نامه 31نهج البلاغه رمز و راز خوشبختی ا ست
البته بعضی شارحین نهج البلاغه بیان داشتند این نامه خطاب به امام حسن (ع)نیست بلکه خطاب به به یکی دیگر ازفرزندان (محمد حنفیه ) می باشد که بر این ادعا که بر این ادعا اشکال وارد است به دلیل اینکه مطلبی در لابه لای نامه بیان شده که این مطلب نشان می دهدکه کسی که لایق این تعریف هاست به جز امام حسن مجتبی (ع) نیست ولی مهم این است که نامه به خط امام است حال خطاب به معصوم دیگر باشد خطاب آن افزونتر می گردد.
حضرت فلسفه این نامه نگاری را در مقدمه این نامه بیان می کند و در ادامه می فرمایند پسرم من احساس می کنم در سالهای پایانی عمرم هستم در مرز فنا و کوچ از این دنیا هستم و تورا پاره ی تن خود می دانم بلکه همه ی وجود خود می دانم همین فراز ثابت می کند این نامه خطاب به امام حسن مجتبی (ع)می باشد.
امام و پیامبر مبالغه در گفتارشان ندارند هر آنچه می فرمایند همان است واز روی عصابانیت واحساسات نمی باشد.
امام بعد از این مطلب می فرمایند:فرزندم (احی قلبک بالمو عظه)قلبت را با موعظه زنده کن.منظور از قلب یست؟قلب مرکز ادراکات وشعور انسان است بحث زیادی دررابطه وجود دارد.هم در بعد فیزیکی هم در بعد ادراکی وهم درعرفانی.
واژه ی حیات یعنی زمین زنده،زمینی است که بذر در آن بکارند وبا تابش نور وآبیاری گیاهان در آن می روید.
موعظه یعنی پند ونصیحت ،اولین جمله امیر المومنین (ع)در این فرمول راز ها ورمزهای خوشبختی همین مطلب است روح نصیحت پذیری را در خودتان تقویت کنید یکی از توصیه های اساتید نصیحت گرفتن از افراد با تجربه ،عالم،با تقوا است گاهی یک جمله می تواند سرنوشت انسان را عوض کند،آنانکه از هرآنچه گفته می شود ایراد می گیرند این مقاومت کار بیهوده ای است که در مقابل حقایق صورت می گیرد.
نشانه سلامت نفس ،روح نصیحت پذیر است.روایات زیادی در این رابطه بعضی خود موعظه را عبادت سمعی می دانند، بسیاری از بزرگان بودند که خدمت ائمه می رسیدند ومی گفتند:ما را موعظه کن همه ما نیازمند موعظه هستیم.امام خمینی (ره)با آن عظمت روحی و علمی می فرمودند:ما همه نیازمند موعظه هستیم.روح موعظه پذیری توفیقی از جانب خداونداست.
صفحات: 1· 2