هنر برای هنر، اسکار برای آرگو
نظامی گری ( خشونت، جنگ های تاریخ آمریکا، حماسه سرایی و..)
سکس ( عریانی، اروتیک، همجنس گرایی و…)
صهیونیست ( هولوکاست، یهود ستیزی، اسرائیل و…)
سبک زندگی آمریکایی ( روان شناسی، فروپاشی نظام خانواده، لیبرالیسم، ناتورالیسم و…)
تحقیر غیر آمریکایی ( سیاه نمایی درکشورهای غیر آمریکایی، نهیلیسم، توهم زایی، تروریسم، حقوق بشر و …)
موهوم گرایی و عرفان های غیر دینی ( جادوگری، شیطان پرستی، سینمای تخیلی و …)
فمینیسم ( تحقیر مردان، جنبش های جنسی زنان، مردگرایی زنانه و …)
اینها و چند موضوع محدود دیگر، که همه درراستای امید بخشی به ساختارهای لیبرال سرمایه داری آمریکایی حرکت می کنند، سهمیه هایی اختصاصی و غیر قابل بازگشت ازجوایز هرساله اسکار دارند. البته این سهمیه ها به تبع تغییر و تحولات داخلی و بین المللی جابجایی مختصرو حساب شده ای پیدا می کنند.
به عنوان نمونه جوایز چهار دوره اسکار 2006، 2009، 2010 و 2013 را بررسی می کنیم.
اسکار 2006 :
کِرَش / پل هاگیس - دسته 5
سیرانا / استیون گاگان - دسته 5
خاطرات یک گیشا / راب مارشال - دسته 2 و 5
کوهستان بروکبک / آنگ لی - دسته 2
باغبان وفادار / فِرناندو مِيرِس - دسته 2
کینگ کونگ / پيتر جکسون - دسته 1 و 6
تسوتسی (برنده اسکار خارجی) / گاوين هود - دسته 5
اسکار 2009 :
میلیونر زاغه نشین / دنی بویل - دسته 5
میلک / گاس ون سنت - دسته 2
ریدر / استفن دالدری - دسته 2و3
شوالیه تاریکی / کریستوفر نولان - دسته 5
ویکی کریستینا بارسلونا / وودی آلن - دسته 2 و 7
اسکار 2010 :
این دوره بهترین نمونه ساختگی بودن جوایز اسکار است. درحالی که فیلم شاخصی چون آواتار به کارگردانی جیمز کامرون که خود به دسته 6 تقسیم بندی ما تعلق می گیرد درجشنواره حضور دارد، فیلم هارت لاکر خانم بیگلو به دلیل پایبند بودن به ساختارهای نظامی گری آمریکایی و توجیه جنگ طلبی آنها درعراق (دسته 1 و 5) بیشترین جوایز اسکار را درعین ناشایستگی به خود اختصاص می دهد.
اسکار 2013 :
آرگو / بن افلک ( دسته 1و 5) : فیلمی ضعیف، کسل کننده، پردروغ و پرازاشتباهات ابتدایی کارگردانی که فقط به دلیل حماسه سرایی و معکوس جلوه دادن بزرگترین شکست سیاسی - نظامی تاریخ آمریکا مفتخر به دریافت جایزه اسکار می شود. گوشۀ باز فیلم تا آنجا پیش می رود که رئیس جمهور سابق خائن و فراری جمهوری اسلامی بنی صدرهم به دروغ پردازی های فیلم اعتراض می کند. اما آمریکایی ها با اعتماد به نفس تمام، جایزه را بجای هنر به پرچم برافراشته آمریکا درسکانس نهایی فیلم می دهند.
لینکلن / استیون اسپیلبرگ (دسته 4 و 5) : این فیلم 150 دقیقه ای قطعاً ضعیف ترین فیلم اسپیلبرگ و یک فیلم کاملاً سفارشی برای ترمیم غرور خدشه دار شده آمریکایی ها درسالهای اخیر است. جالب اینکه سیاسی سازی مثل اسپیلبرگ دوباره به تم ضد تبعیض نژادی که درآمیستاد هم آنرا امتحان کرده بود بازگشته است. فیلم آنقدر کش دار و خسته کننده است که بیش از20 دقیقه اش را نمی توان به راحتی دید. جالب اینکه فیلم درست مطابق پیش گویی رهبر معظم انقلاب اسلامی دردیدار با برگزیدگان جشنواره عمار است که فرموده بودند احتمالاً آمریکایی ها ازیکی ازضعیف ترین رئیس جمهورهایشان قهرمان ساخته اند.
زندگی پای / آنگ لی (دسته 5و 6) : ظاهر فیلم یک درام جذاب با جلوه های ویژه خیره کننده است. اما به نظر من دلیل اسکار گرفتن اش، همان دیالوگ های پای با نویسنده است که خود را یک دیندار بی دین و پیروی بازگشته سه دین یهود، مسیحیت و اسلام معرفی می کند. درحقیقت فیلم به عدم وجود دین و خدا و جستجوی حقیقت دردنیای ماده اشاره دارد. سکانس محوری دیگر فیلم، رسیدن پای به جزیره ای ناشناخته است. اینجا فیلم به تم محتوایی آواتار نزدیک می شود و رد پایی ازتفکرات افراطی ناتورالیستی - کابالیستی درآن مشاهده می شود.
سی دقیقه بامداد / کاترین بیگلو(دسته 1،5 و 6) : یکی ازکثیف ترین فیلم های تاریخ هالیوود بوسیله یکّه جاهل این سال های سینمای آمریکا، خانم کاترین بیگلو ساخته شده است. وقیح ترین شکل برای توجیه و عادی جلوه دادن شکنجه های حیوانی، هدیه خانم بیگلو به جایزه دهندگان اسکار است. نظیر و البته بسیار سبکتر ازاین فیلم را درقالب مستندی درجشنواره سینما حقیقت دیده بودم. دوره ای که آقای آفریده مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بود و امثال مسعود بخشی کارگردان خبیث یک خانواده محترم بعنوان معاون او مقتضیات مهمترین جشنواره مستند ایران را تعیین می کردند. آن مستند هم که الآن اسمش را یادم نیست، مجموعه ای مصاحبه با ژنرال های شکنجه گر آمریکایی بود که شکنجه درزندان های نظامی آمریکا را توجیه می کردند.
چشمه امید / دیوید فرانکل (دسته 4 ) : داستان زندگی یک پیرزن و پیرمرد که درسالهای پایانی عمر به پوچی رسیده اند و زندگی جنسیشان دیگر لذت بخش نیست. آنها تصمیم می گیرند به یک روان شناس متخصص مراجعه کنند. فیلم بازهم کسل کننده و خالی ازقصه ای جذاب و پرکشش و دربردارنده جدیدترین نظریات روانشناسی لیبرال است. دریکی ازسکانس ها روان شناس خوش تیپ فیلم به زن و شوهر توصیه می کند که چون خودتان دوست دارید و دررؤیاهایتان به آن فکر کرده اید، بهتر است عمل جنسی را درمکانی عمومی مثل سینما انجام دهید. تأسف بار اینکه همین فیلم ها و این توصیه های روانشناسی، مدتی بعد به کشورهای مختلف رسوخ کرده و تبدیل به متدهای روز روانشناسی می شود.
منبع: http://www.ammarname.ir
صفحات: 1· 2