313 ؛ فیلمی مهدوی از سینمای انگلستان
فیلم جنگیر و القای نابودی دجال توسط آمریکا
فیلم 2012 و نجات جهان توسط بودیسم!
به طوری که برخی از سکانس فیلمهای هالیوودی تداعی مسائل مهدوی است، در فیلم 300 سکانسی را نشان میدهد که نوجوانی توسط مردی سوار بر یک اسب سفیدی که عمامه به سر در هالهای از غباری میآید، سرش قطع میشود و در صحنهای دیگر خارج میشود، این در ذهن مخاطب، چیزی جز تداعی مسئله مهدویت نیست! یا در فیلم «جنگیر» که در فضای تاریخی سیر میکند، گروهی از باستانشناسان را در عراق نشان میدهد که طی اکتشافات خود به مجسمهای برخورد میکنند که با پیدا شدن این مجسمه روح شیطان از عراق آزاد میشود و به جلد دختر آمریکایی نفوذ میکند و او را آزار میرساند که در نهایت، کشیش آمریکایی موفق میشود، دختر را از بند شیطان رهایی بخشد! پس در فیلم این گونه به مخاطب القا میکند که در واقع این آمریکاییها هستند که فتنه دجال را خاموش میکنند!
سیاست کلی دولت آمریکا در حوادث اخیر به خصوص بیداری اسلامی این است که هجمه گستردهای نسبت به مبانی مهدویت داشته باشد و بر اساس سیاستهای خود، مسائل آخرالزمانی و منجی باوری را پیش ببرد، لذا در فیلم 2012 میبینیم که پایان دنیا را غیر از آنچه که ادیان در نظر گرفتند، در نظر میگیرد؛ یعنی دنیا توسط کسانی نجات پیدا میکند که در زیر لوای دینی چه اسلام، مسیحیت و حتی یهود قرار ندارند! و این تفکر
«دالایی لاما» که همپیمان آمریکا و مخالف دولت چین است، عامل نجات دنیا خواهد بود و به طور مستقیم هجمههایی را به مسئله مهدویت مبذور میدارد، این در حالی که مسلمانان اعتقاد دارند، امام مهدی(عج) همان منجی خواهد بود که دنیا را نجات میدهد، آن هم در شکل یک پروسه دیگر، نه پروسه تخریب عالم! خوب مشخص است که ایالت متحده آمریکا از هالیوود به عنوان ابزاری برای از بین بردن این نوع تفکر استفاده میکند.
هالیوود و تبلیغ بودیسم در راستای لیبرال دموکراسی آمریکایی
مرد عنکبوتی
در فیلمهایی نظیر «مرد استخوانی» و «مرد عنکبوتی» نگاه منجی را نگاهی تخیلی و شیطانصفتانه قرار میدهد، به طوری که موجوداتی مثل عنکبوت که تجسم شیطان هستند- شیطان را با موجوداتی مثل بز، عنکبوت، عقرب و مار نشان میدهند- منجی مردم معرفی میکنند، یعنی اینکه تفکر مهدوی در عالم آنها رنگ ندارند، بلکه منجی از منظر آنها از نیروهای شیطانی استفاده میکند یا در فیلم «شوالیه تاریکی» میبینید، آن شخصی که شهر را نجات میدهد، لباس گربه را بر تن دارد که همان تجسم شیطانی انسان است.
هالیوود بر تبلیغ بودیسم در فیلمهای آخر الزمانی تاکید می کند، «بودا» یکی از ادیانی است که بیشتر از اومانیست غربیها، انسان خدایی را ترویج میکند، چون در «بودا» خداوند، محور نیست و انتهای آن رسیدن به نیستی است؛ یعنی معاد و آخرت را زیر سؤال قرار میگیرد، لذا وقتی هالیوود به تفکر بودایی میپردازد، یعنی رسماً اعلام میکند که تفکر آخرتگرایی را قبول ندارند و معتقد به تفکرات آخرالزمانی است، تفکر آخرالزمانی؛ یعنی تفکری که به نابودی دنیا میانجامد! لذا تفکر «بودیسم»، نزدیکترین تفکر به لیبرال دموکراسی غربی است، چرا که پایان دنیا از منظر آنها در پروسه مادیات میگنجد که دیگر مباحث آخرتی جایی ندارد و این در واقع نقطه تقابل با مسئله آخرت الزمانی و مباحث مهدویت است!
پخش فیلمهای ضد مهدویت از رسانه ملی
پیشبینی سال 2012 توسط قبیله «ماهایا» در آمریکای مرکزی پایهگذاری شده بود، اما در فیلم 2012 از تفکرات بودایی استفاده میکنند، چون تفکرات آنها را بیشتر بر میتابد، از حیث تفکرات سیاسی و تفکرات اجتماعی بسیار به اهداف آنها نزدیک است! لذا برای رسیدن به آمالشان از این تفکرات استفاده میکنند، البته از مطرح کردن آن ابایی هم ندارند، هر چند که در فیلم 2012 برخی دیگر از اندیشهها را به تمسخر میگیرند، به طوری که در سکانسی، یک شاهزاده عرب را همراه همسرش نشان میدهد که با واکنش منفی حاضران در کشتی مواجه میشود که چرا باز دنیا در آینده باید شاهد مسلمانان باشد!
اینکه در اغلب این فیلمها تفکر منجیگرایانه را صورت مادی داده میشود، آن هم با سیاق آمریکایی یکی از غفلتهایی است که مسئولان دارند و برای جذب بیشتر مخاطب به پخش این فیلمها روی میآورند، حال نوجوان و جوان ایرانی وقتی این فیلمها را نگاه میکند، خود به خود از آن تأثیر میپذیرد، چرا که وقتی به نوجوان القا شود که به جز وجود این نیروها، نمیتوان دنیا را نجات داد و نیازی به وجود نیروی فرازمینی نیست!، چه انتظاری باید از نسل جوان داشت.
پرداخت کوتاه به مسئله مهدویت در فیلمهای ایرانی
«313» با کارگردانی شیعه انگلیسی، بهترین فیلم مهدویت در عصر حاضر است
بشارت منجی
ملک سلیمان نبی
یوسف پیامبر(ع)
هر چند که فیلم «ملک سلیمان نبی» اشاراتی به این موضوع دارد یا فیلم «بشارت منجی» به کارگردانی «نادر طالب زاده» نگاهی کوتاه به مقوله مهدویت داشته است یا فیلم «یوسف پیامبر(ع)» در چند سکانس نشان میدهد که حضرت یوسف نبی(ع) از وجود منجی و موعود صحبت میکند، اما باید توجه داشت با این چند سکانس تعریفی و محاورهای صرف، نمیتوان با هجمه فیلم 2012 و امثال آنها مقابله کرد.
یک فیلمی را دیدم که محصول انگلستان است، به عنوان «313» توسط یک کارگردان شیعی در لندن ساخته شده است، داستان درباره جوانی به نام «علی لیث» است، او که هنگام تولد، فرزند آخرالزمان خوانده شده، بهعنوان نماد نسلی که ظهور امام زمان(عج) را درک خواهند کرد، معرفی میشود، وی در یک خانواده شیعی در لندن زندگی میکند. پدرش، او، مادر بیمار و خواهر کوچکش را رها کرده است، علی برای گذران زندگی به فروش مواد مخدر میپردازد، با نماز بیگانه است و از عقاید شیعی چیزی نمیداند.
اشاره به حوادث زمان ظهور در فیلم 313
هالیوود در عرصه موعود ستیزی به تولید مستند روی آورده است
مدیر مدرسه که به هوش و استعداد او مطمئن است، مجبورش میکند درباره امام مهدی(عج) یک مقاله تحقیقی بنویسد و او که در آغاز زیر بار نمیرود، طی حوادثی به این کار تن میدهد، چرا که به طور معجزهآسایی با یک عالم دینی به نام «محسن» آشنا میشود که گرچه معمم نیست، اما در نقش یک روحانی با مدارا و حوصله به تربیت او پرداخته و به بهانه مقاله نوشتن، بسیاری از مشکلاتش را درمان میکند، علی در طول داستان چند بار با عدد «313» مواجه میشود، خوابهای عجیبی میبیند و «شیخ محسن» او را بهعنوان جوانی که به خاطر مأموریتهای بزرگ انتخاب شده، برای آینده آماده میکند، در نهایت به دانشگاه میرود و پس از تحصیلات، مؤسسه امام مهدی(عج) را تأسیس میکند.
در پایان فیلم، صحنهای را میبینیم از پخش خبر ویژه تلویزیونهای خبری دنیا در مورد حوادث مکه مکرمه، تصاویر آشوب و اغتشاش در مکه را نشان میدهند و گزارش تصویری از کشته شدن نفس زکیه میگوید که از نشانههای ظهور امام زمان(عج) است که بعد از آن علی به همراه 313 نفر دیگر از مؤمنین دیده میشود که از نقاط مختلف دنیا پیرامون نوری (اشاره به وجود مقدس امام عصر) جمع شدهاند و آماده یاری حضرت موعود(عج) هستند.
ضرورت جهاد فرهنگی در تولید مستند سازی مهدویت برای مقابله با شگرد جدید هالیوود
کارگردان شیعی انگلیسی با کمترین امکانات سعی کرده است به بهترین وجه به مسئله مهدویت بپردازد، هر چند که این فیلم به صورت کلیشهای و به نوعی ضعیف است اما میتوان به عنوان کار مطلوب از آن یاد کرد، این در حالی است که خیلی بهتر از فیلمهای ایرانی به مسئله آخرالزمانی پرداخته است، باید توجه داشت که هالیوود در رویکردی جدید بیشتر به تولید مستند روی آورده است و ما به این مسئله توجهی نداریم، لذا باید نیروهای هنری و فکری خود را برای فیلمهای سینمایی، سریال و مستند در خصوص آخرالزمان و هالیوود تقسیم بندی کرد تا بتوان برای مقابله با عرصه جدید مستند سازی هالیوود بهتر عمل کرد.
………………….
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
صفحات: 1· 2