چگونه رمضاني بمانيم؟
22 مرداد 1392 توسط 313
فلسفه رمضاني شدن
آموزه هاي قرآني، به دنبال بيان حقيقتي هستند كه از آن به متاله، خدايي و رباني شدن انسان ياد مي شود؛ زيرا خداوند انسان را براي هدف والاي خلافت الهي آفريده است. (بقره، آيه 30) خداوند در همه فرزندان آدم (ع) اين ظرفيت خدايي و رباني شدن را قرار داده است.
براي رسيدن به اين مقام والا، خداوند فرصت استثنايي در بهشت نخستين بودن را نيز به انسان داد تا به دور از هر گونه مشقت هاي بيروني چون تشنگي، گرسنگي، آفتاب سوزان و عرياني (طه، آيات 118 و 119) در محيطي مناسب، خلافت الهي را به عهده گيرد، ولي به دليل فقدان عزم جدي درگام نخست (طه، آيه 115) بي تقوائي نسبت به ميوه درخت ممنوع پيشه كرد و در اثر وسوسه ابليس،اين دشمن سوگند خورده، از آن ميوه خورد و به شقاوتي كه خداوند از آن بيم داده بود، به هبوطي از آن بهشت گرفتار آمد و دچار رنج و مشقت هاي پيش گفته شد.(طه، آيات 116 تا 120؛ بقره،آيه 30تا 37 و آيات ديگر)
با اين همه خداوند به سبب توبه حضرت آدم (ع) با بهره گيري از كلمات تامات الهي (بقره 37) يعني اهل بيت(ع)، از نفرين و لعن خداوندي به دور ماند و تنها دچار هبوط از آن محيط آسايش شد؛ هرچند كه ابليس به سبب عدم توبه،گرفتار هبوط و لعن شد. (نحل، آيه 98، بقره، آيات 30 تا 38 و آيات ديگر)
خداوند پس از هبوط آدم (ع) راه بازگشت و رسيدن به خدايي و رباني شدن را درشكل جديدي به عنوان هدايت وحياني (بقره، آيه 38، طه، آيه 124) ارائه مي دهد تا انسان در شرايط جديد نيز بتواند مسئوليت اصلي خود را به عهده گيرد و بر كائنات به عنوان خليفه الهي حكومت كند.
آنچه در آموزه هاي وحياني كتب آسماني بويژه قرآن بيان شده راهنمايي فعليت بخشي به اسماء و صفات الهي است كه در انسان سرشته شده است. انسان ها مي توانند با بهره گيري از دو پيامبر باطني (عقل و فطرت)و پـيامبر ظاهري، مسير فعليت بخشي اسماي الهي را از طريق عبوديت و اطاعت بپيمايند و با خدايي شدن، مظهر پروردگاري و ربوبيت خداوند شده و خلافت را به عهده گيرند.
از آن جايي كه مهم ترين بلاي جان آدمي، بي تقوايي است، بسياري از آموزه هاي قرآني با محوريت تقوا سازي بيان شده است. از اين رو تقوا در آيات قرآني از واژگان كليدي است و بسياري از اعمال و مناسك به قصد تحقق يا تقويت تقوا در انسان وارد شده است؛ چنانكه احكام تحريمي و يا مصاديق گناه، بيانگر مواردي است كه انسان را به بي تقوايي مي كشاند و انسان را از فعليت بخشي اسماي الهي در ذات باز مي دارد.
خداوند افزون بر راهكارهاي معمولي و عادي حفظ و تقويت تقوا، راهكارهاي خاصي را نيز معرفي كرده است كه از آن جمله مي توان به دوره كوتاه مدت ماه رمضان اشاره كرد كه در طول هر سال يك ماه برگزار مي شود تا بستري براي تقواگرايي بشر باشد.
در اين دوره هاي كوتاه مدت و فشرده، دشمن بيروني و سوگند خورده يعني ابليس و شياطين هم پيمان وي، در بند مي شوند. شياطين در طول مدت يك ماه رمضان اجازه ندارند تا بشر را در شرايط توفان وسوسه ها قرار دهند. اين گونه است كه هر انساني در شرايطي چون روزهاي طولاني و گرم و توانفرساي تابستان، مي تواند روزه بگيرد بي آن كه فشار مضاعفي را تحمل كند.
در طول اين دوره، فرشتگان به محافظت و حمايت خاص از روزه داران مي پردازند و اين امكان فراهم مي آيد كه تقوا يعني پرهيز از گناهان بلكه حتي مباحات را بياموزند و از مهم ترين عناصر تحريكي بشر يعني خوردن و نوشيدن و لذات جنسي، به دور باشند. لذا هر كسي در بستر مناسب ماه رمضان مي تواند تجربه اي از تقواي الهي را داشته باشد.
خداوند درباره فلسفه رمضاني شدن انسان مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بودند مقرر شده بود، شايد كه پرهيزگاري پيشه كنيد. (بقره، آيه 183)
در اين آيه به صراحت هدف از روزه داري در ماه رمضان را دست يابي به تقوا بيان مي كند. تأكيد بر واژه لعل (شايد) و آوردن فعل مضارع (تتقون) براي اين است كه اين روزه داري در ماه رمضان تنها بسترسازي است تا شما تقوا را پيشه خود سازيد و اين تقوايي كه در ماه رمضان از طريق روزه داري به دست مي آوريد در ماه هاي ديگر سال ادامه دهيد.
در اين آيه بيان نشده كه انسان با روزه داري متقي مي شود و اسم و عنوان متقي بر چنين شخصي صادق است؛ زيرا عنوان اسمي متقي زماني صادق است كه شخص هرگز در هيچ مكان و زماني هيچ يك از عوامل تقواشكن را انجام ندهد و همواره خود را در دژ تقوا از گناهان و محرمات و زشتي ها و ناپاكي ها در امان نگه دارد.
اما روزه داري در ماه رمضان اين فرصت استثنايي را به بشر مي دهد كه تقوا پيشه كردن را تمرين كند؛ زيرا شرايط ماه رمضان بسيار استثنايي است. از جمله شرايط مطلوب و مناسبي كه در اين ماه براي تقواسازي وجود دارد، فرمان وحياني الهي براي شناخت مصاديق تقوا و راه رسيدن به آن است كه در اين ماه نازل شده است.
همچنين در اين ماه فرقان (قدرت تشخيص حق و باطل) به انسان ها داده شده است؛ چنانكه در اين ماه با محدودسازي شياطين و ابليس اجازه وسوسه گري به آنان داده نمي شود؛ چنانكه در اين ماه به ويژه شب قدر كه ارزش و منزل آن براي مردم همچنان ناشناخته خواهد ماند، روح و فرشتگان فرود مي آيند و زمينه و بسترهاي كمال يابي بشر را رقم مي زنند.
خداوند در آيه 185 سوره بقره در مقام منزلت ماه رمضان مي فرمايد: «ماه رمضان، همان ماه است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، كتابي كه مردم را راهبر و متضمن دلايل آشكار هدايت و ميزان تشخيص حق از باطل است.
پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد.»در آيات سوره قدر و نيز آيات نخست سوره دخان، مقام و منزلت ماه رمضان و آثار و بركات آن در تقواسازي بشر و رسيدن به هدايت الهي و دست يابي به مقامات انساني و الهي بيان شده است.
از اين آيات و نيز روايات معتبر اين معنا به دست مي آيد كه هدف از رمضاني شدن، آمادگي براي حركت در مسير تقوايي است كه نهايت آن فعليت يابي اسماي الهي و قرار گرفتن در مقام خلافت الهي و مظهريت در ربوبيت در مقام فنا و لقاي الهي است.
تلاشي كه انسان در ماه رمضان با امساك و خودداري از گناهان و حتي مباحات انجام مي دهد، ميوه اي شيرين دارد كه نخستين آثار آن ميوه تقوا است و كامل ترين ميوه آن فنا و لقاي الهي (نجم، آيه 39) و رسيدن به مقام رضوان الله (فجر، آيات 27تا 29؛ توبه، آيه 72) و قاب قوسين او ادني (نجم، آيه 9) مي باشد.
منتهاي رمضاني شدن
چنان كه گفته شد، رمضاني شدن به معناي قرار گرفتن در مسيري است كه از آن به متقي شدن ياد مي شود؛ زيرا انسان به طور طبيعي و فطري به سوي كمال مي رود، ولي موانعي در سر راه انسان قرار مي گيرد كه اجازه نمي دهد تا اين سير طبيعي تحقق يابد و اسماي الهي در انسان فعليت پيدا كند و انسان خدايي (متاله) شود.
از اين رو مساله تقوا به معناي پرهيزگاري و دوري و اجتناب از موانع مطرح مي شود تا آدمي به دور از هرگونه موانع بتواند مقتضي خدايي شدن را فعليت دهد. پس تقوا نقش كليدي در خدايي (متاله) شدن انسان دارد.
با نگاهي به گزارش قرآن درباره هبوط آدم از بهشت آغازين به خوبي اين معنا دانسته مي شود كه تقوا تا چه اندازه در مسير كمال يابي انسان نقش دارد؛ زيرا لاتفعل (انجام ندادن) و پرهيز از برخي از چيزها كه مانع جدي بر سر راه خدايي شدن انسان مي باشد، به انسان كمك مي كند تا خلافت را بي رنجي به دست آورد. رنج انسان تنها خودداري و اجتناب است؛ چرا كه پرهيز از پليدي و رجس، خود به معناي كار افتادن دستگاه كمال گرايي بشر خواهد بود.
هر انساني بايد با پرهيز و اجتناب از محرمات و انجام ندادن و نزديك نشدن به برخي از امور كه بازدارنده و مانع جدي در سر فعليت يابي اسماي الهي در انسان مي باشد، خود را به مقام خلافت برساند.
پس فلسفه رمضاني شدن، متقي شدن است كه خداوند با عنوان لعلكم تتقون در آيه 183 سوره بقره بر آن تاكيد دارد و آن را علت وجوب روزه داري بر انسان ها در همه شرايع دانسته است. اين گونه است كه انسان در مسير عروج به كمالات تنها لازم است خود را از محرمات و مكروهات باز دارد تا اجازه دهد واجبات و مستحبات فعليت يابد؛ زيرا مقام خلافت الهي خود به خود مقتضي احسان، ايثار و كارهاي نيك و صالح است.
به سخن ديگر، براساس آموزه هاي وحياني قرآن، حقيقت هر انساني، پاكي و نيكي است و تنها عوامل بازدارنده بيروني و دروني اجازه نمي دهد تا اين حقيقت بروز و ظهور كند، پس لازم است تا با تقوا و اجتناب از آن موانع، اجازه داده شود تا حقيقت، خودنمايي كند. اين جلوه گري حقيقت باطني هر انساني به معناي فعليت يابي اسما و صفات الهي در شخص و ظهور و بروز آن خواهد بود كه همان معناي ديگر خلافت و ربوبيت انساني است.
راههاي رمضاني ماندن
بنابراين، از نظر آموزه هاي قرآني، رمضاني شدن هر چند مهم و اساسي است ولي نسبت به رمضاني ماندن بسيار كم اهميت است؛ زيرا شرايط رمضاني شدن به سبب محدوديت ها و حبس دشمنان سوگند خورده، بسيار آماده و فراهم تر است و هر كسي در شرايط ماه رمضاني به آساني مي تواند از موانع كمال و فعليت يابي، پرهيز و اجتناب نمايد، اما اين دوره تمريني همانند تمرين در استخر است.
اگر انسان بتواند پس از اين تمرين ها در فضاي مناسب و بسته استخر رمضان، در فضاي متلاطم و توفاني درياي زندگي نيز شناگر ماهري باشد و خود را از توفان وسوسه هاي دروني و بيروني حفظ كند و غرق دنيا و موانع رشدي نشود، آن گاه است كه مي توان به او به عنوان انسان رمضاني درود و آفرين فرستاد.
هر انساني به سبب شرايط بسيار مساعد و مناسب رمضاني مي تواند رمضاني شود و تقواي الهي را تجربه نمايد، اما اگر بتواند خود را در شرايط توفاني وسوسه هاي ابليسي و شياطيني در طول سال حفظ كند، چنين شخصي به عنوان متقي يعني رمضاني شده، همان كسي است كه در مسير متاله شدن به پرواز درآمده است و از روي چكاد شب هاي قدر به آسمان خدايي شدن پريده و در افق هاي بيكران اوج گرفته است.
اگر انسان بتواند با خود در اين ماه عهد ببندد از هر آنچه در ماه رمضان ترك و اجتناب كرده، در طول سال به شكلي ديگر اجتناب كند، اين اميد هست كه رمضاني ماندن را تجربه كند. اگر او تا ديروز حتي از مباحات پرهيز داشته، امروز پس از عيد فطر هم بتواند با نوعي محدوديت اختياري خود را از آن حفظ كند، آن گاه است كه مي بايست جشن اخلاص و تقوا را برگزار كند و از مقام متقين و آثار آن بهره مند گردد.
خداوند ماه رمضان را همانند حالات اضطراري قرار داده است. انسان در حالات اضطراري اين امكان را دارد تا حقيقت توحيد را دريابد و در زماني كه دست از همه اسباب ظاهري بريده، به سبب حقيقي بياويزد و از چنگال توفان بلا و مصيبت برهد.
اما اگر انساني بتواند به اختيار خويش اين اضطرار را در خود حفظ كند و همواره اسباب را در طول اراده و مشيت الهي قرار دهد، آن گاه اين امكان را خواهد داشت كه همواره مستجاب الدعوه باشد و خداوند در همه حالات او را پاسخ دهد.
اگر انسان رمضاني شده، بتواند اين اضطرار و حالت خاص رمضاني شدن را در خود حفظ كند و همواره حتي از مباحات به گونه چشم و دل سير باشد، آن گاه مي توان اميد داشت كه اين شخص در طول سال رمضاني خواهد ماند و عنصر اساسي تقوا در او از حالت فعلي به حالت اسمي درمي آيد.
تفاوت دو حالت فعلي و اسمي در اين است كه انسان از فوتباليست بودن تفريحي به فوتباليست بودن حرفه اي تبديل شود و از حكم و داوري در يك مسأله اي به عنوان حاكم و قاضي داراي پست و منصب درآيد.
اگر كسي حالت (تتقون) را به حالت (متقي) درآورد، آن موقع است كه تمام زندگي اش، اجتناب و پرهيزگاري خواهد بود و هرگز به زشتي و پليدي و گناه و محرمات بلكه حتي مباحات به شكل افراط و اسراف و تبذير و مانند آن نزديك نخواهد شد و در مباحات نيز اعتدال را مراعات مي كند.
خداوند به هر انساني اين امكان را داده تا حقيقت توحيد را در مقام اضطرار دريابد و اين گونه بر او اتمام حجت مي كند، همچنين خداوند به هر انساني اين امكان را بخشيده تا تقوا و لذات و آثار آن را در ماه رمضان به خصوص تجربه كند.
پس با اختيار خود بايد تلاش كنيم كه در حالت اضطرار باشيم و حقيقت توحيد هميشه در ما تجلي كند و به اضطرار، همواره خود را اهل تقوا قرار دهيم. اين همان اضطرار بالاختياري است كه انسان را به مقامات عالي خدايي و رباني شدن مي رساند و منتهاي سير انساني تحقق مي يابد.
بنابراين، روز عيد فطر مي بايست جشن پيمان با حقيقت خلافت و مظهر تمام و كمال خداوندي يعني پيامبر(ص) باشد و از خداوند بخواهيم تا ما را در همان مسير كمالي و صراط مستقيم آن حضرت قرار دهد و از هر آنچه آن حضرت(ص) و خاندان پاكش(ع) از پرهيز و اجتناب داشتند، پرهيز كرده و از هر آنچه ايشان بدان گرايش داشته گرايش داشته باشيم.
اين گونه مي توانيم در مقام مخلصان (به كسر لام» درآئيم تا زمينه براي ورود به مقام صالحان و نيكوكاران فراهم آيد و در نهايت خداوند به عنايت خويش ما را نيز همانند پيامبران و اولياي ايشان در جرگه و مقام مخلصون (به فتح لام) درآورد.
اضطرار بالاختياري كه ما براي خود پس از عيد فطر پديد مي آوريم همان ميوه شيرين يك ماه تمرين در استخر اضطرار غيراختياري و از سر اجبار است. اين گونه است كه در درياي توفاني بر بال تقوا و نيكوكاري سوار شده و تا اوج بي نهايت خدايي شدن مي پريم. باشد با خود اين گونه در عيد فطر عهد بنديم تا همان گونه كه رمضاني شديم، رمضاني بمانيم و خدايي شدن را تجربه كنيم.
صفحات: 1· 2