عالمی که اینشتین را عاقبت به خیر کرد
۴ - خاندان علامه مجلسى نه تنها مردانى عالم و دانشمند به جامعه تحويل داده، بلكه زنان اين خاندان نيز پا به پاى مردان خويش قدم برداشته اند. علامه مجلسى چهار خواهر داشت كه آنان نيز هر يك داراى تأليفات و تحقيقات ارزنده اى در علوم اسلامى مى باشند. از جمله تأليفات آنان مى توان به:شرح كافى، المشتركات فى الرجال، شرح شرايع الإسلام، شرح مطالع و شرح قصيده دعبل خزائى اشاره نمود. همسران اين زنان عالم و بزرگوار نيز از علماى بزرگ بودند. كسانى همچون ملا صالح مازندرانى، ملا ميرزاى شيروانى، ملا على استرآبادى و ميرزا محمد فسايى.
۵ - علامه مجلسى داراى ۵ پسر بود كه همگى از محضر علم و معارف پدر بهره مند شدند و به مدارجى بالا دست يافتند.
۶ - دامادهاى علامه هم كه ۵ نفر بودند از طلاب و فضلاى آن زمان بودند و علامه با عنايتى خاص نسبت به دامادها، دختران خويش را به ازدواج آنان درمى آورد.علاوه بر اينها خاندانهاى بزرگى از علماى آن عصر مرتبط با علامه مجلسى بودند، مانند وحيد بهبهانى، بحر العلوم، طباطبايى بروجردى،
تحصيلات
علامه از همان اوان کـودکـى تحت تربيت و تعليم پـدر دانشمند و در سايه تـوجه خـاص آن بزرگـوار، پرورش پيدا نمود و بـا هـوش سـرشار و استعداد خـدادادى و پشتکار مخصـوص به تحصيل علـوم متـداوله عصـر در حـوزه علمـى اصفهان پرداخت.
و با توجه به تـوانايـى ذاتـى در مـدت کوتاهى مراحل مختلف علمـى و تحصيلى را طى کرده و سپـس به گـرد آورى علـم حـديث و آثار اهل بيت عصمت و طهارت دل بست و تحقيق و پژوهش عميقانه در آن فـن شريف مبذول داشت و تلاش خود را در ايـن مـورد متمـرکز نمـوده تمام اوقـاتـش را صـرف آن کـرد تـا اينکه منشـأ تحـولـى بزرگ در روزگـار خـود گـرديد.
دعاى خير پدر
از ملا محمد تقى مجلسى پدر علامه مجلسى نقل کرده اند که فرمـود : در يکـى از شبها بعد از نماز شب يک حالت خـوشـى به مـن دست داد که فهميدم هر حاجتى از خدا بخـواهـم بر آورده مى شود و فکر کردم، در امـور دنيا و آخرت چه چيز از خـدا مسئلت بنمايـم ناگاه صداى گـريه محمـد بـاقـر از گهواره بلنـد شد. عرض کردم الهى به حق محمد و آل محمـد (صل الله عليه وآله) اين طفل را مروج ديـن خـودت و نشر کننده احکام سيد رسولانت قرار بده و او را موفق کـن به تـوفيقـاتـى که انتهايـى بـراى آن نبـاشـد, شکـى نيست که دعاى والـد در حق ايـن فرزنـد شايسته مستجاب و به درجات عاليه دست يافت.
آفتابى بر منبر
مجلسى كه در مدرسه ملا عبدالله به اقامه نماز و تدريس اشتغال داشت بعد از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان به اقامه نماز و درس دادن مشغول گشت.» در پاى درس او بيش از هزار طلبه مينشستند و از نور علم و معرفت دلهاى خود را جلا ميدادند. سيد نعمت الله جزايرى كه ناميترين شاگرد اوست، ميگويد:«با آنكه در سن جوانى به سر ميبرد چنان در علوم تتبع كرده بود كه احدى از علماى زمانش به آن پايه نرسيده بودند.» «هنگامى كه در مسجد جامع اصفهان مردم را موعظه ميكرد هيچ كس فصيحتر و خوش كلام تر از او نديدم. حديثى كه شب مطالعه ميكردم چون صبح از او ميشنيدم چنان بيان ميكرد كه گويى هرگز آن را نشنيدهام.» تواضع و بزرگمنشى او چنان بود كه بسيارى از بزرگان حوزه براى نشان دادن ارادت خود به او و شناساندن ارزش علّامه به طلاب جوان گاهى به پاى درس ايشان حاضر مى شدند. «شيخ محمد فاضل – با اينكه مجلس درس و مباحثه داشت – به حوزه درس علّامه حاضر ميشد و عملاً به طلاب درس تواضع ميآموخت و علّامه نيز در مقابل به شاگردانش اظهار ميداشت استفاده او از من كمتر از استفاده من از اوست بلكه استفاده من از او بيشتر است.»
اوضاع سياسى
علماى بزرگوار شيعه در طول تاريخ با وجود فشارها و محروميت ها و اختناقهاى فراوان زحمات ارزنده اى كشيده و آثارى گرانبها به يادگار نهاده اند. آنان با خون دل خوردن ها و زحمات طاقت فرسا نهال تشيع را آبيارى نمودند و اين ميراث عظيم پيامبر صلى الله عليه وآله را به ما رساندند. در اين بين هر گاه اوضاع نسبتا مساعدى فراهم مى شد و فشارها بر عليه شيعيان كم مى شد شاهد شكوفايى بى نظير فقها و علما و فيلسوفان شيعه هستيم. از جمله اين موقعيتها عصر شيخ مفيد و شيخ طوسى را در حكومت آل بويه مى توان برشمرد. همچنين دوره صفويه و زمان علامه مجلسى شاهدى صادق بر اين گفتار است.
علامه مجلسى با عنايت به انتساب شاهان صفويه به تشيع و اينكه آنان خود را منسوب به ائمه اطهار عليهم السلام مى دانستند بيشترين استفاده را در جنبه هاى مختلف نمود. تأليف بزرگترين دائرة المعارف حديث شيعه در غير چنين زمانى و با عدم امكانات اقتصادى بسيار دشوار مى نمود.
دعای امام عصر(عج) برای علامه مجلسی
درباره ولادت «علامه محمد باقر مجلسی» آوردهاند:عالمی بزرگوار از اهل خراسان که با «علامه محمدتقی مجلسی» رفاقت داشت به زیارت عتبات عالیات مشرف شد. وی در اثناء بازگشت از عراق، در خواب دید که:
وارد خانهای شد که پیامبر(ص) و دوازده امام معصوم(ع) همگی به ترتیب نشستهاند و بعد از امام دوازدهم(عج)، عالمی خراسانی نشسته است. در این موقع، علامه محمدتقی مجلسی وارد شد و شیشه گلابی آورد و پیامبر(ص) و امامان(ع) از آن گلاب استفاده کردند و به عالم خراسانی نیز گلاب دادند. آنگاه علامه مجلسی رفت و قنداقهای را به دست گرفت و به خدمت رسول خدا آورد و عرض کرد: «برای این طفل دعا کنید تا خداوند عالم او را مروج دین گرداند». حضرت رسول(ص) هم آن قنداقه را گرفتند و دعا فرمودند. بعد از آن، پیامبر(ص) قنداقه را به دست علی(ع) داد و فرمود: «برای او دعا کن». آن حضرت نیز قنداقه را به دست گرفته و دعا کردند. پس از آن به دست یکیک امامان داده و همه آن انوار الهی دعا کردند. در آخر حضرت صاحب الامر(عج) آن را پس از دعا به دست آن عالم خراسانی داده و او نیز دعا کرد.
چون عالم خراسانی از خواب بیدار شد، به طرف اصفهان حرکت کرده و بر علامه محمدتقی مجلسی وارد شد. در آن موقع علامه شیشه گلابی آورد و آن عالم استفاده کرد. وی سپس به داخل رفت و قنداقهای را آورد و به دست آن عالم داد و فرمود: «این کودک امروز متولد شده؛ شما برای او دعایی بنمایید».
آن عالم خراسانی خواب خود را به یاد آورد و برای پدر علامه مجلسی تعریف نمود.
آن قنداقه، نوزادی به نام محمدباقر بود که بعدها «علامه محمدباقر مجلسی» شد و با زحمات بسیار علوم و احادیث اهلبیت(ع) را زنده نگه داشت.
محراب بحار
علّامه مجلسى با خود چنين انديشيد كه بايد گهرهاى گرانبهاى اهل بيت (عليهمالسلام) را كه از اطراف و اكناف جمع كرده است در قالب محرابى زيبا به نام «بحارالانوار» بگنجاند تا نه تنها طلاب بلكه تمام شيعيان در اين محراب به سوى قبله دلها يعنى كلام اهل بيت به نماز عشق بايستند و بدين وسيله راه را از چاه و درست را از نادرست تشخيص دهند تا هر زمان هر مكتبى درباره هر مطلبى كلامى از اهل بيت خواست شيعيان با انگشت اشاره محراب زيباى «بحار» را نشانه روند. از اين رو دست به كارى عظيم زد و شروع به نگارش اين دايرة المعارف بزرگ تشيع كرد.
علّامه در مقدمه بحارالانوار چنين مينگارد: «درآغاز كار به مطالعه كتابهاى معروف و متداول پرداختم وبعد از آن به كتابهاي ديگرى كه در طى اعصار گذشته به علل مختلف متروك و مهجور مانده بود رو آوردم. هر جا كه نسخه حديثى بود سراغ گرفتم و به هر قيمتى كه ممكن شد بهرهبردارى ميكردم. شرق و غرب را جويا گشتم تا نسخههاى بسيار گرد آورى نمودم. در اين مهم دينى جماعتى از برادران مذهبى مرا يارى نمودند و به شهرها و قصبهها و بلاد دور سركشيدند تا به فضل الهى مصادر لازم را به دست آوردند … بعد از تصحيح و تنقيح كتابها بر محتواي آنها واقف شدم، نظم و ترتيب كتابها را نامناسب ديدم و دسته بندى احاديث را در فصلها و ابواب متنوع راهگشاى محققان و پژوهشگران نيافتم. از اين رو به ترتيب فهرستى همت گماشتم كه از هر جهت جالب و مفيد باشد. در سال ۱۰۷۰ هجرى اين فهرست را نا تمام رها كردم و از فهرست بندى ساير كتابها دست كشيدم كه اقبال عمومى را مطلوب نديدم و سران جامعه را فاسد و نامطبوع ديدم… . ترسيدم كه در روزگارى بعد از من باز هم نسخههاى تكثير شده من در طاق نسيان متروك و مهجور شود و يا مصيبتى از ستم غارتگران زحمات مرا در تهيه نسخهها بر باد دهد، لذا راه خود را عوض كردم – از خدا يارى طلبيدم – و به كتاب بحارالانوار پرداختم.
علامه مجلسى قدرت تصحيح روايات و احاديث را به خوبى دارا بود همان گونه كه اين قدرت و ژرف نگرى خود را در مراةالعقول به نمايش گذارده است.
حضرت امام خمينى (ره) درباره بحارالانوار ميفرمايد: «بحار خزانه همه اخبارى است كه به پيشوايان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد يا نادرست، در آن كتابهايى هست كه خود صاحب بحار آنها را درست نميداند و او نخواسته كتاب علمى بنويسد تا كسى اشكال كند كه چرا اين كتابها را فراهم كردي!».
کتابخانه علامه مجلسي
با توجه به کتاب بحار الانوار و با توجه به وصيت نامه ايشان که اسامي چندين کتابخانه را ذکر مي کند که کتاب هاي آنها به ايشان منتقل شده است از آن جمله:
۱)کتابخانه علامه مولي محمد تقي مجلسي پدر بزرگوار
۲)کتابخانه حافظ کاظم
۳)کتابخانه سيد محمد علي
۴)کتابخانه شاه ابو تراب
۵)کتابخانه سيد حسن آل يراق
۶)کتابخانه ميرزا غياث و غيره
عظمت و اهمييت اين کتابخانه معلوم مي شود و چنان چه مشهور است علامه مجلسي ۲۰۰ اصل از اصول چهار صد گانه معتبر نزد شيعه را در اختيار داشته است. پس از وفات علامه مجلسي کتابهايش بين اولاد او تقسيم شد و به قانون طبيعت در اندک مدتي متلاشي گرديد و هريک از آن کتب به کتابخانهاي منتقل شد.
آلبرت اينشتن و علامه مجلسی
آلبرت اينشتين(فوت ۱۹۵۵ م) در رساله ي پاياني عمر خود با عنوان: “دي ارکلرونگ” Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – ۱۹۵۴ يعني:"بيانيه” که در سال ۱۹۵۴ آن را در امريکا و به آلماني نوشته است - اسلام را بر تمامي اديان جهان ترجيح ميدهد و آن را کاملترين ومعقولترين دين مي داند. اين رساله در حقيقت همان نامه نگاري محرمانه ي اينشتين با آيت الله العظمي بروجردي (فوت۱۳۴۰ش =۱۹۶۱م) است که توسط مترجمين برگزيده شاه ايران محرمانه صورت پذيرفته است اينشتين در اين رساله “نظريه نسبيت” خود را با آياتي از قرآن کريم و احاديثي از (نهج البلاغه) وبيش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسي (که از عربي به انگليسي توسط حميد رضا پهلوي (فوت۱۳۷۱ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آيت الله بروجردي شرح مي شده) تطبيق داده و نوشته که هيچ جا در هيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نميشود وتنها اين مذهب شيعه است که احاديث پيشوايان آن نظريه ي پيچيده “نسبيت” را ارائه داده ولي اکثر دانشمندان نفهميده اند از آنجمله حديثي است که علامه ي مجلسي در مورد معراج جسماني رسول اکرم(ص) نقل ميکند که: هنگام برخاستن از زمين دامن يا پاي مبارک پيامبر به ظرف آبي ميخورد و آن ظرف واژگون ميشود.اما پس از اينکه پيامبر اکرم(ص) از معراج جسماني باز ميگردند مشاهده ميکنند که پس از گذشت اين همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روي زمين است …اينشتين اين حديث را از گرانبهاترين بيانات علمي پيشوايان شيعه در زمينه ي “نسبيت زمان” دانسته و شرح فيزيکي مفصلي بر آن مينويسد…همچنين اينشتين در اين رساله “معاد جسماني” را از راه فيزيکي اثبات ميکند(علاوه بر قانون سوم نيوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول رياضي معاد جسماني را عکس فرمول معروف “نسبيت ماده و انرژي” ميداند:
E = M.C۲ >> M = E :C۲
يعني اگر حتي بدن ما تبديل به انرژي شده باشد دوباره عينا” به ماده تبديل شده و زنده خواهد شد. او همچنين در همين رساله عقيده ي به “وحدت وجود” را از خرافات هاي شايع شده توسط ملا صدرا تلقي کرده و آن را از ديدگاه “فيزيک کلاسيک” و “فيزيک نسبيتي” به شدت مورد حمله قرار مي دهد …بطور خلاصه: او ميگويد: هر موجودي داراي حيطه و مرز فيزيکي خاص خود است(حيز وجودي) که امکان ندارد با موجود يا وجود ديگري اتحاد يا وحدت داشته يا بيابد…در رابطه با “عقل” نيز با کمال شگفتي - انيشتين نظريه ي اخباريون شيعه را ( که عقل را نسبي ميدانند و در حريم شرع و دين آن را بکار نميبرند) صحيح دانسته و ميگويد: حق با اخباري هاي شما ست وهنوز زود است که مردم اين را بفهمند..در ادامه نيز فرمول رياضي خاصي براي “عقل نظري بشر” ارائه داده و “نسبيت” آن را اثبات ميکند… . اينشتين در اين کتاب همواره از آيت الله بروجردي با احترام و به لفظ"بروجردي بزرگ” ياد کرده و از شادروان پروفسور حسابي نيز بارها با لفظ"حسابي عزيز” ياد کرده است.
۳۰۰۰۰۰۰دلار بهاي خريد اين رساله توسط پروفسورابراهيم مهدوي( مقيم لندن) با کمک يکي از اعضاء شرکت اتومبيل” بنز” از يک عتيقه فروش يهودي بوده و دستخط اينشتين در تمامي صفحات اين کتابچه توسط خطشناسي رايانه اي چک شده و تاييد گشته که او اين رساله را به دست خود نوشته است. اصل نسخه ي اين رساله اکنون جهت مسائل امنيتي به صندوق امانات سري لندن - بخش امانات پروفسور ابراهيم مهدوي- سپرده شده و نگهداري ميشود…
علامه مجلسی و مباحث کلامی
محققان و انديشمندان راه هاي وصول به حقيقت را از چهار طريق ياد کرده اند:
حکمت مشايي بنيانگذاراين مکتب ارسطودر ۳۲۲ قبل از ميلاد مسيح بوده و چون عقايد خود را در حين راه رفتن براي شاگردان خود بيان مي کرد بعدها پيروان اين مکتب در جهان اسلامي به مشاييان مشهور شدند. در حکمت مشايي اصل داوري با عقل و استدلال است. درقرن پنجم هجري اين مکتب به وسيله ابن سينا در جهان اسلام رواج يافت
مباحث کلامي ( متکلمان) : در علم کلام تفکر و دلايل عقلي منطبق با شرع و فقه راهنماي طالب معرفت است. بزرگاني چون علامه مجلسي – شيخ مفيد – خواجه نصير الدين طوسي – مقدس اردبيلي بدين علم شهرت دارند
حکمت اشراقي : موسس اين مکتب شيخ شهاب الدين سهروردي در قرن ششم هجري بوده است.
حکمت عرفاني : در اين حکمت رسيدن به حقيقت از طريق علم و عقل , غير ممکن است و عقل جزيي و حسابگر را در آن راهي نيست. سالک تنها راه رسيدن به حقيقت را کشف و شهود مي شمارد و نزديکترين راه براي رسيدن به معرفت حق را اشراقات قلبي مي داند.
حکايتي درباره ريا و اخلاص ازعلامه مجلسي
حکايتي را درباره علامه مجلسي نقل مي کنند که نمي دانم تا چه حد درست است، ولي به هر حال، پيام اين داستان واقعيت دارد، گرچه به اين شکل هم اتفاق نيافتاده باشد. نقل مي کنند پس از رحلت مرحوم علامه مجلسي، ايشان را در خواب ديدند و پرسيدند چه چيزي موجب نجات شما شد و از بين اين همه خدمت هايي که انجام داده ايد و کتابهايي که نوشته ايد و تدريس هايي که داشته ايد، کدام براي شما نافع تر بود؟ ايشان فرمودند: هيچ کدام از کارهايي که انجام دادم آن اثري را که انتظار داشتم به همراه نياورد و هنگام حساب، هر کدام نقص و ايرادي داشت. پرسيدند پس چه چيزي دست شما را گرفت؟ فرمود: روزي از کوچه اي رد مي شدم و سيبي در دستم بود. در اين حال زني هم (که گويا يهودي بوده) در حالي که بچه اي در بغل داشت از آنجا عبور مي کرد. کودک نگاهش به سيبي که در دستم بود افتاد و من از حرکات او فهميدم تلاش دارد سيب را از دست من بگيرد. مادرش که متوجه شد، او را منع کرد و دستش را کشيد. من براي شاد کردن آن کودک، جلو رفتم و آن سيب را به او دادم. در اين دنيا به من گفتند کار صد در صد خالص تو همين يک کار بود که هيچ شائبه اي از تملق سلطان، شهرت و فضل علمي خود را به رخ ديگران کشيدن و … نداشت! آن سيب را فقط براي رضاي خدا دادم تا دل آن کودک شاد شود.
علوم علامه مجلسي
اين عالم بزرگوار به كليه علومي كه مجتهدان بدان نياز دارند از قبيل صرف و نحو و معاني بيان و لغت و رياضي و فلسفه و حكمت و تاريخ و تفسيروحديث و رجال و درايه و اصول فقه و كلام احاطه كامل داشتند و در بيشتر آنها صاحب نظر بوده است.
مقام علمى
ايشان شيفته مقام اجتماعي و نفوذ در حکومت و مردم نگرديده بلکه در سايه دانش اندوزي از محضر بزرگاني همچون پدرش محمد تقى مجلسى در علوم نقلى و مرحوم آقا حسين خوانسارى در علوم عقلى لقب پر افتخار علامه را از بزرگانى همچون وحيد بهبهانى ، علامه بحر العلوم و شيخ اعظم انصارى اخذ کرد. اين بزرگان که هريک دريايى متلاطم از علوم و معارف اسلامى هستند با ديدن مقام و منزلت علامه مجلسى اين لقب را در مورد او به کار بردند، علاوه بر موارد فوق علامه از طرف مولا محمد صالح مازندرانى (متوفاى ۱۰۸۶ هجرى) ملا محسن فيض کاشانى (متوفاى ۱۰۹۱ هجرى)سيد على خان مدنى صاحب شرح معروف بر صحيفه سجاديه عليهالسلام (متوفاى ۱۱۲۰ هجرى) شيخ حرّ عاملى مؤلف کتاب وسائل الشيعه (متوفاى ۱۱۰۴ هجرى) صاحب اجازه و مشايخ نقل او ميباشند. زيرا ايشان از جمله بزرگانى بود که از جامعيت خاصى در علوم مختلف برخوردار بود، که نگاهى اجمالى به مجموعه عظيم بحار الأنوار اين نکته را بخوبى آشکار مىسازد. وي در علوم مختلف اسلامى مانند تفسير، حديث، فقه، اصول، تاريخ، رجال و درايه سرآمد عصر بود، اين علوم در کنار علوم عقلى همچون فلسفه، منطق، رياضيات، ادبيات، لغت، جغرافيا، طب، نجوم و علوم غريبه از او شخصيتى ممتاز و بىنظير ساخته بود. که نظرى گذرا به «کتاب السماء و العالم» در بحار الأنوار اين جامعيت را بخوبى نمايان مىسازد. برخى جامعيت وي در علوم و فنون گوناگون را در طول تاريخ اسلامى بىنظير دانستهاند.
منزلت اجتماعى
علامه مجلسى علاوه بر نفوذ در دربار، در ميان عامه مردم نيز از نفوذ بىسابقهاى برخوردار بود. وي قاضى و حاکم در مشاجرات و دعاوى بود. تمام امور دينى زير نظر مستقيم وي انجام مىگشت، تمام وجوهات به محضر ايشان فرستاده مىشد، سرپرستى درماندگان ، ايتام و… را نيز برعهده داشت. ايشان در سايه علم سرشار و نفوذ معنوى و بيان سحر انگيز خود مردم را از ميخانه و قهوهخانهها به مساجد کشاند تا جائيکه در زمان وي مساجد از رونق خاصى برخوردار گرديد. خصوصا در ماه مبارک رمضان و شبهاى قدر جمعيت بىسابقهاى به مساجد روى مىآوردند.
لقب علامه
علامه مجلسى پـس از رحلت پدر بزرگـوارش ، به جاى او در مسجد جامع اصفهان اقامه نماز جماعت مـى نمـود ايشان از زمان شاه عبـاس دوم تا زمان شاه سلطان حسيـن داراى مقام و قدرت مطلق دينى بود و تا آخرين روزهاى حياتـش ايـن قدرت و نفـوذ همچنان رو به افزايـش و تعالـى مى رفت ، به همين مناسبت از جانب سلاطيـن صفـوى عنـوان شيخ الاسلامى که عالـى تريـن درجه روحانيت در آن عصر بـود به وى اعطا گرديـد.
شيخ الاسلام بالاترين و مهمترين منصب دينى و اجرايى در آن عصر بود.او قاضى و حاكم در مشاجرات و دعاوى بود. تمام امور دينى زير نظر مستقيم او انجام مى گشت و تمام وجوهات به محضر او فرستاده مى شد شيخ الاسلام سرپرستى درماندگان و ايتام و… را نيز برعهده داشت.نكته مهم در اينجا آن است كه علامه اين منصب را با اصرار و التماس شاه پذيرفت و در همان مجلس، شاه چند بار كلمه التماس را بر زبان آورد تا علامه راضى به پذيرفتن اين منصب گردد.علامه تا پايان عمر خويش عهده دار اين وظيفه مهم بود.
علامه محمد باقر مجلسى اين لقب پر افتخار را از بزرگانى همچون وحيد بهبهانى، علامه بحر العلوم و شيخ اعظم انصارى اخذ كرده است. اين بزرگان كه هريك دريايى متلاطم از علوم و معارف اسلامى هستند با ديدن مقام و منزلت علامه مجلسى اين لقب را در مورد او به كار بردند و به حق او علامه عصر خويش بود.
شهرت و لقب:علامه مجلسي را به عناوين زير ياد كرده اند:
۱)آخوند مجلسي ۲)صاحب بحارالانوار ۳)علامه مجلسي ۴)فاضل مجلسي ۵)مجلسي اصفهاني ۶)مجلسي ثاني ۷)مجلسي دوم ۸)مجلسي(به طور مطلق) ۹)محدث مجلسي
شاگردان علامه
بيش از يك هزار نفر از طلاب و دانش پژوهان از محضر پر فيض علامه مجلسى استفاده نموده اند. علامه اجازهاى فراوانى نيز به شاگردان خويش داده است.
از جمله شاگردان علامه اند:
۱ - سيد نعمت اللّه جزائرى
۲ - جعفر بن عبد اللّه كمره اى اصفهانى
۳ - زين العابدين بن شيخ حرّ عاملى
۴ - سليمان بن عبد الله ماحوزى بحرانى
۵ - شيخ عبد الرزاق گيلانى
۶ - عبد الرضا كاشانى
۷ - محمد باقر بيابانكى
۸ - ميرزا عبد الله افندى اصفهانى مؤلف محترم رياض العلماء
۹ - سيد على خان مدنى مؤلف گرانقدر رياض السالكين (شرح صحيفه سجاديه عليه السلام)
۱۰ - شيخ حرّ عاملى
۱۱ - ملا سيما، محمد بن اسماعيل فسايى شيرازى
۱۲ - محمد بن حسن، فاضل هندى و…
اساتيد
متأسفانه با آنكه اطلاعات ما در مورد زندگى علامه مجلسى فراوان است، پيرامون اساتيد او اطلاع كمى در دست داريم. البته مشايخ روايت علامه را مى شناسيم اما اينكه علامه محضر درسى چه كسانى را درك كرده مبهم است.
از جمله اساتيد و مشايخ نقل علامه اند:
۱ - پدرش محمد تقى مجلسى (متوفاى ۱۰۷۰ هجرى) كه استاد علامه در علوم نقلى بوده است.
۲ - مرحوم آقا حسين خوانسارى (متوفاى ۱۰۹۸ هجرى)، فرزند آقا جمال كه استاد علامه در علوم عقلى بوده است.
اين دو بزرگوار اساتيد علامه هستند، اما مشايخ نقل او:
۳ - مولا محمد صالح مازندرانى (متوفاى ۱۰۸۶ هجرى)
۴ - ملا محسن فيض كاشانى (متوفاى ۱۰۹۱ هجرى)
۵ - سيد على خان مدنى صاحب شرح معروف بر صحيفه سجاديه عليه السلام (متوفاى ۱۱۲۰ هجرى)
۶ - شيخ حرّ عاملى مؤلف كتاب وسائل الشيعه (متوفاى ۱۱۰۴ هجرى).
لازم به ذكر است كه اين دو تن علاوه بر اجازه هايى كه به علامه داده اند از ايشان اجازه هم گرفته اند بنا بر اين جزء شاگردان علامه نيز محسوب مى گردند.
تأليفات
علامه مجلسـى محقق پر کارى بـود که در عمر شريف خـويـش لحظه اى از تأليف و تحقيق نياسـود و تـوانست کتابخانه بزرگى را که يادگار نياکانـش بـود غنـى تر و پـر بارتر ساخته و جهت استفاده علاقه منـدان در اختيار دانـش پژوهان قرار دهد ، او براى به دست آوردن کتب نادر و کمياب به کشورهاى ديگر از جمله يمـن مسافرت نمود. به دست تواناى علامه مجلسـى کتب زيادى نگارش يافت که به دو بخـش ، تأليفات فارسـى و عربى قابل تقسيم است.
ايشان در عمر ۷۳ ساله خويش بيش از يکصد کتاب به زبان فارسى و عربى نوشت که اولين آنها کتاب الأوزان و المقادير يا ميزان المقادير و آخرين تأليف ايشان هم کتاب حق اليقين است، تعداد کتابهاي علامه مجلسي را به زبانهاي فارسي و عربي حدود ۲۰۰ جلد کتاب مي باشد که اگر ساير تاليفات ايشان را نيز به سبک جديد چاپ کنند کليه تاليفات او را مي توانبالغ بر ۳۰۰ جلد به قطع وزيري و هر جلدي ۴۰۰ صفحه تضمين کرد.
بحار الانواردر ۱۱۰ جلد مراه العقول در ۲۵ جلد و ملاف الاختياردر ۱۶ جلد از مهمترين آثار اوو همگي به زبان عربي است جالب اين است که تاريخ وفات وي به حساب ابجد معادل است با “جامع کتاب بحارالانوار”
از ميان آثار فارسي مجلسي ۵ کتاب از همه مهمتر مي باشد:حق اليقين در اعتقادات ـعين الحياة در اخلاق ـحليلة المتقين در آداب و احکام ـحياة قلوب در تاريخ پيامبران و جلاالعلوم در تاريخ امامان.
علاوه بر اينها برخى کتب علامه عبارتند از:
۱-بحار الأنوار، که يک مجموعه بزرگ روايى و تاريخى ۱۱۰ جلدي است و در ضمن آن تفسير بسيارى از آيات قرآن کريم هم آمده است.
۲-مرآة العقول، شرح کافى ثقة الاسلام کلينى است در ۲۶ جلد.
۳-ملاذ الأخيار، شرح تهذيب شيخ طوسى است در ۱۶ جلد.
۴-الفرائد الطريفة، شرح صحيفه سجاديه عليهالسلام است.
-۵ شرح أربعين حديث، که از بهترين کتب در اين موضوع مىباشد.
۶-حق اليقين، در اعتقادات است و به زبان فارسى نوشته شده. علامه چندين کتاب کلامى ديگر نيز دارد.
۷-زاد المعاد، در اعمال و ادعيه ماهها (فارسى)
۸-تحفة الزائر، در زيارات (فارسى)
۹-عين الحياة، شامل مواعظ و حکم برگرفته از آيات و روايات معصومين عليهمالسلام (فارسى)
۱۰-صراط النجاة
۱۱-حلية المتقين، در آداب و مستحبات روزانه و در طول زندگى (فارسى)
۱۲-حياة القلوب در تاريخ پيامبران و ائمه عليهمالسلام در سه جلد (فارسى)
۱۳-مشکاة الأنوار، که مختصر حيات القلوب است (فارسى) در آداب قرائت قرآن و دعا
۱۴-جلاء العيون در تاريخ و مصائب اهل بيت عليهمالسلام (فارسى)
۱۵-توقيعات امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف همراه با ترجمه آنها
۱۶-کتب فراوانى بعنوان ترجمه احاديث خاص مانند ترجمه توحيد مفضل و…
۱۷-کتبى در موضوع ترجمه ادعيه و زيارات همچون زيارت جامعه کبيره و دعاى سمات و…
۱۸-رسالههاى فراوان فقهى که به جهت اختصار از آنها نام نمىبريم کتابهايى نيز در موضوعات مختلف از قبيل تفسير، رجال، تراجم و… از علامه به يادگار مانده است.
نکته قابل توجه در آثار علامه مجلسى آن است که ايشان اکثر عناوين کتبش را کتابهاى فارسى تشکيل مىدهد و اين نکته توجه علامه را به هدايت جامعه خويش که فارسى زبان بودند بخوبى نشان مىدهد.
صرف نظر از تأليف و تصنيف و تحقيق و آنهمه مراتب علمي و فقهي و ادبي و حكمي، كه در تأليفاتش بكاربرده است، بالغ بر يك ميليون و چهار صد هزار بيت شعر نيز گفته است كه اگر بر همه روزهاي عمر علامه مجلسي ( از ابتداي تولد تا انتهاي عمر ) تقسيم شود ۵۳ بيت در روز خواهد بود.
وفات
علامه محمد باقر مجلسـى آن محقق پـر کار و عالـم نامـدار پـس از عمرى پر برکت که سراسر وقف خدمتگزارى به علـم و ديـن و دانـش و فرهنگ در جهان اسلام گرديد , عاقبت در سـن ۷۳ سالگـى و در آخـريـن روزهاى ماه مبـارک رمضان سـال ۱۱۱۱ هـ.ق در شهر دانـش پـرور اصفهان، چشـم از جهان فرو بست و به سراى باقـى شتافت. هر چند بعضي وفات او را در ۲۷ ماه رمضان سال ۱۱۱۰ مي نويسند قبر شريفش در جامع اصفهان کنار پدر بزرگوارش زيارتگاه است.
صفحات: 1· 2