• تماس  

منت الهی

21 شهریور 1393 توسط 313

اما درروش دوم؛ فردی در میان جمعی می‌ایستد(قیام می‌کند) و به ایشان نظرات خود را بیان می‌دارد و می‌گوید که جامعه باید به این روش اداره گردد و دلایل متعالی بودن روش اداره جامعه را برهاناً برای ایشان ذکر می‌کند. آنگاه مردم و جمع، حرف او را می‌پذیرند و قبول می‌کنند و آن فرد را به‌عنوان امیر خود قرار می‌دهند. در این روش خبری از توکیل و وکالت نیست بلکه تولی است و پذیرفتن ولایت فردی بر گروهی است( چراکه مردم می‌پذیرند حرفی را که از خودشان نیست و با پذیرش این حرف تحت ولایت و سلطه صاحب حرف درمی‌آیند و البته منظر از ولایت تولی علمی است) البته پوشیده نماند که در هر دو روش، خواست و قبول مردم شرط اثباتی است و برای برقراری هر دو حکومت این شرط لازم است اما در حالت اول مردم حرف خود را به دیگری وکالت اجرا می‌دهند و در حالت دوم مردم حرف دیگری را برای اجرا می‌پذیرند.

۳-منّت به معنای احسان و نعمت است . منّت الهی یعنی آن نعمتی که از جانب الله برای فرد یا افرادی فرستاده می‌شود.

اگر در جامعه‌ای مردم حرف خود را بزنند و این حرف از میان معروفات و مشهورات و عرفیات خودشان برآید و بر مبنای همان حرف وکیلی تعیین کنند و اداره امور جامعه را به او بسپارند این امر هر چند از جانب الله مقررشده است اما این نعمت الهی و منّت الهی نیست چراکه در پیروی از اموری که هواهای نفسانی گروه آن را وضع نموده، تَمنُّن الهی جای ندارد.

منت الهی آن چائی است که حرفی قانون بشود، که از جانب حق تنزل یافته است و این حرف را امیران کلام تنزل داده‌اند و در میان توده مردم فردی و یا افرادی این حرف را تبیین کنند و مردم جامعه آن را بفهمند و قبول کرده و بر مبنای آن جامعه را اداره سازند. این سخن چون از امرای کلام جاری‌شده و از جانب حق که منبع کلام برای امیران آن بوده است آمده درنتیجه کلامی است از ناحیه حق و اگر بر مبنای آن کلام جامعه‌ای اداره شود این اداره را می‌توان منت و نعمت و احسان الهی خواند.

۴-در هر دو نوع اداره جامعه چه به روش توکیل و وکالت و چه به روش ولایت و تولی ناگزیر یک نفر باید در رأس امور بوده و صاحب امر باشد اما در حالت وکالت آن فرد نماینده مردم است ازنظر اوامر و کلام و نحوه اداره جامعه و لذا این داشته‌های علمی آن فرد، که منتج به اداره جامعه می‌گردد، از جانب مردم جمع‌آوری‌شده و نعمتی است که مردم به او داده‌اند(هرچند این نعمت به‌واسطه نعمت دیگی راز خداوند است اما مستقیم به‌حق منسوب نخواهد بود ) ازاین‌جهت این منّت مردم است بر خودشان که باعث اداره جامعه می‌شود .

اما اگر فردی که حاکم بر امور مردم است و بااراده و خواست و قبول مردم سرکار آمده، حرفش با برهان و دلیل مُتقن از مبانی عقلی باشد او تحت لوای امیران حقیقی کلام خواهد بود و مردمی که از او پیروی می‌کنند و کلام حق او را پذیرفته‌اند نیز تحت لوا و ولایت همان امیران کلام و معنا هستند در این حال این نعمت و منت الهی است که از طریق آن حاکم بر مردم نازل‌شده است.

۵-از بیان مطالب فوق این‌طور می‌توان نتیجه گرفت که ؛

اولاً: کلام بر دو نوع است یا مبرهن و متقن است که اگر این‌چنین است امیران او به‌واسطه حق این کلام را در لسان مردم جاری می‌سازند و اگر کلامی تحت امارت و فمان این گروه نبود در حقیقت کلام معنادار نیست و نیست مگر مشتی اصوات مهمل که خالی از فایده هست.

دوما: اگر مردمی و گروهی (جمعی) بر مبنای حرف‌های خود که از سر هواهای و خواسته‌های نفسانی بخواهند جامعه پیرامون خود را اداره کنند، این اداره نمودن بر مبنای خواست خود هرچند نعمتی است از جانب حق اما نسبت دادن آن به‌حق مستقیماً صادق و صواب نیست چراکه در این میان اراده و خواست بشر واسطه است.

سوما: اگر گروهی از مردم، جامعه خود را بر مبنای کلام و نظریاتی که از جانب حق و امیران حقیقی کلام ، اداره کنند در این نحوه اداره چون بر مبنای کلام و رهنمود حقیقی است، منت الهی بر ایشان فروآمده است و در این میان رهبر و حاکم و امیر این جامعه نعمتی و منتی است از جانب حق بر این امت. و مردم نیز با پذیرش کلام این گروه(افرادی که حرف خود را نزنند و از حقیقت سخن بگویند) منت الهی را بر خود نازل می‌کنند و از این فرود آمدن منت الهی باید همواره شکر گذار بود.

رابعاً: در هر زمان و زمینی که حاکم مردم و جامعه‌ای رهبری باشد که استدلال او برای اداره امور در ذیل لوای امیران کلام باشد مردم آن جامعه با پذیرش کلام او تولی از آن امرای کلام نموده‌اند و به این وسیله منت خدای را بر خود شامل ساخته‌اند که این شکری بالاتر را می‌طلبد.

اگر امروز می‌بینیم که یکی از علمای این سرزمین وقتی به دیدار رهبر آن جامعه می‌رود عمده دعایش این است که ” خداوندا بر ما منت‌گذار با شفای این شخص” و سلامتی و شفای رهبر را نعمتی و منتی از جانب حق می‌داند سرّش در این است که رهبری یک جامعه وقتی بر مبنای کلام حق و امور امیران الهی بود این هدایت و رهبری نعمتی و منتی است از جانب حق که جای شکرگزاری بسیار دارد.

اللهم منّ علینا بشفائکم

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: اخلاق لینک ثابت

نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام علیکم گلم. خوب هستید؟تندرست و عاقبت بخیر باشید.ممنونم از حضورتون

1393/06/22 @ 14:07
نظر از: گفته ها و ناگفته های یک طلبه [عضو] 
  • گفته ها و ناگفته ها
  • طلبه

سلام عزیزم
ان شاالله خدا سکاندار کشورمون را حفظ کند…
خوبید شما؟
سرتون شلوغ شده یا ما کم سعات شدیم؟

1393/06/21 @ 12:48


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس