مظلومیتی دوباره...
سوره کهف؛ 103 و 104
چشمان اندوهناک زمان، همیشه شاهد مظلومیت امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب سلام الله علیهما و شیعیان و محبانشان بوده است. این روزها، برگ دیگری از مظلومیت یاران حضرت امیر سلام الله علیه ورق میخورد و محبان آن حضرت، صدای صیقل شمشیرهای کافران که به دشمنی قرآن و عترت، از رو بسته شدهاند را، از شام میشنوند و چقدر این صدا نزدیکتر شده است…
ای حجر! چه کردی که اینک پس از گذشت هزار و سیصد و اندی سال، پیکر مطهر و خونینت، شده فداییِ علی بن ابیطالب سلام الله علیه؟ هنوز به دردهای مولایت مرهم و به اهل بیت پیامبرت، محرمی! چه دلبَری هستی برای امیرت که در آخرالزمان هم، تو را برمیگزینند تا جهاد کنی، حتی با پیکر مطهرت…
سردار لشگر علی سلام الله علیه! پیش از شهادتت مهلت خواستی تا دو رکعت نماز بخوانی؛ وضو ساختی و نمازت را اقامه کردی؛ بعد از نماز به دشمنت گفتی: «نمازی به این کوتاهی در عمرم نخوانده بودم که مبادا گمان کنید از مرگ میگریزم!» اسیرت کردند، با دست بسته شهیدت کردند مسلمانان!
و اینک دو روز پس از جسارت به آستان حجر بن عدی، مقام حضرت جعفر بن ابیطالب علیهما السلام را به آتش کشیدند مسلمانان!
صفحات: 1· 2