تربیت دخترانه
نکته دوم: تبیین بحث ضرورت ها برای یک دختر است هنگامی که حضرت موسی (ع) علت حضور را جویا میشوند ایشان دلیل خود را پیری پدر و نبود کسی برای انجام کارها بیان میکنند. نکتهای که عموما در تربیت دختران مغفول مانده و یا در بیان حق آزادی زنان مورد هجوم قرار میگیرد.
در اینجا بحث حضور دختران در جامعه نهی نمیشود بلکه منوط به قید ضرورت میشود. فعالیت اجتماعی زنان بر حسب زمان و مکان و در نظر گرفتن شرایط است. ضرورت آموزش و کسب مهارتهای زندگی و یا ضرورت شخصی اشتغال و یا نیاز جامعه برای کار زن است.
وقتی که دختر از کودکی متوجه این نوع ضرورتها و تشخیص اهم و مهم شرعی و عقلی امور نباشد قطعا در بزرگسالی به این شیوهها عادت نخواهد کرد .
نکته سوم: کسب مهارتهای اجتماعی در برخورد با نامحرم و تعامل در اجتماع است، که در چند مورد با هم ادغام میشود؛
_ بحث درک واقعیت عدم اختلاط در محیط هایی که نامحرم حضور دارد. که دو نکته باید مد نظر باشد؛ یکی برای تربیت دختران و تذکر برای اجتناب از حضور در اماکن شلوغ است که این امر توسط فمنیستها به بهانه دفاع از حق زنان مورد هجمه است. این گروه بر این باورند که باید به هر نحو ممکن از حق خود به عنوان یک زن دفاع کرد حتی اگر باعث درگیری با یک مرد باشد که قطعا تطابقی با شیوه تربیتی یک دختر با حیا ندارد.
دومین مطلب نکتهای است در تربیت پسران باید به آن اشاره شود که تا مدتها پیش در فرهنگ ما هم جای خود را داشت و آن احترام به حضور بانوان در اماکن عمومی و رعایت حال آنهاست که در این داستان به عنوان خصلت پسندیده و محبوب حضرت موسی(ع) به عنوان جوانمردی یاد شده است.
_مطلب دیگر حیای گفتاری این دختران است که به دنبال پرحرفی نبوده و به اختصار پاسخ سوال موسی (ع) را دادند و با بیان علت کار خود بدون سوال موسی (ع) از اطاله کلام خودداری کردند.
بنابراین یاد دادن شیوه سخن گفتن با نامحرم و کسب مهارت گفتاری در تعاملات اجتماعی طبق موازین شرعی از مواردی است که باید مورد توجه والدین قرار بگیرد. رفتاری که کمتر در دختران جوان امروزی دیده میشود و این سخنوریها به حساب خوش سخن بودن و اجتماعی بودن گذاشته میشود و خندههای جذاب و مستانه ضمیمه این رفتار میشود.
نکته چهارم: بحث تربیت دختر به نحوی است که نیاز به جلب توجه برای کسب اعتماد به نفس نداشته باشد که این امر از طریق برجسته کردن نکات اخلاقی و رفتاری خوب وی و قابلیتهای فکری اوست که کودک را به این درجه از اعتماد به نفس می رساند.که دیگر نیاز به جنس و جنسیت برای مطرح کردن خود ندارد.
نکته پنجم: غنی از محبت بودن است، موضوعی که نتیجه آن عدم توجه و عشق ورزی به نامحرم حتی در خیال میشود. در تعاملی که بین این دختر که مظهر حیای مد نظر قرآن است با موسی (ع) که در اوج جوانی و برومندی است دختر آنچنان غنی از محبت است که توجه نامطلوبی به وی نمیکند و از پدر میخواهد به عنوان کارگری او را استخدام کند چرا که جوانمرد است.
نکته ششم: برخورد با شیوه های متحجرانه تربیتی درباره دختران است که بر پایه دور نگهداشتن وی از جامعه برای جلوگیری از به گناه افتادن اوست. در فرهنگ قرآنی در تربیت دختران شما با این معنا مواجه میشوید که باید دختر را به گونهای تربیت کرد که خانواده با اطمینان از وی به راحتی او را روانه جامعه کند.
با رعایت این نکات شما هم میتوانید یک دختر با حیا و شایسته داشته باشید.
صفحات: 1· 2