اینجا ایران است ولی نه ایرانی که .....
هر طور كه هستي باش، هر طور كه مي خواهي باش، فقط بدان كه مادر پهلو شكسته مان ، بخاطر چه پلكي سوخته و قدي خميده داشت!!
اصلا صحبت از حجاب و حيا نيست ها صحبت از يكي شدن با انسانه مي دوني چرا؟
چون دموده شده ،حيا سيخي چنده ؟
هي يادش بخير قديما توي خيابونا كه راه ميرفتي نياز نبود سرتو بندازي پايين كه با سر بري توي تابلو اسم كوچه و تابلوي مغازه ها
اونايي كه الان خيلي با كلاس اندشن به قول خودشون همشون يك سگ دارن
اما اون بچه يا مادر يا شوهر يا زنشون كجاي دلشون هست روزي چقد رو با سگ وقت مي گذرونن و چقد با آدمهايي كه با هم قديما نسبتي داشتن؟؟؟؟؟؟
آخه چي بگم ، هر چي كه بگي كم گفتي
اما خداييش: قديما كه تا چند سال پيش كه اگه يادتون باشه نفت استفاده مي كرديم
بعد اونايي كه يكم كلاس داشتن
اين بشكه هاي نفت رو كه توي انبار نگه مي داشتن زير بشكشون يه پالت يا يه چيزي مي زاشتن تا از زمين فاصله بگيره بعد يه چيزي به عنوان سر پوش روي بشكه نفت مي زاشتن ، يعني اين خانم هاي مثلا محترم و باكلاس و جنتلمن قد يه بشكه نميشن كه يكم خودشون رو بپوشنن
يعني بدنت ، خانم محرتم قد يه بشكه نفت كه همش پولش بتركه 50 هزار تومن ميشه نمي ارزه
ديوار هاي خونمون و خيلي از ديوار ها رو كه ديديم تا يه مقدارش سنگ كردن كه از پايين پا مي خوره كثيف نشه
يعني خانم محترم ، وقتي يقه لباس رو باز ميكني تا فلان جا كه چشم هر كس و ناكسي چشمش به بدنت بخوره
اي كاش يه روز روي زمين فقط يه روز ، همه چه اونطوري باشه كه خدا گفته
اون خودت بشين فكر كن چي ميشه
هيچ بدي وجود نخواهد داشت واي خداي من چه شود اون روز
صفحات: 1· 2