مباهله، گواه روشن حقانيت اهلبيت
با نگاه و تعمق به تاريخ حيات انسانها و نخستين انديشهورزيهاي ابتداييشان ميتوان به روشني دريافت كه انسان از زماني كه چشم به روي جهان گوناگونيها ميگشايد و سعي ميكند تا حضور خودش را به اثبات و نيازهاي زندگياش را مرتفع كند هيچگاه خودش را تنها و محصور نميداند بلكه به شكلي ذاتي خويشتن را وابسته به نيرويي مافوق تصور همه چيز ميداند كه بياختيار به او وابسته است و بودنش را در پرتو اشارات ناديدني او درك ميكند كه به سوي كمال در حركتي مداوم است و عقل و دل آدمي هم وجود اين ذات بيمنتها را مدام به انسان يادآوري ميكنند.
با اين بيان شايد تصور شود كه عقل و دل آدمي هميشه با هم و در جهت عمق بخشيدن نگاهش به زندگي همسو هستند، اما در گستره انديشه ورزي و دينمداري انسانها نزاع عقل و دل خود حكايت گفتني دارد و اينكه گاه حقايق به نفع عقل و گاه به سود دل مصادره ميشوند و در نهايت آنچه در پرده مخفي ميماند تشخيص درستي از نادرستي است.
يكي از اموري كه رسولان الهي همواره مردم را به آن دعوت كردهاند بيداري عقل و دلشان از خواب غفلت است كه بتوانند در بحبوحه شك و ترديدها حقيقت را تشخيص دهند و از پيمودن راه درست منحرف نگردند. اين امر به ويژه در زمان حيات و حضور رسولان الهي در ميان مردم اهميت بيشتري مييافت چرا كه جامعه اسلامي در مراحل اوليه شكلگيري قرار داشت و دشمنيها هم براي ضربهزدن به اركان و مباني آن بيشتر احساس ميشد.
واقعه مباهله هم در زماني به وقوع پيوست كه نبياكرم در مدينه به تبليغ دين اسلام و عرضه آيات الهي ميپرداختند تا اصول و مباني ديني را با تلاشهاي مستمرشان بنا نهند كه كاملتر از اديان پيشين ميخواست سعادت دنيوي و اخروي انسانها را تضمين كند به شرط آنكه مردم با بهرهگيري از قوه تشخيص عقل و دلشان حقيقت و درستي را تشخيص داده و دستورهاي الهي آن را اجرا كنند و نزاع ديرين عقل و دل باعث قرباني شدن حقيقت به پاي اهداف ناپايدار زندگي دنيا نگردد كه اين امر به درايت و ايمان قاطع و صيقل خورده رسول خدا به مانند بسياري امور ديگر كه دشمنان اساس دين خدا را مورد شك و ترديد قرار ميدادند متحقق گشت و حقانيت دين الهي و رسول خدا و خاندان پاكش بيش از پيش بر مردم آشكار گشت.
معناي مباهله
مباهله به معناي رهاكردن و قيد و بند چيزي را برداشتن است، همان طور كه ابتهال در دعا يعني تضرع و زاري به درگاه باريتعالي و واگذاري امور به او تا خود هر طور كه صلاح ميداند به كارها سر و سامان دهد. مفهوم متداول مباهله به معناي نفرين كردن دو نفر به يكديگر است و اينكه وقتي در بيان حقيقت مسألهاي از دين، عقل و استدلال و آيات روشن الهي كارگر نميافتد دو گروهي كه هر كدام نظر خود را دارند در محلي جمع ميشوند و به درگاه خداوند دعا و تضرع ميكنند تا خود حقيقت را آشكار و دروغگويان را رسوا سازد و مجازات كند.
اصل ماجرا
در واقعه مباهله هم كه قبلاً در ميان عرب سابقه نداشت و با به وقوع پيوستن آن ايمان و صدق دعوت پيامبر(ص) بر همگان آشكار گشت و پيامبر(ص) به وسيله آن خاصان و نزديكان خود را كه نگاهدارنده دين الهي بودند به مردم شناساند، هيئتي از مسيحيان نجران به اتفاق چند نفر از روسا و بزرگان خود به نمايندگي براي گفتگو به نزد رسول الله آمدند تا درباره دعوت پيامبر(ص) آگاهي يافته و سؤالات خود كه اساسيترينشان درباره جايگاه حضرت عيسي بود را با ايشان در ميان گذاشته و پاسخي لازم و قانعكننده را دريافت كنند، اما وقتي پيامبر(ص) با منطق و استدلال و بيان آيات الهي چگونگي دعوت و رسالت خويش را بر آنها عرضه و ديدگاه صحيح و به حق را درباره ابعاد وجودي حضرت عيسي بر ايشان بيان كرد، مسيحيان نپذيرفته و بدون هيچ دليل قانع كنندهاي بر حرف خويش پافشاري كرده و راه لجبازي را در پيش گرفتند.
رسول خدا از آنها خواست تا به مانند خود ايشان فرزندان و زنان و نفوسشان را در محلي گرد هم آورند و در آنجا در مقابل همگان از خداوند بخواهند تا حقيقت را روشن نموده و دروغگويان را به عذاب برساند. در روز موعود پيامبر(ص) تنها با اهلبيت خود علي (عليهالسلام) و فاطمه (س) و حسنين بدون اينكه جمعيت را همراه خود كنند در محل مقرر حضور پيدا كردند. مسيحيان كه از پيش قرار گذاشته بودند كه اگر پيامبر(ص) با جمعيتي بزرگ و سر و صدا پا به عرصه مباهله نهادند به هيچ عنوان عقبنشيني نكرده و مبارزه كنند وقتي آرامش و قاطعيت رسول خدا كه تنها به همراه اهلبيتش به سراغ آنها آمده بود مشاهده كردند مباهله نكردند و راه مصالحه در پيش گرفته و به شرايط ذمه تن در دادند. اينگونه شد كه پيامبر(ص) به مانند بسيار صحنههاي ديگر مواجهشان با شكاكان پيروز شدند و ثمره آن را براي هميشه براي اسلام و پيروان آن باقي گذاشتند.
مسيحيان نجران از رسول الله چه پرسيدند؟ و پاسخ پيامبر(ص)
مسيحيان نجران با دو پرسش اساسي به نزد پيامبر(ص) آمدند و آن اينكه رسول خدا آنها را به چه چيز دعوت ميكند؟ و اصرار بر اينكه عيسي (عليهالسلام) چون از پدري زاده نشده داراي مقام الوهيت و ويژگي فوق بشري و به تعبير آنها فرزند خداست. رسول الله در پاسخ مسيحيان آنها را به پرستش خداي يگانه دعوت كرد و اينكه ايشان رسالت دارند مردم را از پرستش بتها بر حذر داشته و به سوي پروردگار عالميان فراخوانند و اينكه عيسي (عليهالسلام) هم بندهاي از بندگان خداست و حالات بشري داشته و نبايد صفت الوهيت و فرزند خدا بودن را براي ايشان قائل شد.
همان گونه كه خداوند در آيه 59 سوره آل عمران صراحتاً به اين امر اشاره كرده و هيچگونه شك و ترديد را در آن جايز ندانسته و به عنوان مثال در همين آيه به آدم ابوالبشر اشاره شده كه تنها به اراده پروردگار و بدون هيچ پدر و مادري از خاك حيات يافت و اگر اين امر دليل بر الوهيت و مقامي مافوق بشري بود به حتم آدم ابوالبشر بر عيسي (عليهالسلام) اوليتر بود كه هيچگاه اينگونه نشد و به او مقام الوهيت تعلق نگرفت.
تأثيرات خارجي مباهله
وقتي پيامبر(ص) خدا با توكل به ايمان ناب و استوارشان تنها با چهار نفر از خاصان ونزديكانشان در مقابل ديدگان همه مباهله را پذيرفتند بيش از پيش حقانيت دين اسلام در دعوت به پرستش خداي يكتا و دوري از شك و ترديد بر همگان به ويژه اعراب و مسيحيان آشكار گشت و همچنين رسولالله اهلبيت خودش را كه آنها نيز مانند خودشان امانتدار اسرار الهي بودند به طور رسمي به مردم معرفي كردند تا سرآمدان خاندان نبوي و امامت به حق فرزندانشان را به مسلمانان بشارت دهند. آنچه كه تا امروز همچنان به عنوان مستمسك همه دلشكستگان و حقيقتجويان براي پذيرفتهشدن در درگاه بنده نواز الهي پاس داشته ميشود.
صفحات: 1· 2