• تماس  

یا شمس الشموس

خدا دوستت دارم...

21 مرداد 1392 توسط 313


می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود…

فقط کافیست خوب گوش بسپاری و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است

آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!

اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی. نگران شکستن دلت نباش!

میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.

و جنسش عوض نمی شود … و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو …

تو مرا داری … برای همیشه!

صفحات: 1· 2

 1 نظر

یـــادمـــان نـــرود . . .

21 مرداد 1392 توسط 313

گاهـی به گنـاه به انـدازه یک کـلیـک فاصـله داریم


یـــادمـــان نـــرود . . .

فضای مجازی هم محـضر خداست…



یـــادمـــان نـــرود . . .

در روز حساب تمام این سایت ها، تمام کلیک ها، یاهو مسنجرها، آی دیها،

چت روم ها به حرف می آیند و گواهی می دهند بر کارهایمان.

نکنـد کــه شـرمـنده شـویـم…



 

خدای فضای مجازی، حقیقیِ حقیقی است…

حواسم باشد…

دل نوشت من:

1. امان از لحظه ی غفلت که مرا نظاره می کنی، یا صاحب الزمان

 2 نظر

سرخی خون من برای سیاهی چادر شما...

21 مرداد 1392 توسط 313

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:

یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند. اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.

همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم… چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.از جهان نیوز

پ.ن: چه بسیار چفیه هایی که خونی شدند تا چادری خاکی نشود…و چه بسیار قلب هایی که مردانه ایستادند تا صورتی نیلی نشود…

 نظر دهید »

لباس شهرت مقدمه شهوترانی

21 مرداد 1392 توسط 313

پوشش، انتخاب نوع لباس و خرید آن همواره یکی از دغدغه‌های آدمی به ویژه بانوان بوده که ائمه (علیهم السلام) دستورات خاصی در این زمینه دارند؛ بر این اساس آداب پوشش از منظر ائمه‌ اطهار علیهم‌السلام موضوعی است که آیت‌الله جوادی آملی آن را در کتاب «مفاتیح‌الحیات» ذکر کرده است که بخش دوم آن تقدیم خوانندگان می‌شود.


پوشش‌های پسندیده

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: برای حضور در میان برادران دینی، لباستان را آراسته و لوازم خود را به اصلاح آرید به گونه‌ای که در میان مردم مانند خالی نمودار و برجسته باشید، زیرا خدا زشتی و و زشت‌نمایی را دوست ندارد؛ همچنین می‌فرماید: لباس سفید از هر لباسی برای شما بهتر است، پس آن را بپوشید و مردگانتان را در آن کفن کنید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باز می‌فرماید: تا پایان عمر پوشیدن لباس پشمین را ترک نمی‌کنم تا پس از من سنت شود.
امیر مومنان(علیه السلام) می‌فرماید: لباس پنبه‌ای بپوشید، چرا که آن لباس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و لباس ما (اهل بیت) است و آن حضرت لباس پشمین و مویین را جز هنگام بیماری نمی‌پوشید. البته این بدان معناست که هر یک از لباس پشمی و پنبه‌ای در مورد مناسب خود سزاوار پوشیدن است.
راوی گوید: هرگاه امام حسن (علیه السلام) برای اقامه نماز برمی‌خاست بهترین لباس را می‌پوشید. پرسیدند: چرا بهترین لباس خود را می‌پوشید؟ فرمود: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، پس خود را برای پروردگارم زیبا می‌کنم و او می‌فرماید: «در هر مسجدی خود را بیارایید» از این رو، دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم.

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: کتان از [جمله] لباس پیامبران است؛ همچنین می‌فرماید: روز جمعه خود را بیارایید و پاکیزه‌ترین لباستان را بپوشید.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

کسی که القاب زیر عکسش را پاره کرد

21 مرداد 1392 توسط 313

 

کسی که القاب زیر عکسش را پاره کرد

این روزها که به قول شهید نورعلی شوشتری مواظبیم ناممان گم نشود و القاب دست‌سازی که دیگران چاهش را برایمان کنده‌اند از پس و پیش اسممان جا نیافتد یادمان نرود که بودند افرادی که به یک الاحقر و العبد بسنده می‌کردند.

اما این افراد همان شمس الشموسی هستند که در یک زمان محدود خلاصه نمی‌شدند و تا عالم وجود دارد آن‌ها هستند. اگر الآن آرزو داریم که ای کاش دوران آیات خدا قاضی و غیره را درک می‌کردیم و تنها در زمان آن‌ها نفسی دم می‌کردیم آیندگان نیز آرزو می‌کنند که ای کاش این دم را هر چند یک بار در حیات آیاتی کم‌نظیر یا بی‌نظیر داشتند، افتخاری که ما به آیت الله بهجت می‌کنیم و آیندگان غبطه‌اش را می‌خورند.

حجت السلام علی بهجت، پسر بزرگوار آیت الله بهجت نقل می‌کند: یک عکسی از ایشان (آیت الله بهجت رحمه الله علیه) چاپ کرده بودند و زیرش القاب داشت. عکس را داخل پوشه‌ای گذاشته بودم و فقط این نوشته پیدا بود. یک روز آمدم دیدم این نوشته زیر عکس پاره شده است! عکس را در آوردم، دیدم این کار بچه‌ها نبوده است چون تمام القاب عارف و سالک و فقیه و شیخ الفقها و المجتهدین همه را پاره کرده بود، فقط محمد تقی بهجتش را گذاشته بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 248
  • 249
  • 250
  • ...
  • 251
  • ...
  • 252
  • 253
  • 254
  • ...
  • 255
  • ...
  • 256
  • 257
  • 258
  • ...
  • 547

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس