یا شمس الشموس


در قيامت اولين چيزي كه از بنده سوال مي شود نماز است، پس اگر آن را تمام انجام داده باشد كه هيچ، و گرنه در آتش انداخته می شود. پيامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه واله) می فرماید: به راستي كه محبوب ترين اعمال در نزد خدا، نماز و نيكي و جهاد است.
در قيامت وقتي از تارك الصلاه مي پرسند كه چه شما را در جهنم درآورد؟ در جواب گويند؛ ما از نماز گزاران نبوديم. خداوند در آيه 5 سوره ماعون مي فرمايد: پس واي بر نمازگزاران، آنان كه از نماز خود به واسطه سبك شمردن و بي اعتنايي بي خبرند. از پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) روايت شده که فرمود: فرقي ميان مسلمان و كافر نيست جز اينكه نماز را عمدا ترك مي كند يا درآن سهل انگاري مي نمايد، پس نمي خواند آن را.
اولين چيزي كه از بنده حساب مي شود در روز قيامت نماز مي باشد، اگر پذيرفته شد بقيه پذيرفته خواهد شد و چون نماز در وقت خود بالا رود، به سوي صاحبش برمي گردد در حالتي كه سفيد و نوراني است، مي گويد؛ مرا حفظ كردي خداوند شما را حفظ كند و چون درغير وقت آن بالا رود كه حدود آن مراعات نشده باشد، به سوي صاحبش بر گردد در حالي كه سياه تاريكي است، مي گويد؛ مرا ضايع كردي، خداوند تو را ضايع نمايد.
از امام صادق(علیه السلام) از گناهان كبيره پرسيده شد، فرمود: …گناهان بزرگ هفت است؛ كفر به خدا، قتل نفس، عقوق والدين، خوردن ربا بعد از بينه و روشن بودن آن، خوردن مال يتيم از راه ظلم، فرار از جنگ و تعّرب بعد از هجرت، برگشت از محل علم و ايمان به جايي كه علمي درآن نيست و ازآنجا بيرون آمده. راوي می گويد؛گفتم اين است معاصي بزرگ؟ فرمود؛ آري. گفتم؛ خوردن يك درهم از مال يتيم ظلم بالاتر است يا ترك نماز؟ فرمود ترك نماز، گفتم؛ پس شما ترك نماز را از كبائرنشمردي؟ فرمود؛ نخستين چيزي كه براي تو گفتم چه بود؟گفت؛ كفر،فرمود؛ پس به راستي كه تارك الصلاه يعني بدون علت كافر است.
از ماندگارترین و مفیدترین و هدایتگرترین گنجینههای معنوی تشیّع، وصیّت ها و نصیحت هایی است که از امامان معصوم علیهالسلام به یادگار مانده است، این وصیّت ها، وصیّت های اصطلاحی که درباره مال و اموال باشد، نیست، بلکه وصیّت های معنوی و اخلاقی است که جنبه موعظه و هدایتگری دارد، و این هدایتگری میتواند در طول تاریخ ادامه داشته باشد.
صفحات: 1· 2
متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۳۹۱ ه.ش به شرح ذیل است:
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، دعای به خیر برای خود و دیگران. در سیر مباحثی که کردیم، به مناسبت ایّام عرض کردم تذکّری بدهم. در دو جلسة قبل بیان کردم که بدانید، بحث شخصی نیست، بلکه کلّی است. رابطة مستقیم بین کثرت دعا و قلّت بلا، قلّت دعا و کثرت بلا را که در روایتی از پیغمبراکرم مطرح کردم: «إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاء». در همین زمینه میخواستم تذکّر دیگری بدهم.
تأثیر دیدِ انسان بر دعایش
دیدِ انسان همیشه اینطور است که دیدِ کوتاه و مادّی است یعنی در عالم مادیّت قرار دارد و محدود است. این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده نظر تنگ بر همه چیز و بدتر از همه بر روی دعای شخص اثر میگذارد. یعنی بر روی درخواستهایش از خداوند تأثیر دارد.
آیا از خدا کاری برمیآید؟!
به دو مطلب اشاره میکنم. اوّل: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاریای پیش آمد؛ در این وقت او چون در بستر مادیّت است اوّل فکرش به طرف ابزار مادّی میرود. غیر از این است؟ شخص میخواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیّت را پیش میکشد. غالباً اینطور است چون در بستر مادیّت قرار دارد. بعد سرش که به سنگ میخورد و دیگر میبیند راهها بر او بسته شد، آنوقت یادش میافتد که خدایی هم وجود دارد. میگوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد! و حال اینکه، بدانید! مؤمن نباید اینطور باشد. آن کسی که اعتقاد به مبدأ و معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیَدِه»؛ تمام امور در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ این شخص اوّل چه کسی به یادش میآید؟ منبع قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادّی مثل حسن و حسین و تقی و نقی و… نمیرود که بعد هم اگر درست شد تصوّر بکند که این واسطهها کردهاند. اینها را قبلاً مفصّل عرض کردهام امّا میخواستم تذکّر بدهم. مؤمن نباید اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اوّل خدا. بگوید: خدایا! این مشکل پیش آمده، مشکل من را حل کن.
صفحات: 1· 2

عملیات رمضان با دستیابی به بخشی از اهداف خود، روز هشتم مرداد ۱۳۶۱ به پایان رسید؛ در این عملیات فشار مضاعفی بر نیروها و کادر تیپ ۲۷ وارد آمد، به طوری که آنها عکسالعملهایی را نشان دادند که همت را مجبور کرد تا در جلسه روز نهم مرداد ۱۳۶۱ در جمع کادرهای تیپ در محوطه بیرونی قرارگاه مرکزی کربلا سخنان تندی را بر زبان جاری کند، این سخنان شهید همت در ادامه میآید:
***
«الان نماینده امام، اطمیناناش از لحاظ برش عملیاتی و کیفیت کار، به دو، سه تیپ است. آن وقت، خدای ناکرده، کادرهای ما بیایند و به ما بگویند ما دیگر میخواهیم به صورت نیروی عادی و پرسنل ساده وارد عملیات بشویم؟! خدا گواه است، به شرف زهرا سلامالله علیه قسم، من سه بار رفتم پیش محسن رضایی که بگویم من استعفا میدهم. من معلم هستم و میخواهم بروم بچسبم به شغل معلمی. خدا گواه است هر بار خواستم این را مطرح کنم، جرأت نکردم و بر خودم لرزیدم. دیدم هر جملهای را که میخواستم آن را مطرح کنم، اشک به چشم محسن میآورد، این بود که خودم رویم نشد و خجالت کشیدم چیزی بگویم.
صفحات: 1· 2