نرمش قهرمانانه از نگاه قرآن
این آیه مسألهی صلح و سَلم با آنها را بیان میكند. صورت مسأله این است… اگر [دشمنان] اعلام صلح كنند یعنی تمایل به صلح نشان بدهند، برای پیغمبر چه وظیفهای است؟ البته اختصاص به پیغمبر ندارد؛ برای رهبر مسلمین كه میخواهد با اصول اسلامی عمل كند چه وظیفهای است؟ میفرماید اگر آنها تمایلی به صلح و صفا و به اصطلاح امروز به همزیستی و متاركه جنگ نشان دادند تو هم مضایقه نكن، تو هم تمایل نشان بده: «وَ اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛ اگر تمایل به صلح و صلاح نشان دادند تو هم چنین كن، یعنی تو هم حاضر شو.»
اینجا كلمهی «جَنَحَ» آمده است كه لغت «جناح» كه به معنی بال مرغ است از همین كلمه است. این لغت به معنی متمایل شدن است. «جَنَحَ» یعنی تمایل نشان داد.
در اینجا وقتی می فرماید: جَنَحوا لِلسَّلْمِ كأنّه، این جور تشبیه شده است كه مرغ وقتی پرواز می كند اگر بخواهد به طرفی گردش كند قهراً بالش به آن طرف كج میشود.
همین طور است هواپیما. پس كأنّه اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ، یعنی اگر اینها بال خودشان را به سوی صلح و سلامت كج كردند تو هم همین كار را بكن. سپس میفرماید: وَ تَوَكَّلْ عَلَی اللّهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، چون مردمی كه ایمان ندارند فرض این است كه به قول و پیمانشان اعتمادی نیست. آنها اعلام صلح كردهاند، ما هم میخواهیم صلح و سلامت باشد، اما از كجا بشود به اینها اعتماد كرد؟ تكلیف چیست؟ در اینجا قرآن میفرماید: نترس و به خدا توكل كن؛ به خدا اعتماد كن اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ كه خدا هم شنوا و هم داناست؛ یعنی تو كارت را بر اساس حق و بر مُرّ حق قرار بده، خدا خودش با اسباب و وسایلی كه دارد شما را حفظ میكند؛ شما مطابق اصول رفتار بكنید دیگر باقی اش را به خدا توكل كنید.
آیهی بعد مربوط به همین قسمت است كه به خدا توكل كن و از مكر و خدیعه هم نترس «وَ اِنْ یُریدوا اَنْ یَخْدَعوكَ فَاِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ؛ اگر بخواهند تو را بفریبند یعنی اگر این اظهار صلح و سلامشان خدعه و فریب باشد، خدا تو را كافی است.» اینها همه برای این گفته میشود كه نمیشود به قول دشمن اعتماد كرد هر چند انسان جستجو و تحقیق كند. البته اینها معنایش این نیست كه لازم نیست در این زمینه تحقیق كنی كه آیا دشمن قصد خدعه دارد یا ندارد؛ نه، سخن این است كه یک چیزهایی مخفی میماند، ولی تو به خاطر این احتمال كه نكند خدعه و نیرنگ باشد، اگر دست صلح و سلام به سوی تو دراز شد این دست را رد نكن. این جمله كه به خدا توكل كن، اگر بخواهند تو را بفریبند تو خدا را داری، نترس، همه برای این است كه می خواهد به پیغمبر (و نه تنها به پیغمبر بلكه پیغمبر مخاطب است؛ بیشتر، مقصود دیگران هستند كه زمامدار مسلمین می شوند) بگوید اگر دشمن دست صلح و سلام به سوی تو دراز كرد تو تحت تأثیر این افكار و اندیشه ها كه نكند دروغ باشد، نكند خدعه و مكر باشد، امتناع نكن، تو هم دست صلح و سلام به سوی او دراز كن. در این نگرانیها كه برای هركسی پیدا میشود كه هیچ كس نمی تواند صد درصد مطمئن بشود كه دشمن راست می گوید، تو به خدا توجه كن، به خدا اعتماد كن. فَاِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ؛ خدا تو را بس است.
هُوَ الَّذی اَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ؛ خدا همان است كه تو را با آن نصرتی كه از آسمان نازل كرد (ظاهراً مقصود از نصرت آسمانی، نزول فرشتگان [در جنگ بدر] است) و به وسیلهی نیروهای زمینی كه مؤمنین بودند یاری كرد، یعنی خدا تو را از آسمان و زمین یاری كرد؛ بنابراین جای این نیست كه ترس و بیمی در كار باشد.(شهید علامه مطهری، آشنایی با قرآن، ج 3. صص 165-163)/ مشرق
صفحات: 1· 2