خطبه فدکیه
قسمتی از خطبه که مربوط به خلافت امیرالمومنین(ع) است:
آگاه باشيد، من شما را چنين ميبينم كه به رفاه طلبي و زندگي راحت متمايل گشته و آن كس را كه سزاوارتر به زمامداري بود دور ساخته و به راحتي و آسايش روي آورده از تنگدستي و فقر رهايي جسته و گسترشي يافتهايد و آن چه را كه فراگرفته بوديد كنار گذاشته و آن چه را كه براتيان گوارا بود از گلو بيرون اندختيد «پس اگر شما و تمامي كساني كه در روي زمين زندگي ميكنند كافر شوند بدانيد كه خداوند بينياز و ستوده است»
اين سخنان خروشي بود كه از جان برآمد و آهي بود كه از جشم و غيظ من برخاسته و از بيتابي و توانفرسايي من حكايت ميكرد، شكوه از دلتنگي كرده بدين وسيله اتمام حجت نمودم، پس اين شما و اين شتر خلافت، بر آن سوار شده و بتازيد لكن بدانيد كه پشتش زخمي، پايش لنگان، ننگ و عارش جاودان، و نشان خشم الهي بر آن خورده و رسواييش هميشگي، و به آتش جانگداز و سوزان الهي متصل است كه بر دلها اشراف دارد، آنچه را كه انجام دهيد پيش روي پروردگار و جلو چشم او است «و به زودي ستمگران خواهند دانست كه در چه جايگاهي در چرخش و حركت ميباشند من دختر پيامبر شمايم كه از عذاب سر سخت پيش رويتان شما را بيم ميداد پس هر كاري كه ميخواهيد انجام دهيد كه ما هم كار خود را انجام خواهيم داد و چشم به راه باشيد كه ما هم منتظريم»……
بحار الانوار علامه مجلسی/ج۸/ص۱۱۴
آیا فدک حق فاطمه زهرا(س) بود؟ +دلایل و اسناد
فدك دهكدهاى در شمال مدینه بود كه تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت. این دهكده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگى آن واقع بود و ساكنانش همگى یهودى شمرده مىشدند. (معجمالبلدان، یاقوت حمومى، ج۵و۶، ص۴۱۷.)
در این بخش بر آن شدیم تا در حول محور و موضوع فدک و مستندات آن بیشتر بحث کنیم. با توجه به مقام والای حضرت فاطمه زهرا(س) در ذهن مخاطبان قابل تصور نیست که ایشان نسبت به چنین مقوله ای که به دنیای فانی مربوط می شود اینگونه حساسیت خاصی نشان داده باشند.لذا با رجوع به روایات و مستندات موجود به این مهم بیشتر می پردازیم.
فدك چیست؟
در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا(ص) براى سركوبى یهودیان خیبر كه علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئهگر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریك قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهى به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهاى آن راتصرف كرد.پس از پیروزى كامل سپاه اسلام،با آن كه اختیار اموال و جانهاى شكست خوردگان همگى در دست پیامبر(ص) قرار داشت - رسول خدا(ص) با بزرگوارى تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آنها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقى ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند.با شنیدن خبر پیروزى سپاه اسلام، فدكیان كه خود را همدست خیبریان مىدیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتى خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر(ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا(ص) خواستند که با آنان همانند خیبریان رفتار كند. پیامبر خدا(ص) این درخواست را پذیرفت. (تاریخ الطبرى، ج۲، ص۳۰۲و۳۰۳)
صفحات: 1· 2
چه بگویم ؟!
خواستم از مادرم فاطمه بگویم اما چه بگویم؟!
اما چه کنم؟!
که خودم را در مقابلش ذره ای در برابر آفتاب دیدم
نا گهان بیتی پیش چشمانم نمایان شد که:
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید….
در این هنگام با استاد شریعتی هم سخن شدم :
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.دیدم فاطمه نیست .
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است .دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است .دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است .دیدم که فاطمه نیست .
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است .باز دیدم که فاطمه نیست .
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست .
فاطمه، فاطمه است.
من آمدم که این گره ها واشود!
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
اسراء
یا ممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک…
یکی از گامهای مهم حضرت زهرا در طول زندگیشان إسراء؛ یعنی دعوت های شبانه بود.
- “چه زود روز پر شکوه غدیر و خاطره ی بیعتتان را از یاد بردید؟!”
شب ها با علی و حسنین بر در خانه ی مهاجران وانصار میرفت وآن هارا یاد بیعتشان در عقبه و غدیر ،و دریای فضائل علی، از واقعه ی تبوک و مباهله گرفته تا احادیث ثقلین و سد ابواب و… می انداخت تا شاید چلچراغی برافروزد.
هیچ دری بر پاشنه نچرخید،که از شمشیر علی کینه ها داشتند و از بدر و احد خاطره ها…
هنوز هم تاریخ در انتظار لبیک میسوزد…
بر گرفته از کتاب چشمه در بستر