ماه بندگی...
ورود آیتاللهخامنهای به پاکستان
همه پاکستانیهایی که ۲۸ سال پیش را یادشان هست مرد ایرانی میانسالی با ریشهای انبوه سیاه را به خاطرشان هست که در انبوه جمعیت مردمی که برای استقبال از او جمع شده بودند گیر کرده بود. پاکستانیها آیتالله خامنهای را خیلی خوب میشناسند.نسخه قابل چاپ خبرگزاری تسنیم:حمیدرضا بوالی
28 سال پیش در یک روز سرد زمستانی در انتهای دی ماه،اتومبیل حامل رئیسجمهور وقت ایران، آیتالله خامنهای میانسال در ازدحام جمعیت پاکستانیهایی که برای استقبال از سفر او به کشورشان جمع شده بودند به طرز غافلگیرکنندهای گیر میکند.
عباس فاموری رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور از گروهی از پیرزنان لاهوری نام میبرد که بلند میشوند و یک دسته راه میاندازند ویک مسیر چهل کیلومتری از روستاهای لاهور تا شهر را پیاده طی میکنند تا آیتالله خامنهای را ببینند. پیرزنهایی که اینقدر خسته میشوند که برخیهایشان در راه میمانند و پیغامشان را به پیرزنهای دیگر میرسانند.پیغام محبت ودوستی برای رئیسجمهور ایران…
هاشم طالبزاده ، مسئول خبرنگاران حوزه دولت نهاد ریاست جمهوری-که به تازگی بعد از 24 سال خدمت ، بازنشسته شده است- در گفتگو با روزنامه “جام جم” ماجرا را این گونه دقیقتر تعریف میکند:
صفحات: 1· 2
اینفوگرافی / شهید عباس دوران
«شب قدری» كه قدر دانسته نشد
قاهره در اولین سالگرد پیروزیِ نخستین رئیسجمهور منتخب مصر در انتخابات، شاهد بركناری او است. محمد مرسی و بسیاری از رهبران اخوانالمسمین در مصر توسط ارتش بازداشت شدهاند. بار دیگر میادین شهرهای مختلف مصر -از پورتسعید و سوئز گرفته تا اسكندریه و قاهره- كانون توجه رسانههای خبری جهان قرار گرفته است. بسیاری تحلیلگران نیز از آغاز یك پایان و از ناكامی الگوی اخوانالمسلمین در مصر سخن میرانند.
در این یادداشت میكوشیم تا به بررسی چرایی بروز این مسائل و افول دولت مرسی در چهارچوب هشدارهای رهبر انقلاب اسلامی در قبال خطرات پیش روی جریان بیداری اسلامی در منطقه بپردازیم.
رهبر انقلاب اسلامی دربارهی انواع آسیبها و خطرات راه بیداری اسلامی عنوان كردهاند: «من این آسیبها را به دو قسم میكنم؛ آنها كه در درون خودِ ما ریشه دارد و از ضعفهاى ما برمیخیزد، و آنها كه دشمن بهطور مستقیم آن را برنامهریزى میكند.» آسیبهای ناشی از این قسم اول را میتوان در فهرست زیر دستهبندی كرد:
۱. غفلت، مغرورشدن و غافلدانستن دشمن
«احساس و گمان اینكه با سقوط حاكم وابسته و فاسد و دیكتاتور، كار تمام شد. راحتىِ خیالِ ناشى از احساس پیروزى و به دنبال آن، كمشدن انگیزهها و سستشدن عزمها، نخستین خطر است.
صفحات: 1· 2
واردات غیرت و حجاب از فرانسه
جمعه 28 تیر 1392 در تظاهرات جمعه شب طرفداران حجاب در برابر یکی از کلانتریهای شهرتراپ Trappes درحومه پاریس یک پسر جوان بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی زخمی و در بیمارستان بستری شد. یکی از مسئولان مسلمانان فرانسه که نامش فاش نشده است گفت این تظاهرات در پی بازداشت روز پنجشنبه مردی برگزار شد که با بازرسی همسر برقع پوش خود از سوی پلیس مخالفت کرده بود. یک منبع پلیس هم این روایت را تایید کرد و گفت این مرد به علت درگیری با پلیس بازداشت شده و قرار است محاکمه شود. به گفته شاهدان در این تظاهرات 200 تا 400 نفر شرکت داشتند . ده خودروی ضد شورش پلیس از ساختمان کلانتری حفاظت میکردند و یک بالگرد هم بر فراز این شهر پرواز میکرد . تعداد زیادی پلیس در شهر مستقر شده بودند و یک ایستگاه اتوبوس غارت شد.
ایران : روز شنبه 22 تیر 1392 گزارش خانمی که به یک خانم بد حجاب تذکر داده بود خانم لطفا حجابتونو رعایت کنید : هنوز به آخر جمله نرسیده بودم که زن برگشت و در کمال ناباوری گلویم را گرفت و چند بار به صورتم چنگ زد. و همینطور که به سر و صورتم میزد و گلویم را فشار میداد شروع به فحاشی کرد که تو به چه حقی به من گفتی حجابتو…آدمت میکنم،در حین گفتن این صحبت باز به سمتم پرید و اینبار از پشت سر چادر و روسری من رو گرفت و کشید و سعی داشت چادرو از سرم برداره… همینطور که چادرم دستش بود و میکشید، فریاد میزد: تویی که باید حجابتو برداری… خودم چادر از سرت بر میدارم…خودم روسریتو برمیدارم.. شماها باید ازاینجا برید….شماها همه چیزو خراب کردید…شما چند نفر بیشتر نیستید…"ما” نمیذاریم “شماها” اینجا زندگی کنید.خودم چادر از سرت میکشم… همه توانمو گذاشتم که چادر از سرم برداشته نشه و بحمدلله موفق به کشف حجاب کامل نشد وبا فریادهایم بالاخره آقایی اومد و منو از دستش نجات داد. در این فاصله حدود بیست سی نفری هم جمع شده بودن و تماشا میکردند یا چیزی میگفتن اما خبری از نیروی انتظامی که محل استقرارش دقیقا آن سمت خیابان بود نشد که نشد .
پ,ن از زبان همان خانم با شرف ایرانی: بعد از برگشتن به خانه، همراه اعضای خانواده دوباره برگشتم و به همان کلانتری مراجعه کردم که گویا با شرایط موجود، کمکی از آنها نیز ساخته نبود و باید کم کم باور کنیم که جای منکر و معروف عوض شده و حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را باید فراموش شده بدانیم. باید کم کم باور کنیم که اگر بخواهی محجبه باشی و حکم خدا را رعایت کنی، باید قید امنیت و حداقل حقوق شهروندی ات را بزنی، نه قانون و نه مجری از تو حمایت نخواهد کرد… در همین تهران خودمان، پایتخت ایران اسلامی، شهر اخلاق …”
نمیدانم چه می خواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه می نوازد