چرا به امام حسین(ع) ثارالله می گویند
دومین معنایی که برای ثارالله بیان شده است؛ به معنای خون خدا است. از کلام علامه مجلسی (ره) استفاده می شود که «الثأر» به معنای خون و خونخواهی آمده است؛ و آنچه گفته ایشان را تأئید می کند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت می گوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است. پس می توان گفت که حسین (ع) خون خدا است، اما آیا براستی می توان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولا چنین تصوری از خدا می تواند صحیح باشد؟!
در پاسخ باید گفت: واژه هایی؛ مانند یدالله و… که در فرهنگ اسلامی بکار برده میشود، یک تعبیر کنایی یا مجازی تلقی می شود؛ مثلا آنگاه که گفته می شود علی (ع) یدالله است، منظور این نیست که خدا جسم است و مانند انسان دستی دارد و دست او حضرت علی (ع) است، بلکه مقصود آن است که علی (ع) مظهر قدرت الاهی است. بر این اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله» بر امام حسین (ع)، می تواند یکی از احتمالات زیر باشد:
۱. اضافه «ثار» به «الله» اضافه تشریفیه است؛ یعنی این خون به الله که شریف ترینِ موجودات است، اضافه شده تا کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا برای خدا ریخته شده و از این رو به خدا تعلق دارد، همان گونه که در «هذِهِ ناقَةُ اللَّه» ناقه به الله یا در «بیت الله» و «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»، بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است.
۲. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» می شود؛ یعنی دست خدا می شود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام می دهد. زبان الاهی می گردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن می گوید، و خون خدا می شود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده می کند. امام علی (ع) و امام حسین (ع) «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از آن دو امام (ع) بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازه ای به کالبد دین دمیده شود.
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امام حسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز می تواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافته اند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار (ع) خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازه ای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطره ها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت گردد.
از این جهت گفته می شود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگ ها، نماد و سنبل زنده بودن است و آنگاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا می رسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که می ماند تنها جسمی است بی روح و بی جان.
صفحات: 1· 2