گزارشی دربارهی فعالیتهای قرآنی حضرت آیتالله خامنهای
علاقه به تلاوت مصطفی اسماعیل
سید علی خامنهای همزمان وارد مباحث حوزوی میشود و مدارج علمی را یكی پس از دیگری طی میكند تا سال ۱۳۳۷ كه در سن ۱۹ سالگی راهی قم میشود. شاید در همین سالها بود كه برای نخستینبار صوت قرائت قاریان مصری را میشنود: «من با [قرائت] قرآنهای مصری آشنا شدم و بعدها دیدم كه بله، من خیلی كم دارم از لحاظ قرائت. آنجا تكمیل كردم.»۳ پیدا كردن موج رادیو مصر در مشهد اگرچه كار آسانی نبود و صدا هم خیلی واضح نمیآمد، اما تنها راه ممكن بود. مرتضی فاطمی، از قاریان جوان آن روزهای مشهد در اینباره چنین گفته است: «رادیو قاهره را به چه زحمتی میگرفت. سوت سوت میزد، سر و صدا میكرد. گاهی هم یك مسافری میرفت و از آن طرفها میآورد. یكی از فامیلهای آقای جعفر طباطبایی به نام مرحوم آقای آملی. ایشان رفته بود مصر و یكی دو تا نوار آورده بود. آقا چون علاقه داشتند این نوارها را جمعآوری میكردند و گوش میدادند.»۴
از میان همهی اساتید مصری، یكی بیش از دیگران توجه و علاقهی آقاسیدعلی را برمیانگیخت. آقای فاطمی دلیل این علاقه را اینچنین گفته است: «آقا میفرمودند مصطفی اسماعیل با توجه به معنی و مفاهیم میخواند. بعضی از قرّاء فقط با تكیه بر صوت میخوانند و غرضشان این است كه یك لحن زیبایی پیاده كنند و مردم شارژ بشوند، اما مصطفی اسماعیل در عین این كه زیبا میخواند، مردم را به معنی توجه میدهد.»۵
مبارزه بر اساس قرآن
مهاجرت به قم همزمان میشود با اوج گرفتن فعالیتهای علمی آیتالله خامنهای. حضور در درس اصول آیتالله سید روحالله خمینی هم از همان سال نخست آغاز میشود و این شاگردی ادامه پیدا میكند. امام رحمهالله، قیام برای خدا و نهراسیدن از كمی جمعیت را از قرآن به خوبی آموخته بود: «قُل اِنَّما اَعِظُكمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا للّهِِ مَثْنی و فُرادی؛ خدای تبارك و تعالی در این آیه میفرماید كه یك موعظه، فقط من یك موعظه به شما میكنم ـ یك موعظهای كه واعظش خداست و آورندهی موعظه پیغمبر اكرم است و میفرماید فقط یك موعظه است، این موعظه باید اهمیتش خیلی زیاد باشد كه با این تعبیر میفرماید. آن موعظه این است كه «ان تقوموا للّه مثنی و فرادی»؛ اینكه قیام كنید برای خدا. […] میزان این است كه انسان تشخیص بدهد كه «لِلّه» هست این قیام. برای خدا هست آن قیام. دیگر اگر لِلّه شد و برای خدا شد، از اینكه تنها هستیم، از اینكه جمعیتمان كم است، دیگر وحشتی نیست.»۶ امام رحمهالله همین مشی را به شاگردان خود نیز به خوبی آموخت.
مونس روزهای زندان
مبارزه برای حق و قیام لله، بی هزینه نیست. بارها دستگیری و زندان، یكی از هزینههایی بود كه حضرت آیتالله خامنهای برای فعالیتهای مبارزاتی خود پرداخت. اما در تمام این دوران، قرآن، یار انیس ایشان بوده است. در ماجرای دستگیری اول در سال ۴۲، وقتی آیتالله خامنهای را به زندان نظامی مشهد منتقل میكنند، همهی وسایلشان را میگیرند. اما ایشان میگویند: «من درخواست كردم قرآن را بگذارند پهلوی من باشد. قبول كردند.»۷ در ماجرای دستگیری پنجم در سال ۱۳۵۰ در مشهد، وقتی مأموران ساواك، سید عباس موسوی قوچانی، روحانی مقاوم را شكنجه كردند، قرآن خواندن آیتالله خامنهای تنها مایهی تسلیخاطر او بوده است: «آنچه در این زندان تنها مایهی تسلی خاطر آقای موسوی بود، اینكه وقتی پس از اتمام شكنجه به سلولش برمیگشت، به صدای قرآن خواندن من گوش فرا میداد. من هم آیات ویژهای را از قبل انتخاب میكردم و برایش میخواندم تا مرهم زخمهایش و آرام جانش و آهنین كنندهی ارادهاش باشد.»۸
دوران دستگیری و زندان با سكوت و تنهایی و خلوتش، فرصت مناسبی بود تا حضرت آیتالله خامنهای با تلاوت قرآن و تدبر در آن، بهرههای فراوانی از این كتاب شریف بردارد.
مبارزه با رژیم از طریق جلسات قرآن
سال ۱۳۴۳ خورشیدی كه آیتالله خامنهای به دلیل ضرورتی از قم به مشهد بازگشتند، نخستین فعالیتی را كه در كنار مباحث درسی و علمی خود شروع نمودند، جلسهی درس تفسیر قرآن بود. اولین درس تفسیر ایشان در همان سال و برای گروهی از مردم برگزار شد.
درس تفسیر برای طلاب
پس از آن، سید رضا كامیاب و محمدباقر فرزانه، دو طلبهی اهل گناباد كه در ماجرای كمك روحانیون مشهدی به زلزلهزدگان كاخك در سال ۱۳۴۷ با آیتالله خامنهای آشنا شده بودند از ایشان میخواهند كه برایشان درس تفسیر بگوید. مجلس درس تفسیر برای طلاب در محل مدرسهی میرزا جعفر تشكیل شد. عمر این جلسه كه با تفسیر آیاتی از سورهی مائده آغاز شده بود چند سالی به درازا كشید و نهایتاً به دست ساواك تعطیل شد.
مجالس تفسیر حضرت آیتالله خامنهای با توجه به مخاطبین آن دو گونه بود؛ یك جلسهی تفسیر كه مباحث آن تخصصی و برای قشر حوزوی و طلاب بیشتر قابل استفاده بود. در آن زمان سه درس تفسیر حوزوی در مشهد وجود داشت؛ یكی درس تفسیر میرزاجوادآقا تهرانی كه بسیار اخلاقی و معنوی بود. دیگری درس تفسیر آیتالله عزالدین زنجانی كه جنبههای حكمی و نیز فقهالباقر در آن بسیار برجسته بود. درس تفسیر دیگر، مربوط به حضرت آقای خامنهای میشد. مجلسی كه از لحاظ شمار شركتكنندگان از دو درس دیگر بسیار پیشی گرفته بود و بالغ بر ۲۰۰ طلبه در آن شركت میكردند.
درس تفسیر برای دانشجویان
دیگر گروه مخاطب آیتالله خامنهای برای جلسات تفسیر قرآن، دانشجویان بودند. اگرچه مباحثی كه ایشان برای جلسات تفسیر دانشجویی درنظر میگرفتند، برای مردم عادی نیز قابل قابل استفاده بود. جلسهی تفسیر جمعه صبحهای مسجد امام حسن علیهالسلام، یك جلسهی تفسیر دانشجویی بود. سورهی بقره و ماجرای قوم بنیاسرائیل از جمله محتوای این درس بود. نكتهی جالب این درس، شیوهی جدید و جذاب آن بود: «بدین قرار كه پیش از شروع درس، دو نفر از حاضران به داوطلبی و میل خود، برنامهی هفتهی قبل را تكرار كنند. بدین صورت كه نفر اول درس را بهاجمال بازگو كند و نفر دوم در بیان و گزارش او اگر نظری داشت، ابراز دارد؛ چه موافق و چه مخالف. نفر اول را گزارشگر و نفر دوم را انتقادگر نام داده بودم.»۹
صفحات: 1· 2