تنها حکمی که حد ندارد
28 مرداد 1392 توسط 313
آیه شریفه قرآن می فرماید:” لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ” یعنی قرآن را وسیله ذکر و به هوش بودن و متوجه بودن آحاد مسلمانان معرفی فرموده است؛ زیرا بسیاری از مردم در طول زمان دچار غفلت از حقایق عالم و در راس همه غفلت از ذات مقدس پروردگار بوده اند.
و موضوع ذکر و هدایت را به عنوان مساله ای اصلی و اساسی خودمان مورد توجه قرار دهیم. پس ملت ما امروز از جمله ی موضوع هایی که احتیاج دارد به درستی آن توجه کند، موضوع ذکر و دوری از غفلت است.
ذکر؛ عرفان واقعی
عرفان واقعی یعنی این؛ یعنی آن ذکر و یاد الهی را در انسان به وجود بیاورد و بصیرت لازم را برای حضور در. قابل خدا ایجاد کند.
همه این فرائض و احکام الهی حدی دارند؛ اندازه ای دارند، که وقتی به آن حد و مرز رسیدند، تمام می شود؛ تکلیف تمام می شود؛ “الّا الذّکر” مگر ذکر. ذکر حد ندارد. اندازه ای ندارد که وقتی این اندازه ذکر و یاد حاصل شد بگوییم دیگر بس است؛ دیگر لازم نیست.
بعد خود حضرت توضیح می دهد و می فرماید:” فَرضَ اللهُ عَزَّ و جَلَّ الفرائُضَ فَمَن أدّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنّ” هر کس فرائض را ادا کرد، آن ها را به حد و مرز خود رساند. “وُ شهرُ رَمَضانَ فَمَن صامَهُ فَهوَ حدُّهُ” مثلا ماه مبارک رمضان که تمام شد و دیگر چیزی بر شما واجب نیست. ” وَ الحجَّ فَمَن حَجَّ فَهوَ حَدُّهُ” هر کس حد حج را به جا آورد – به اعمال پایان حج که رسید – آن را به مرز رساند.
این در صورتی است که در هر دو جا “فَهُوَ حَدُّهُ” بخوانیم. البته می شود “فَهُوَ حَدُّهُ” هم با یک تعبیر دیگری خواند؛ اما “الّا الذِّکر"؛ فقط ذکر مثل بقیه ی فرائض نیست. دیگر بقیه ی فرائض را ذکر نفرموده اند؛ زکات را وقتی دادید، دیگر واجب نیست، به همان اندازه ای که مقرر شده است. خمس را همین جور، صله ی رحم را همین جور. بقیه ی فرائض و واجباتی که هست، همه از همین قبیل است.
مگر ذکر؛ ” إِلَّا الذِّکْرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَرْضَ مِنْهُ بـِالْقـَلِیـلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً یَنْتَهِی إِلَیْهِ” (3) خدا به ذکر قلیل راضی نشده است. حدی برای آن قرار نداده است که بشود به آن حد رسید. ” ثُمَّ تلا” بعد، حضرت این آیه را تلاوت فرمود:” یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکـْراً کـَثـِیـراً” (4) اهمیت ذکر این است.
پی نوشت ها:
1. احزاب، آیه 41
2. انبیاء، آیه 10
3. الکافی، ج 2، ص 498، الصادق (ع)
4. احزاب، آیه 41
صفحات: 1· 2