قرآن و عترت دو محور وحدت و حركت
16 دی 1393 توسط 313
اگر چه هر اجتماعي محوري دارد، ولي اگر اين محور، ريسمان الهي نباشد، آن جامعه در ضلالت است و ره به مطلوب و سعادت نخواهد يافت؛ از اين رو، هر اجتماع و اتّحادي مطلوب و پسنديده نيست، بلكه وحدت بر محور قرآن و عترت است كه انسان را از تاريكيهاي وابسته به غير خدا خارج ميسازد و به «الله» كه نور مطلق است ميرساند.
حضرت اميرالمؤمنين ـ سلام الله عليه ـ ميفرمايد: ما پيش از اسلام با هم بوديم، نظام اسلامي بين ما تفرقه افكند؛ زيرا آن اتحاد بر محور شرك و جاهليّت بود و اسلام طبق دستور « وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الُْمجْرِمُونَ»[3] صف مسلمانان را از صف مشركان جدا ساخت و همهي مسلمانان را با يكديگر متحّد ساخت. آن حضرت در خطبهي «شقشقيه» خود را محور حكومت و سياست معرّفي مينمايد. همانگونه كه سنگ آسياب برمحور خود ميچرخد و به آن محور نياز دارد. «أما والله لقد تقمّصها ابن أبي قحافة و إنه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ القطب من الرحا».[4]
در اين صعود و پرواز جمعي، آنها كه قدرت پرواز دارند، بايد پر و بال خويش را براي بيپناهان و بيپر و بالها بگسترانند تا پس از پرورش، خود آنها نيز بتوانند به آسمان معرفت و معنويّت و قرب خداي سبحان پر كشند؛ چنانكه خداوند به رسول خود ميفرمايد: « وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»[5] تو كه قدرت پرواز داري و ميتواني تا حدّ «دَنا فَتَدَلَّى* فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»[6] اوجگيري، تنها به محضر ما نيا، بلكه بكوش تا مؤمنان را نيز با خود بياوري!
مانند كبوتري كه پرخود را پهن ميكند تا جوجههايش را زير بال پرورش خود قرار دهد و زماني برسد كه آنها نيز توان پرواز داشته باشند و به آنها آيين پرواز ميآموزد، تو نيز براي فرزندان ايماني خود خفض جناح كن يعني بالهايت را پايين بياور و آنان را تحت پرورش آسماني خود قرار ده تا بتوانند به همراه تو به آشيانهي قرب خدا پر بكشند.
پی نوشت ها:
[1] ـ سورة آل عمران، آية 103.
[2] ـ نهج البلاغه، خطبة 127؛ دست خدا با جماعت است.
[3] ـ سورة يس، آية 59؛ (و به آنها ميگويند: ) جدا شويد امروز اي گنهكاران!
[4] ـ نهج البلاغه، خطبة 3؛ به خدا سوگند و (ابوبكر) رداي خلافت را بر تن كرد در حالي كه خوب ميدانست من در گردش حكومت اسلامي همچون محور سنگهاي آسيابم.
[5] ـ سورة شعرا، آية 215.
[6] ـ سورة نجم، آيات 8 و 9؛ نزديكتر و نزديكتر شد، تا آنكه فاصلهي او (با پيامبر) به اندازهي فاصلهي دو كمان يا كمتر بود.
صفحات: 1· 2