کربلا آخر خط است، پیاده نشوی، برمیگردی
وقتی حسین در صحنه است ، اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز ، چه نشسته بر سر سفره ی شراب…
«شهید محسن گلستانی»
عاشورا را چه تفسیر کرده ای؟
مگر نه اینکه “کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا” ؟
کربلا ابن زیاد هم دارد، مراقب باش!
گوش کن… می شنوی؟ شهید مطهری فریاد می زند: شمر امروز را بشناس! شمرها، عمر سعدها، حرمله ها و ابن زیاد ها، ثابت های وابسته به یک روز نیستند، متغیر های وابسته به تاریخ اند. شمرهای متحجری که با پیشانی پینه بسته جهت تقرب به خدا سر خامس آل عبا را می برند. عمرسعدهایی که برای قدرت، دست به هر ذلتی می زنند. ابن زیادهایی که فرمان می برند تا فرمان بدهند. حرمله هایی که تیر سه شعبه شان از طفل شش ماهه هم درنگ نمی کند، و لشکر عظیم کوفه که بصیرت ندارند و بنده دنیایشانند…
کوفیان اگر چه نمی خواستند ، ولی حسین (ع) را کشتند. و آنگاه که به سبب ناجوانمردی های خود ناله سر می دادند، امام سجاد (ع) فرمود:
«این مردم برای ما اشک می ریزند؟! پس چه کسانی ما را کشته اند؟!»
و اینک هنگام پیامبری زینب-سلام الله علیها- بود:
«ای مردم کوفه، ای جماعت مکر و افسون و محروم ماندگان از غیرت و حمیت، اشک چشم هایتان خشک مباد و ناله های شما آرام نشود. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد و نابودی خویش قرار دادید، شما چه دارید جز گزافه ، غرور، دشمنی و دروغ؟ و همانند کنیزکان خدمتکار چاپلوسی و سخن چینی کردن؟!
آیا شما برای برادرم حسین (ع) می گریید؟ گریه کنید که اشک شایسته ی شماست. بسیار بگریید که این ننگ گریبان گیر شماست و لکه این ننگ تا همیشه بر دامان شما خواهد ماند. بدانید توشه راهی که برای آخرت خود فرستادید، بد توشه ای است و بار گناهی که تا روز قیامت بر دوش های شما سنگینی خواهد کرد، گناهی بس بزرگ و نا پسند است… نابود شوید، آن هم چه نابودی ای! پرچمتان سرنگون باد، آن هم چه سرنگونی ای!…»
در کربلا اگر نمی دانی چه باید کرد، زود خودت را به امام برسان.
آری، “ لبیک یا حسین” مسئولیت دارد؛
شور حسینی داشتن زیباست ولی شعور حسینی داشتن از آن زیباتر است؛
و اگر این گونه نیستی، بدان… وای بر ما… که باید برای عاشورا، عاشورایی دیگر گرفت…