شیعهی تنوری
عكس امام و رهبری را بالأخره بالای تختهسیاه كلاس نصب كردیم. همه دلهره داشتیم كه با توجه به حال و هوای ناهمراه بچههای كلاس بغلی و همراهی برخی مسئولان مدرسه با آنها، این كار ما چه واكنشی خواهد داشت. حاجآقا لاجوردی كه از تصمیم ما خبر شده بود، از كار ما استقبال كرده بود و گفته بود كه هزینهی قابها را خواهد داد. تازه قابها را به دیوار زده بودیم كه مدیر مدرسه وارد كلاس شد و خبر آورد كه «سید اسدالله لاجوردی را چند دقیقه پیش شهید كردند.» نگاهمان روی آن دو قاب عكس ماند كه حالا یادگاری بودند از آن شهید بر دیوار كلاس. [بخشی از وصیتنامهی شهید لاجوردی]
ذرهای منحرف نشد
خلوص او را از نزدیك دیده بودیم. برایمان عجیب نبود وقتی كه رهبر فرزانهی انقلاب در جمع خانوادهی آن شهید فرمودند: «ایشان از اول انقلاب تا همین شهادتشان همیشه در صراط مستقیم حركت كرد و ذرهای از طریق مستقیم و خط صحیح انحراف پیدا نكرد. ایشان كار را برای خدا میكرد. اهل تظاهر و اهل نشان دادن نبود. كار را برای خدا قبول میكرد و برای خدا انجام میداد. برای همین بود كه هیچ ملاحظهای نمیكرد. بعضیها در كار ممكن است ملاحظهی وجهه را بكنند، ملاحظهی شأن و آبرو را بكنند. بعضیها هستند كه این ملاحظه را نمیكنند و شهید عزیز ما شهید لاجوردی از این قبیل بود.»
صفحات: 1· 2
دلنوشته/ پایان بیدادها
جَبّارُ الجَبابُرَه،عَظیمُ العُظَماء،کَبیرُالکُبَراء،سَیِّدُالسادات…
وقتی بیدادها ،بیداد می کنند و از همه جا و همه کس بیداد ببینی ….آن وقت صریخ المستصرخین را با تمام وجود می شناسی،
وقتی رنج در تمام نسوج جسم و جانت رسوخ کرد ،رنج خودت و دیگران،آنوقت قدر مُنَفِّس عن المکروبین را خوب می دانی.
وقتی به اضطرار می رسی،از همه جا و همه کس زانده و در فشارها نمی دانی چکنی،اجابت کننده ی دعای مضطران بهترین دوای تو است.
وقتی هیچ کس و هیج کجا صدایت شنیده نمی شود،آن اَسمَعُ السامعین منتظر ندای توست،
وقتی به چشم کسی دیده نمی شوی و آرام و خاموش در تنهایی خودت هستی،آن اَبصَرُالناظرین نظاره گر توست.
صفحات: 1· 2
محبوب من
به هر که دل بستم تو دلم را شکستی،
هرکجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم،تویکباره همه را به هم زدی و در طوفان
های وحشت زای حوادث رهایم کردی،
تاهیچ آرزویی در دل نپرورم و به غیر از تو محبوبی نگیرم،
تورا به خاطر همه این نعمت ها شکر می گویم……………. شهید چمران
یا رفیق
همان روزی که گلمان را سرشتی بیش از هرچیز برایمان رفیق بودی
دم گوشمان زمزمه کردی"رفیق هیچ وقت زیر قول وقرارش نمیزند
پس سر پیمانتان بمانید تا سر پیمانم با شما بمانم…. ”
و من هنوز هم از میان تمام اسماء حسنی ات عاشقی میکنم با این نام
“یا رفیق من لا رفیق له”
یا رفیق
در این آشفته بازار رفاقت ها کجای عالم جستجو کنم رفیقی چون تورا؟!
دلم یک جرعه آسمان میخواهد،یک جرعه عشق و یک جرعه رفاقت
میشود همچنان برایم رفیق بمانی؟
شجاعت یعنی ...
شجاعت یعنی :
وقتی “دلت” می خواد کاری بکنی
و امضای خدا پاش نیست…………..
انجامش ندی!
sahab.blog.ir