سه جایی که میشود شیعیان را آزمایش کرد
امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: شيعيان و دوستان ما را در سه مورد آزمايش نمائيد:
1 ـ مواقع نماز، چگونه رعايت آن را مينمايند.
2 ـ اسرار يكديگر را چگونه فاش و يا نگهداري ميكنند.
3 ـ نسبت به اموال و ثروتشان، چگونه به ديگران (برادران دینی) رسيدگي ميكنند و حقوق خود را مي پردازند.
متن حدیث:
قالَ الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إمْتَحِنُوا شيعتَنا عِنْدَ ثَلاث: عِنْدَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كَيْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَيْها، وَ عِنْدَ أسْرارِهِمْ كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إلي أمْوالِهِمْ كَيْفَ مُواساتُهُمْ لاِخْوانِهِمْ فيها.
لحـظه های عمر را غنیـمت بشماریـم …
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق …
این تابلو را به دیوار اتاق مىزنى
آن قالیچه را جلو پلكان مىاندازى
راهرو را جارو مىكنى
مبلها به هم ریخته است،
مهمانها دارند مىرسند و هنوز لباس عوض نكردهاى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهایت مانده است
یكی از مهمانها كه الان مىآید نكتهبین و بهانهگیر و
و چهار چشمى همه چیز را مىپاید …
از این اتاق به آن اتاق سر مىكشى،
از حیاط به توى هال مىپرى،
از پلهها به طبقه بالا میروى، بر میگردى …
پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى
غرق در همین كشمكشها و گرفتاریها و مشغولیات و خیالات
مىروى و مىآیى و مىدوى و مىپرى
كه ناگهان سر پیچ پلكان جلوت یک آینه است …از آن رد مشو …!
لحظهاى همه چیز را رها كن
خودت را خلاص كن
بایست و با خودت روبرو شو
نگاهش كن
خوب نگاهش كن!او را مىشناسى؟
دقیقا وراندازش كن
كوشش كن درست بشناسیاش
درست بجایش آورى
فكر كن ببین این همان است كه مىخواستى باشى؟
اگر نه
پس چه كسى و چه كارى فوریتر و مهمتر از اینكه
همهی این مشغلههاى سرسام آور و پوچ و روزمره و تكرارى و زودگذر و
تقلیدى و بیدوام و بىقیمت
را از دست و دوشت بریزى و به او بپردازى
و او را درست كنى
فرصت كم است!
مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟!
چه زود هم مىگذرد
مثل صفحات كتابى كه باد آن را ورق مىزند،
آنهم كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد …
خصوصیات استکبار در یک نگاه
کربلا آخر خط است، پیاده نشوی، برمیگردی
وقتی حسین در صحنه است ، اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز ، چه نشسته بر سر سفره ی شراب…
«شهید محسن گلستانی»
عاشورا را چه تفسیر کرده ای؟
مگر نه اینکه “کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا” ؟
کربلا ابن زیاد هم دارد، مراقب باش!
گوش کن… می شنوی؟ شهید مطهری فریاد می زند: شمر امروز را بشناس! شمرها، عمر سعدها، حرمله ها و ابن زیاد ها، ثابت های وابسته به یک روز نیستند، متغیر های وابسته به تاریخ اند. شمرهای متحجری که با پیشانی پینه بسته جهت تقرب به خدا سر خامس آل عبا را می برند. عمرسعدهایی که برای قدرت، دست به هر ذلتی می زنند. ابن زیادهایی که فرمان می برند تا فرمان بدهند. حرمله هایی که تیر سه شعبه شان از طفل شش ماهه هم درنگ نمی کند، و لشکر عظیم کوفه که بصیرت ندارند و بنده دنیایشانند…
کوفیان اگر چه نمی خواستند ، ولی حسین (ع) را کشتند. و آنگاه که به سبب ناجوانمردی های خود ناله سر می دادند، امام سجاد (ع) فرمود:
«این مردم برای ما اشک می ریزند؟! پس چه کسانی ما را کشته اند؟!»
و اینک هنگام پیامبری زینب-سلام الله علیها- بود:
«ای مردم کوفه، ای جماعت مکر و افسون و محروم ماندگان از غیرت و حمیت، اشک چشم هایتان خشک مباد و ناله های شما آرام نشود. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد و نابودی خویش قرار دادید، شما چه دارید جز گزافه ، غرور، دشمنی و دروغ؟ و همانند کنیزکان خدمتکار چاپلوسی و سخن چینی کردن؟!
آیا شما برای برادرم حسین (ع) می گریید؟ گریه کنید که اشک شایسته ی شماست. بسیار بگریید که این ننگ گریبان گیر شماست و لکه این ننگ تا همیشه بر دامان شما خواهد ماند. بدانید توشه راهی که برای آخرت خود فرستادید، بد توشه ای است و بار گناهی که تا روز قیامت بر دوش های شما سنگینی خواهد کرد، گناهی بس بزرگ و نا پسند است… نابود شوید، آن هم چه نابودی ای! پرچمتان سرنگون باد، آن هم چه سرنگونی ای!…»
در کربلا اگر نمی دانی چه باید کرد، زود خودت را به امام برسان.
آری، “ لبیک یا حسین” مسئولیت دارد؛
شور حسینی داشتن زیباست ولی شعور حسینی داشتن از آن زیباتر است؛
و اگر این گونه نیستی، بدان… وای بر ما… که باید برای عاشورا، عاشورایی دیگر گرفت…
وصیتنامه مالی جالب یک شهید
به گزارش چهار هزار شهید به نقل از ساجدنیوز ، متن وصیتنامه شهید جمال به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب اسماعیل جمال،فرزند حسن، دارنده شماره شناسنامه 115 ،متولد 1343 . اموالی که دارم به شرح زیر اعلام میدارم که وصی خودم را پدر بزرگوارم قرار داده و در اجرای آن با حضور و نظر حاج شیخ حسن اختری یا حاج شیخ غلامحسین مهدوی نژاد دایی و امام جمعه سرخه است.
1- یک تخته قالی 4*3 که آن را خریداری کردهام و در اختیار پدرم است که اگر خواستند، استفاده کنند.
2-مبلغ 2000 ریال در بانک سپه شعبه ژاندارمری مشهد پس انداز داشتم که آن را انتقال دادهام به بانک سپه شعبه چهارراه مازندران سمنان،ضمناً 5000 ریال، چون پسانداز قرض الحسنه بوده است، برنده شدهام.
3- مقداری کتاب در کتابخانۀ شخصی خود دارم که هرچه احتیاج خانواده و پسر داییها، محمد و حسینعلی، بود بردارند و بقیه را به هر کتابخانهای که دایی و امام جمعه سرخه تشخیص دادند اهدا کنند.
4- مبلغ 370000 ریال در بانک قرضالحسنه سرخه پسانداز دارم که دفترچۀ آن نیز در همان بانک قرار دارد.
5- مبلغ 200000 ریال به محمد آقا، داماد عزیزمان، قرض دادهام.
6- مبلغ 50000 ریال به علی چتری ( یکی از دوستانم ) قرض دادهام که خودشان پس میدهند، لازم به گفتن نیست.
صفحات: 1· 2