متناسب که در سطح جهان درخشش داشته باشد ایجاد کنیم تا از این منظر حاصل انقلاب را بتوانیم در قالب پوشش ارائه دهیم.
*آیا در روزهای پیروزی انقلاب تدبیری برای مقابله با بی حجابی برجای مانده از حکومت پهلوی صورت گرفته؟
این معضلی که ما امروز با آن مواجهه هستیم دلایل متعدد و متفاوتی دارد. انقلاب وقتی پیروز شد برخلاف آنچه متصور می شود این گونه نبود که بعد از پیروزی فرمانی داده شده باشد وحجاب الزام و اجباری شده باشد. شما وقتی به آرشیو روزنامه ها و مجلات اول انقلاب هم نگاه کنید چیزی به عنوان حجاب قانونی پیدا نخواهید کرد. جالب آنجاست وقتی انقلاب پیروز شد بسیاری از بانوانی که بی حجاب بودند خود به خود حجاب را انتخاب کردند. ما در راهپیمایی های دوره انقلاب زنان بی حجاب بودند که وقتی می خواستند به راهپیمایی بیایند بدون اینکه کسی به آنها بگوید خودشان با حجاب به راهپیمایی می آمدند یعنی خود این زنان بدون فشار و تحکم حجاب را پذیرفته بودند البته باید یادآور شد تا مدت زمانی که زنان فاقد حجاب بودند خود تا حدودی ولو ناقص این مسئله را رعایت می کردند.
اما از همان آغاز انقلاب بنده به خوبی یادم هست مسئله حجاب بعد سیاسی پیدا کرد. جالب است بدانید تا مدتها بعد از پیروزی انقلاب گوینده های تلویزیون بدون حجاب بودند. بعداً امام دستور دادند که چون سیمای جمهوری اسلامی است این بانوان ملزم به رعایت حجاب هستند. ولی در مجموع در سطح جامعه بی حجابی وجود داشت. بنده فراموش نمی کنم سال ۶۰ مرحوم پدرم (رضوان اله تعالی) می خواستند حج بروند، همراه ایشان به اداره گذرنامه رفتم در اداره گذرنامه که متعلق به پلیس بود بانوان پلیس بدون حجاب داشتیم.
در سال ۶۰من خود به خاطر دارم که زنانی بودند که به عنوان نیروهایی در اداره گذرنامه بدون حجاب مشغول فعالیت بودند یعنی در آن سالها اجبارو الزامی برای حجاب صورت نگرفته بود. منتهی بعد از حوادث سهمگینی که در ۷ تیر و ۸شهریور پدید آمد، گروهکهای منحرف و فاسد وضد دینی به عنوان دهن کجی به شعائر دینی سعی می کردند این بی حجابی را زنده نگاه دارند، شناخته و منهدم شدند و در عرصه سیاسی و اجتماعی رانده شدند و خود به خود جامعه پذیرفت که باید حجاب را رعایت کند.
*آیا حرکات خودجوش و مردمی در قبال بی حجابی در همان سالها صورت گرفت؟ دولتمردان ما چه اقداماتی انجام دادند؟
بله من فراموش نمی کنم قبل از آنکه گروههای منحرف ازبین بروند بالأخره در کشور هرچند خیلی محدود و کم شمار ولی کسانی بودند که بر اثر جهل و وابستگی و بی شخصیتی، هوادار رژیم منحوس طاغوت بودند و بارها می آمدند در مقابل صدا و سیما بدون حجاب نسبت به اینکه چرا گفته شده در صدا وسیما زنان باید حجاب داشته باشند، البته کسی هم کاری به آنها نداشت. بله گروهی از مردم حزب الهی می رفتند و در مقابلشان شعارهایی علیه آنها می دادند اما اینکه بخواهند بر آنها سخت بگیرند و فشار بیاورند وجود نداشت. بنده به خوبی یادم هست بعد از جریان ۷تیر و ۸ شهریور در سال ۶۰ دیگر جامعه مسئله حفظ حجاب را پذیرفت، در آن مقطع در زمان جنگ بودیم و جو معنوی آن زمان سبب می شد خود مردم به زنان بی حجاب با نگاه خشم آلود و نفرت انگیز بنگرند ولی دولت و حکومت با وجود بسترهای مناسب ایجاد شده هیچ اقدامی در این مورد نکرد. خود مردم و جامعه نمی پسندید و لذا آن افراد اگر هم مایل به حفظ حجاب نبودند برای آنکه از خشم و نفرت عمومی خود را دور کنند حجاب را پذیرفتند. منتهی دشمن فعال بود و نمی خواست این ارزشها در جامعه ما دوام پیدا کند و در حقیقت نهادینه شود. در آن زمان تهاجم فرهنگی را در قالب فیلم های ویدئویی و نوارهای مبتذلی که وارد و هنوز هم دست به اقداماتی می زند به طوریکه در مقطعی وارداتی بدون هیچ دشواری به جامعه تزریق کردند و این ناشی از کوتاهی مسئولان فرهنگی ما، و قانون گذاران ما است. من فراموش نمی کنم؛ جنگ بود هر روز شهدایی می آوردند برای تشیع و احساسات عمومی جریحه دار بود، برخی خود فروختگان چه مردان و چه زنان برای دهن کجی کردن به ارزشهای اسلامی و دینی یک بد حجابیهای مختصر نه مانند حالا، و یا مردان هرزه ای که مثلاً نوار مبتذلی و یا حرکات سخیفی از خود نشان دادند، دیده می شد که البته بسیار محدود بود. بچه های حزب الهی و امت حزب الله در مقابل اینها که برایشان قابل تحمل نبود موضع می گرفتند ولی متأسفانه مسئولان قضایی و اجرایی اینها در این ارتباط اقدامی نمیکردند و اگر بچه های حزب الهی می آمدند به صحنه و تظاهراتی می خواستند بکنند، با اینها برخورد می شد و دستگیر میشدند. بارها بچه هایی که از جبهه برگشته بودند و برای مرخصی آمده بودند و نمی توانستند صحنههایی از بد حجابی از بی قیدی پسران لاابالی را ببینند و تظاهرات کرده بودند و وزارت کشور ما در همان موقع حکم به برخورد با بچه های حزب الهی را داده بود و آنها را دستگیر کردند و به زندان انداختند، به خوبی یادم است وزیر وقت کشور مصاحبه ای کرد و به صراحت گفت ما هیچ قانونی برای مقابله با بد حجابی و برای مقابله با منکرات نداریم ولی برای مقابله با بچه حزب الهی هایی که تظاهراتشان مجوز ندارد قانون داریم چون تظاهرات غیر قانونی بوده ما با اینها برخورد می کنیم . یعنی خواسته یا ناخواسته به اینها نشان دادند که شما می توانید فسق و فجور داشته باشید و کسی با شما برخورد نمی کند حتی اگر کسی آمد و با شما برخورد کرد ما او را می گیریم یعنی یک حاشیه امنی برای اینها ایجاد کردند.
*ریشه معظلات ایجاد شده در مردم بود یا در دولتمردان، در نهایت این معضلات تا کجا پیش خواهد رفت؟
برای ریشه یابی که چرا بی حجابی این طوری شد جامعه این گونه نبود، باید گفت، فراموش نمی کنیم وقتی در نماز جمعه امام جمعه وقت آمد و گفت شما اگر یک فسقی را از یک مرد و زنی در کنار خیابان دیدید، حق برخورد با آنها را ندارید، بلکه باید یک پارچه ای بکشید تا دیگران فسق آنها را نبینند؛ ممکن است حکم شرعی یک چنین چیزی باشد ولی وقتی بدون تعقل و بدون در نظر گرفتن شرایط آن را اعلام می کنید آن فرد فاسد در جامعه احساس امنیت می کند زیرا مطابق صحبت این امام جمعه شما تا ۴ نفر شاهد نیاید و آن را در چنین حالتی عیناً نبینند نه تنها با من برخورد نمی شود بلکه اگر سه نفر باشند که شهادت داده باشند خود آنها را میگیرند و شلاق می زنند. یا وقتی که در نماز جمعه امام جمعه ای یکی از خطبه هایش را برای کوبیدن بچههای حزب اللهی اختصاص داد که چرا این افراد نسبت به این مسائل حساسند؛ و توهین و تحقیری نبود که به حزب الله نکند و با تعابیری چون این اورکت پوشهای متحجر با کفشهای پاشنه خوابیده و ریشهای آن چنانی سعی در تحقیر آنها داشت و با تعبیری این گونه که شما چه کار دارید به این مسائل که در سطح جامعه می بینید و حق برخورد با آن را ندارید، همین امر جسارت متخلفین را بیشتر می کرد زیرا متخلفان از یک طرف می دیدند که مسئولان مربوطه کاری به کار آنها ندارند و از طرفی هم اگر مردم خود جوش به مقابله برمیخیزند توی سر آنها زده خواهد شد ، فراموش نمی کنم بارها در کوچه و خیابان می رفتیم اگر زنی بدحجاب بود تا یک مردی را با سیما و چهره مذهبی می دید بدون آنکه چیزی بگوید فوراً روسری خودش را تنظیم می کرد و موهایش را به زیر روسری برده و حساب می برد ولی مسئولان کار را به جایی رساندند که با گستاخی فسق و فجور را مقابل مؤمنین انجام می دهند و حالا مؤمن است که باید سرش را به پایین بیندازد و نبیند و یا سکوت کند و یا اگر در تاکسی و یا وسیله عمومی دیگری نشسته آن پیاده شود که احساس غربت بکنند و نمی تواند با آنها مقابله کند. من عامل مهم این قضیه را خیانت و کوتاهی و عدم داشتن برنامه از سوی مسئولان مربوطه در سالهایی که گذشته می دانم.
وقتی بچه های حزب الهی اعتراض می کردند می گفتند باید کار فرهنگی کرد . هم جلوی نهی از منکر بچه ها را گرفتند و هم خودشان که متولی امر بودند کاری نمیکردند. فراموش نمی کنم در دوران جنگ بود وزیر کشور در برابر این اعتراضات عمومی تقصیر را برگردن قوه قضائیه می انداخت که قوه قضائیه با این قضایا برخورد نمی کند؛ قوه قضائیه هم مجلس که مجلس را مقصر می دانست و تقصیر را به گردن مجلس می انداخت که مجلس قانونی برای ما در این باره وضع نکرده است. بنابراین این طور کوتاهی کردند و از طرفی با داشتن تشکیلات عریض و طویلی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی قم و ….چندین مرجع دیگر متأسفانه هیچ ارادهای در کار نبود که بیایند و این مسئله ای که در آن زمانها قابل کنترل و هدایت بود برایش تدبیری بیندیشند و آن را رها کردند، دشمن هم به شدت از این موضوع استفاده کرد. اگر دشمن آن موقع با ۴ تا فیلم ویدئویی تهاجم فرهنگی را آغاز کرد امروزه صدها شبکه ماهواره ای و سایتهای غیراخلاقی و غیره مسئولیت تبلیغ برای آنها را دارند و شما ببینید در خصوص ماهواره ها این سیاست یک بام و دوهوا چیست که ما داریم؟! از یک طرف رسماً اعلام می کنند که داشتن ماهواره و … ممنوع است و غیر قانونی است و از طرفی بدون آنکه کنترل کنند به طور وفور ماهواره وارد می شود و خیلی ها دارند از این راه ارتزاق می کنند و ماهواره نصب می کنند. حتی شما بنگاه می روید به صراحت می گویند این خانه دارای آنتن ماهواره مرکزی است، اینها مگر قابل کنترل نیست؟! کاملاً می شود برخورد کرد. این در حالی است که این یک مسئله قابل کنترل است و عدم کنترل آن ناشی از این کوتاهی مسئولان ذی ربط است از طرفی مسئولین این بهانه را داده اند که در مملکت برروی ماهواره و … باز است. از طرفی هم رسماً اعلام می کنند که داشتن ماهواره ممنوع است و خودشان در معرض انتقادات جهانی قرار داده اند که مثلاً در ایران حاکمیت با این خواسته های به حق مردم مقابله می کند و باید دید آیا در واقعیت با این امر مقابله شده است؟
*آیا این معظلات واقعاً غیرقابل کنترل است؟
متأسفانه ضربه ای که مسئولان ذی ربط در این عرصه وارد کردند باعث شد که کار به جایی برسد که به نظر می رسد حل مسئله دیگر قابل کنترل نیست؛ حال آنچه من معتقدم عزم و اراده و اعتقاد و باور در مسئولان ما باشد الآن هم این مسئله قابل کنترل است. لازم است این اشاره را داشته باشم که خیلی از بانوانی که ما می بینیم حجاب را رعایت نمی کنند و یا پوشش های نامناسب دارند فطرتاً آدم های سالمی هستند اما چه کردیم؟ صدا وسیمای ما خود در برخی موارد مروج بد حجابی و بی حجابی است و دستگاههای فرهنگی ما کاری نکرده اند. قبل از انقلاب به سبب اینکه حکومت، حکومت جور بود خانواده ها در برابر آنچه حکومت مروج آن است موضع می گرفتند و کاری را که حکومت می خواست نمی کردند. انقلاب که پیروز شد به لحاظ اینکه حکومت اسلامی است و روحانیت در رأس نظام قرار دارند خیلی از مردم خیالشان راحت شد که هرآنچه در حکومت جمهوری اسلامی اجرا می شود این دیگر عین اسلام است و ما به حکومت واگذار می کنیم لذا آن کنترل هایی که خانواده ها قبل از انقلاب داشتند به اعتبار حاکمیت جمهوری اسلامی برداشته شد. حال این که کاری صورت نگرفته تا جنگ بود و جو معنوی در مملکت حاکم بود بدون آنکه مسئولان زحمتی بکشند حال و هوا این طور بود ولی بعد از جنگ وقتی در دولت سازندگی به صراحت مردم را به ارزشهای غیر معنوی، به مصرفگرایی به غرب زدگی سوق دادند و با بچه های حزب الهی مقابله کردند باید انتظار داشته باشیم که این مسائل اوج نگیرد؟! وقتی مسئولین مروج چنین امری هستند می خواهید پا نگیرد؟ ضمن اینکه روایات و احادیث در خصوص پوشش و احکام پوشش را ما تاکنون کجا و از چه طریقی تبیین کرده ایم؟! یک برنامه سمت خدایی است که برنامه خوبی است ولی چقدر مخاطب دارد؟ این در حالی است که باید در یک ساعت خاصی این برنامه ها در سطح مدارس و دانشگاهها به صورت مرتب از شبکه های مختلف، با یک سبک جذاب و تأثیرگذار اطلاع رسانی شود تا مردم بدانند. من در نماز عید فطری که با عظمت در کشور ما به امامت رهبر انقلاب (حفظه الله تعالی) برگزار می شود بارها دیدم بانوان آمدند که بدحجابند.
این خانمی که آمده نماز عید معلوم است که روزه گرفته است و اینقدر اعتقاد دارد که نماز عید را باید به جا بیاورد و نظام راهم قبول دارد که آمده نماز را پشت سر رهبری نظام می خواند! ولی این تقصیر مسئولان ماست که نیامدند و برای ایشان تدبیر کنند باید پذیرفت بحث حجاب در کشور ما مناسب نیست. یا در این انتخابات اخیر صحنه هایی از حضور زنان بدحجاب در پای صندوق رأی دیدیم که من خودم واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم. گزارشهایی که نشان می داد خانمهایی که حجاب آن چنانی نداشتند چنان با عشق و علاقه نسبت به رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) از نظام جمهوری اسلامی حرف می زد که من متعجب شدم؛ یکی از آن بانوان گفت من را با این سر ووضع نبینید من عاشق این نظام هستم و من وفادار به رهبری هستم. اینها نشان می دهد که ما کوتاهی کردیم باید قبول کرد بخشی از جامعه هستند که از ماهواره ها و ضد انقلاب خط می گیرند و عده ای هم در زمان پیغمبر (ص) بودند که عناد داشته و بی بند و بار بودند. ما دوره رسالت پیامبر (ص) فعل شنیع را می بینیم که اجرا شده و پیامبر (ص) سنگسار می کند یعنی در حکومت پیامبر هم استثناء ها وجود دارد ولی اصل قضیه این است که ۳۴ سال از انقلاب گذشته نه قوه های ما نه مراکز فرهنگی ما و نه دولت های ما متأسفانه در هیچ یک از دولتها در این عرصه از خودشان اراده نشان ندادند که به این مسئله مهم باور دارند و می خواهند این را حل بکنند. این درد اصلی است. اگر ما به این سمت و سو برویم که اراده در کار باشد. قابل حل است و این کار به آن جایی نمی رسد که برخی از کاندیداهای ما در ادواری که گذشت و حال، برای آنکه رأی جمع کنند؛ مثلاً در این زمینه بگویند که ما گشت ارشاد مخالفیم و نباید به جوانان به خاطر حجابشان ایراد گرفت! ببینید چقدر جای تأسف است که کار به جایی می رسد که برای رأی جمع کردن باید بیایند نسبت حجاب و عفاف بی توجهی نشان بدهند و تصور کنند جامعه ما این چیزها رامی طلبد.
صفحات: 1· 2