نوجوانانی که امام(ره) به مقام شان حسرت می خورد!
- «وحید رزاقیان در منطقه ی شما مجروح شده، می ترسم روحیه اش را ببازد، به او سری بزن تا روحیه اش تقویت شود و اگر نیاز بود او را به پشت جبهه منتقل کن.»به سرعت رفتم سراغ وحید، تا اینکه او را پیدا کردم. وقتی او را دیدم، بعد از سلام و احوال پرسی می خواستم با شوخی و خنده کردن به او روحیه بدهم که گفت:
- «من امروز، 15 روز است که به سن بلوغ رسیدم و این ترکشی که به من اصابت کرده، گناهان 15 روزه ی مرا پاک کرده است. شما دعا کنید که خداوند مرا شهید کند.»
با حرف های غیرمنتظره ای که از وحید شنیدم. به جای اینکه من به او روحیه بدهم، بلکه روحیه خودم چند برابر شده بود و برگشتم.
بعدها وحید با این روحیه ی ملکوتی اش به شهادت رسید و آسمانی شد.
روای: سردار علیجان میرشکار
*بخشی از مناجات های بی نظیر شهید وحید رزاقی
«جانشین گردان حمزه سیدالشهداء لشکر قدس گیلان»
خدایا! قلبم را مالامال از عشقت و چشمه دلم را سیراب از لطف و محبتت و سفره درونم را پهن و رنگی از ضیافت صفا و صمیمیت و فكرم را آرزومند به علم و حكمت و سر تا سر وجودم را مشتاق به لقا و زیارتت قرار بده.
الها! طریق چشمه عشق را به ما بیاموز تا در آن غسل زیارت كنیم، ای آگاه به سوز و گداز خلوت كنندگان، ای یاری كننده دل یاری طلبان! ای مونس شبهای تاریک دوستان! تو را به علی(ع) قسم، تو را به اشک فاطمه(س) سوگند، كه كمی یا قطره ای از دریای عشقت را به ما بچشان تا از حلاوتش مست گردیم و آن گاهست كه ندای «ارجعی الی ربک» تو را لبیک گوییم.
الها! بی خبری تا كی؟ گم گشتگی تا كی؟ نپیمودن طریق سعادت تا كی؟ نگذشتن از جان تا كی؟ مرغ دل از قفس زنگار زده گناه نرهانیدن تا كی؟ دیوانه نبودن تا كی؟ عارف نبودن تا كی؟ خدایا ! عاشق نبودن تا كی؟
معبودا! دستمان را بگیر، یاریمان كن، ما را از گرداب درد نجات بده، قلب ما را مشتاق به لقا خود بگردان.
خدایا! در این سفر ما را به سلامت به در خانه عشق برسان.
منبع: http://lashkar25.blogfa.com
صفحات: 1· 2