پخش موسیقی عربی در خط مقدم
12 تیر 1392 توسط 313
خودم را جمع و جور کردم و نیمخیز شدم. به اطراف سنگر نگاهی انداختم. نگهبان دستگاههای مخابراتی آنجا نبود. با خود گفتم: جلالخالق، نکند عراقیها مقر را تصرف کردهاند. اگر این طوره، چرا صدای تیراندازی نمیآید. شاید هم ما را دور زدهاند. تو فکر بودم که با اسلحه بیرون بروم یا نه. یک مرتبه صدای بلندگو قطع شد.
پوتینهایم را پوشیدم. در حال خارج شدن از سنگر، یک نفر جلویم سبز شد. نگهبان مخابرات بود. قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت: ناراحت نباش. با همین سیمچین ترتیب آنها را دادم. با تعجب گفتم: با سیمچین؟ کی؟ کجا؟
گفت: چند دقیقهای بود که موج رادیوی عربی با موج خودمان قاطی شده بود؛ هر چه به سنگر تبلیغات زنگ زدم، کسی گوشی را برنداشت. دیدم دکل نزدیکتر از سنگر آنهاست. بالای آن رفتم و با سیمچین بلندگو را قطع کردم.
نویسنده: محسن سیوندیان
صفحات: 1· 2