توصیههایی از مرحوم آیة الله العظمی بهجت در باب زیارت امام رضا علیه السلام
1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
2- زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند.
3- بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول میگرفت و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید.
صفحات: 1· 2
سيره عملى واخلاقى امام هشتم (عليه السلام)
بى گمان ديده گشودن بر آفتاب كارى ناشدنى است، چونان كه پريدن در آسمان بلند.
شناخت خدايى مردان برخاسته از بوستان عترت، نه براى هر بال بشكستهاى شدنى، چه آنان كه بر آفتاب ديده گشودهاند جز سايه مژگان خويش نديده و آنها كه در آن آسمان پريدهاند جز شكسته بال خويش را نيافتهاند.
با اين همه شايد بتوان ديده بر پرتويى از آفتاب كه بر زاويهاى تابيده است دوخت و در آن نشانها از حقيقت نور يافت كه نور، همه يك گوهر است.
با چنين اعترافى به يكى از جنبههاى پند آكنده حيات امام روى مى كنيم و دست كوتاه خويش را به درياى ناشناخته كرانه «خوى ستوده امام» فرو مى بريم تا مرواريدى چند برگيريم و فراروى گذاريم.
عبادت امام
براى آنان كه بودن را مفهومى جز بنده بودن ندانند، پرستش نه يك «تكليف»، بلكه معناى زندگى و راز جاودانگى است. در نگاه آنان خدا پرستيدن نه يك واجب است كه بايد از سر گذراند و برائت ذمه حاصل كرد، بلكه شهيد شيرينى است كه بايد چشيد و در آن روح بودن و ماندن را يافت.
از اين روى، اگر درباره خداپرستى اين گونه كسان كه امام پيشاپيش همه آنان است سخنى گفته شود سخن از «اندازه عبادت» نيست، بلكه سخن از «چگونگي» است. آنان بنده بودن را مايه افتخار، بندگى كردن را مايه سربلندى، و سر فرود آوردن در برابر خواست آشكار و پنهان خداوند را اساس سرافرازى شمردند.
اين معناى سخن هشتمين امام است كه مى گويد: «به بندگى خدا افتخار مى كنم».همين حقيقت است كه بدخواهان او را ناخواسته بر آن مى دارد كه اعتراف كنند او پرستشگرترين همه زمينيان است.
و در ميان همه فرزندان عباس و على(ع) با فضيلتتر، پرهيزگارتر، ديندارتر، و شايسته تر از او نديده اند.
صفحات: 1· 2
دانلود کتاب «از غزه تا قدس»
مسئله قدس و فلسطین در سدهی اخیر مهمترین مسئلهی جهان اسلام را به خود اختصاص داده است. از سویی انقلاب اسلامی با پرچمداری مبارزه با نظام سلطه و حمایت از محرومان و مظلومان، موضوع فلسطین را در اولویت نخست مسائل کشور ما در حوزهی سیاست خارجی قرار دادهاست. علاوه بر اینها، مسئلهی فلسطین و قدس نه تنها از جنبهی آرمانی و اعتقادی، بلکه از منظر امنیت ملی و راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران در درجهی بالایی از اهمیت قرار میگیرد.
در طول بیش از شصت سال اشغال فلسطین تلاشهای بسیاری برای حمایت از حقوق ملت فلسطین و رهایی آنان از چنگال صهیونیسم در پیش گرفته شده است، با این حال این زخم کهنهی منطقه و جهان اسلام هنوز پابرجاست و هنوز چند میلیون فلسطینی در داخل سرزمین خود و اطراف و اکناف عالم در پی دستیابی به حقوق انسانی خویش هستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با اندیشههای الهی امام راحل عظیمالشأن (ره)، شاهد بروز تحولی عمیق و مبنایی در مواجهه با رژیم صهیونیستی هستیم و آن ظهور و بروز مقاومت اسلامی لبنان، ملهم از انقلاب اسلامی است. این مقاومت اسلامی، ماشین نظامی صهیونیستها را در جنوب لبنان زمینگیر کرد و برای نخستین بار، افسانهی شکست ناپذیری آن را نقش بر آب ساخت. رشد بالندگی این جنبش الهی، آن را به داخل فلسطین اشغالی نیز تسری داد و این بار بیداری اسلامی فلسطینیان، آنان را در قالب انتفاضهی مردمی صهیونیستها را تا حدودی متوقف و مجبور به عقبنشینی از مواضع خود نمود.
اکنون و پس از گذشت سه دهه از عمر مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین و در طی چند نبرد تمام عیار، به خوبی کارآمدی این گفتمان بر همگان ثابت گردیده و بسیاری از تردیدها را در مورد راه حل نهایی مسئله قدس برطرف ساخته است.
این بستهی محتوایی و مجموعههایی از این دست، در همین راستا تولید و در اختیار مخاطبان محترم قرار میگیرد.
ماجرای شهیدی که با زنجیر دفن شد
دست بسته، هر چند با زنجیر همه بسته شده باشد، باز، دستی را که مشکل گشا باشد، از مشکل گشایی نمیاندازد. دستهای غُل و زنجیر شدهی «غلام حسین خزاعی» راهنمای خوبی است که تاریخ را تا ابد از ضلالت، به روشنایی راهنمایی کند. دستهای او که وقتی بود، استاد نزدیکانش بود و حالا که شهید شده، استاد بشریت است برای همهی اعصار. روایتهای زیر بیان خاطرات زندگی شهید خزاعی از زبان دوستان و همرزمانش است. شهیدی که به وصیت خودش با غُل و زنجیر دفن شد و به دیدار حضرت حق رفت.
همهی قدرتها مال خداست
راننده کنار ماشینش نشسته بود و انتظار میکشید کسی کمکش کند و آن را هل بدهد. غلامحسین رفت و ماشین را هل داد تا روشن شد.
چند متر جلوتر، دوباره خاموش شد. دوباره برگشت و هلش داد تا روشن شود؛ این بار رفت. گفت: میدونی چرا دفعهی اول ماشین خاموش شد؟ گفتم: نه، چرا؟ گفت: وقتی هلش میدادم وروشن شد، مغرور شدم که تونستم تنهایی این کار رو بکنم، خدا خاموشش کرد تا بهم فهمونه همهی قدرت مال خودشه و من کارهای نیستم.
قرار اول وقت با خدا
داشتیم با هم حرف میزدیم که نگاهی به ساعتش کرد و با عجله از خانه زد بیرون. پرسیدم: کجا با این عجله؟ گفت: قرار ملاقات دارم. ورفت. از برادرش پرسیدم: با کی قرار ملاقات داشت؟
گفت:خدا، رفت مسجد جامع تا نمازش رو اول وقت بخونه.
کمک به پیرزن
به شرط اینکه به کسی چیزی نگویم، دنبالش راه افتادم تا بفهمم چهار لیتری نفت را برای چه میخواهد. وارد گاراژ متروکهای میشد و به طرف اتاق مخروبهی انتهای آن رفت. چراغ نفتی توی اتاق را پر کرد و ظرف نفت را گوشهی اتاق گذاشت و آمد بیرون. گفت: یک پیرزن توی این اتاق زندگی میکنه که من هر چند روز یک بار چراغش رو نفت میکنم. حالا که تو فهمیدی، از این به بعد نوبتی بهش کمک میکنیم، به شرط اینکه به کسی چیزی نگی.
صفحات: 1· 2
نمونه هايى از فضائل وسيره فردى امام رضا (ع)
دعاى مستجاب
1- آل برمك، مخصوصاً يحيى بن خالد بر مكى براى حفظ حكومت و مقام خويش هارون عباسى را وادار كردند تا موسى بن جعفر (ع) را شهيد كرد، بدين سبب امام رضا (ع) در مكه به آنها نفرين كردند، حكومت و مقامشان تار و مار گرديد.
محمد بن فضيل گويد: ابوالحسن رضا (ع) را ديدم، در عرفات ايستاده و دعاى مىكرد. بعد سرش را پايين انداخت، (گويى چيزى به قلب مباركش الهام شد) كه وى علت سر به زير انداختن را پرسيدند؟
فرمود: به برامكه نفرين مىكردم كه سبب قتل پدرم شدند. خداوند امروز دعاى مرا درباره آنها مستجاب كرد، امام از مكه برگشت، چيزى نگذشت كه در همان سال، هارون بر آنها خشم گرفت وتار و مارشان كرد.(1)
جعفر برمكى شقه شد، پدرش يحيى به زندان رفت، بطورى متلاشى شدند كه مايه عبرت مردم گشتند.
* * *
علم غيب
2- حسن بن على بن وشا از مسافر نقل مىكند: با ابوالحسن الرّضا (ع) در «منى» بودم، يحيى بن خالد با گروهى از آل برمك از آنجا گذشتند. امام صلوات الله عليه فرمود: بيچارهها نمىدانند در اين سال چه بلايى به سرشان خواهد آمد، بعد فرمود: بدانيد عجيبتر از اين آن است كه من با هارون مانند اين دو انگشت خواهم بود، آنگاه دو تا انگشت مبارك را در كنار هم گذاشت. مسافر گويد: والله من معنى اين كلام را نفهميدم مگر بعد از آنكه امام را در طوس در كنار قبر هارون دفن كرديم. (2)
صفحات: 1· 2