اهالی مریوان این شهید را از یاد نمیبرند
حاج محمد حسین قبل از رسیدن به سن تکلیف با علاقه خود به انجام واجبات دینی میپرداخت.او بسیار مذهبی بود و به نماز اول وقت بسیار حساس بود و دیگران را نیز همیشه به انجام واجبات دینی تشویق میکرد.وی در سالهای قبل از انقلاب به دلیل عقایدش مرید خمینی شد و مرید او باقی ماند.
سردار شهید در بهبوهه انقلاب که موفق به ثبت نام در دانشگاه نشد وقتی فرمان خمینی را مبنی تشکیل سپاه پاسداران را شنید عازم تهران شد ودر سال ۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.خانواده وی بخصوص پدرش وقتی این خبر را شنیدبه بهانه ای اورا به ممقان آورد تا مانعش شود ولی او عزم و اراده خود را مبنی بر ماندن در سپاه به آنان گفت و باز هم عازم تهران شد.
وی بعد از آن عازم کردستان شد ودر سپاه مریوان مشغول خدمت شد. شهید ممقانی در سپاه پاوه و مریوان به همراه دوستان و همرزمان خود حاج احمد متوسلیان،همت،رضا چراغی و دستواره خدمات بزرگی انجام داد.تمام افراد و کسانی که با شهیدحاج محمد حسین در این سالها برخورد داشته اند او را فردی مکتبی و مدیر و مدبربیان کرده اند.اهالی مریوان از شهید ممقانی هنوز هم به نیکی یاد میکنند و خدماتی را که او در زمینه دارو و درمان به اهالی این شهر انجام داده از یاد نبرده اند.
برادر کوچکتر شهید ممقانی جواد مردی ممقانی که در آن سالها در سپاه مریوان همراه وی بوده از مدیریت او و سختگیری های او در مورد بیت المال و رضایت مردم بسیار سخن گفته،وی در سخنانش همیشه از این نگران بوده که کارهای وقیهانه برخی افراد سودجو به نام انقلاب باعث به خطر افتادن انقلاب ملت خواهد شدو به همین خاطر همیشه کارها و عمال خود را به شدت سنجش میکرد.
پس از پذیرش تشکیل تیپ ۲۷محمد رسول الله از سوی حاج احمد متوسلیان و همت در پی پیشنهاد فرمانده وقت سپاه پاسداران محسن رضایی،حاج احمد متوسلیان به سراغ شهید ممقانی میرود و فرماندهی بهداری را به او پیشنهاد میکند ولی از پذیرش آن سر باز میزند و در جواب حاج احمد به او میگوید چه فرقی میکند در کجا باشم هدف ما خدمت به مردم و انقلاب است ولی حاج احمد اسرار میکند و وقتی به او میگوید این یک تکلیف است او میپذیرد.
او در سال ۶۰به همراه دو تن از دوستان خود عازم ممقان میشود واز نیت خود برای ازدواج سخن به میان میاورد ووقتی صحبت از دختر به میان میاید او میگوید که به سفارش دوستان دختری را در تهران در نظر گرفته است و سپس با پدر و بزرگترهایش عازم تهران شده ومراسم خواستگاری انجام میشود و پس از انجام مراسم ساده عقد به همراه همسرش عازم مریوان شده وبه همرزمانش میپیوندد.
حاج محمد حسین مردی پس از تشکیل تیپ ۲۷محمد رسول الله به فرماندهی حاج احمد متوسلیان در ۲۴بهمن۱۳۶۰مسئولیت بهداری رزمی تیپ را بر عهده میگیرند و در حوزه درمان و پست امداد خط مقدم خدمات نوینی را با نبوغ و مدیریت خواص خود به اجرا در میاورد که تمام مسئولین بهداری رزمی های منطقه جنگی را به سوی خود جلب میکند و سرمشق تمامی آنها در زمینه ایجاد بیمارستان صحرایی به سبک نوین و امدادگری میشود.
شهید ممقانی بارها وبارها در عملیاتهای مختلف مجروح شد و به گفته خانواده اش او همیشه این موضوع را از پدر ومادر خود پنهان نگه میداشت تا باعث ناراحتی آنان نباشد.شدید ترین مجروحیت های او عبارتند از اصابت گلوله به سینه و نزدیکی قلب او ،اصابت ترکش به هردو پای او و شکستن فک و مجروحیت صورتش.
بر طبق اظهارات خانواده شهید ممقانی خیلی کم به مرخصی می آمدند و وقتی هم می آمدند یک یا دو روز بیشتر نمی ماندند و زود عازم منطقه میشدند.حاج محمد حسن مردی ممقانی در سال ۱۳۶۲به خانه خدا مشرف شد.شهید ممقانی دارای دو فرزند دختر است که دلبستگی زیادی به آنان داشت و به تربیت آنان حساسیت خاصی داشت و موقع خواندن قرآن و دعا آنان را در کنار خود مینشاند تا یاد بگیرند و با قرآن مانوس گردند.
سرانجام حاج محمد حسین مردی ممقانی در تاریخ ۱۱/۴/۱۳۶۵در جریان عملیات کربلای ۱در منطقه عملیاتی مهران به آرزوی خود رسید و با نوشیدن شربت شهادت به سوی معبود خود شتافت.جسدش را طبق خواسته خود از برادرش جوادمردی ممقانی در محل بهشت زهرا(س)تهران،قطعه ۲۶،ردیف۸۸شماره۵۰به خاک سپردند.روحش شاد و یادش گرامی
وصیت نامه :
من المومنین رجال صدقو ماعاهدو الله علیه و …(احزاب 23)
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی انقلاب کسی که خداوند متعال برای هدایت امت عزیزمان این نعمت را برای ما ارزانی داشته است و ایشان ما را از سد و دامهای پر پیچ و خم لجنزارها و غیره در راه اصلی که اسلام است رسانیده است و شکر خدای را که ما را در این عصر خلق نموده و هدایتمان کرده است و درود به شهدایی که با خون خود خیابانها و بیابانها ، کوه و دشت ایران را قدم به قدم رنگین نموده و عزیزترین سرمایه خود که همان جان است گذشته تا آن قایق را از دریای پر از نهنگ بگذرانند و ما را به آسایش برسانند که همه مدیونشان هستیم خدایا ما را ایمان و نیرو ده که جزء مجاهدین فی سبیل الله باشیم و خدایا خود می دانی من تنها با تمام وجود هر چقدر توانسته ام فهمیدم که خدمت به اسلام انجام وظیفه نموده ام و اگر خطا به غیره عمد بود از روی نفهمی و درست درک نکردن اسلام بود.
خدایا با من با مهربانی خودت رفتار بکن که شما رحمان و رحیم هستی و اگر با عدالت خود با ما رفتار بکنی خود بهتر می دانی که آتش های جهنم جای ما می باشد. خدایا ما که توان مقاومت آتش جهنم را نداریم خود نجاتمان ده . خدایا تو را به محمد و آل محمد(ص) و تو را به عصمت زهرا ( س ) ، رهبر انقلاب اسلامیمان را ، امام امت را که حلقوم بریده شده مظلومین است با ظهور آقا امام زمان ( عج ) نگهدار و این انقلاب را به انقلاب مهدی موعود(عج) متصل بگردان . خدایا تا ما را نیامرزیده و هدایت نکرده از این دنیا مبر یا محمد این امت شما ولایتی را که به امانت سپرده بودی نانجیبان روزگار به امانت شما تعدی نموده و آن را از بین برده اند و اینک در این انقلاب گوشه ای از آن که بدست امام خمینی زنده گشته زنده تر و پایدار بگردان و خود ناظر و نگهبان باش تا مبادا افرادی انحراف ایجاد کنند و تو را به گلوی بریده آن طفل معصوم ، علی اصغرت و تو را به پهلوی شکسته دخترت زهرا (س) رزمندگان اسلام را یاری بنما ای امام امت خود ناظر امانتت باش تا دزدان سیاستمدار نتوانند این امت را از انقلاب و اسلام نا امید گردانند و در قالب اسلام مجری سیاست های شیطانی خودشان باشند و یقین بدان که این امت حزب الله با جان و مال پشتیبان شما می باشند و ای امام عزیز و ای امت عزیز ایران امام را درک بکنید و هیچ وقت تنها نگذارید که باعث بیچارگی می شود و بی او طوری گرفتار می شویم که خیلی بدتر از رژیم منفور قبلی و ای مادر و ای پدرم شما به گردن من حق زیادی دارید که با خون دل بزرگم کردید و در این راه متحمل زحمات و مشقات زیادی شدید که من نتوانسته ام وظیفه ام را در قبال شما ادا نمایم حلالم کنید و در شهادت من که انشاءالله قبول درگاه حق تعالی باشد بسوگ ننشینید چرا که من به نهایت آرزوی خویش که لیاقتش را نداشته ام رسیده ام و افتخار کنید که فرزندتان در این راه قدم گذاشت و ای همسرم در طول این مدت من نتوانسته ام دین خود را به شما ادا کنم انشاءالله که من را ببخشید و از من بگذرید و از شهادت من ناراحت نشوید که ما همه امانت خداوند در این دنیا هستیم و سعادت ما این بود که در این راه باشیم به راه خود که خدمت به انقلاب و تداوم راه شهدا می باشد ادامه ده و در شهادت من که این مقام زیبنده من نبود شاکر باش و با قامتی استوار بلند نظر ایمان بخدا و مسئولیت زینبی خود را انجام ده و در این راه مقاوم باش که دشمنان طعنه های فراوانی می زنند. استوار باش .
جواد برادرم بیشتر به خود سازی مواظب باش ، بعنوان بازمانده شهید بدنبال اینور و آنور نروی همیشه به فکر خدا باش هر قدمی که بر می داری غیر از اسلام نباشد و چراغ راهت را ولایت فقیه قرار ده که در هر بحرانی که بیفتی نجات دهنده است و در آخر یک تذکر عمومی به همه برادران و خواهران امت اسلامی میدهم اینکه شیاطین شرق و غرب در سدد به سازش کشیدن این انقلاب هستند مواظب باش ودر مقابل این امر مقاوم و استوار ایستادگی بنما و در آخر از همه برادران و خواهران ، دوست و آشنا طلب حلالیت می نمایم و این را یقین بدانید که هر خطایی داشتنم از عدم آگاهی به شئونات اسلام بوده و هیچ عمدی در کار نبوده و تمامی خطاها از نفهمی های ما بوده . به همسرم: مقدار 4500 تومان به بیت المال مغروضم که ترتیبش را می دهید و مقدار 1300 تومان هم به برادر حاجی زاده که این مبلغ را می پردازید و سه سال روزه هم قرض دارم موقع گرفتن در جبهه بودم و نتوانستم بگیرم که روزه هایم را اگر جواد فرصت داشت بگیرد . والسلام
صفحات: 1· 2