جریان انحرافی چرا خطرناکتر است؟؟؟
در جریان اصلاحات، با این سفسطه که هرکسی می تواند برداشت خودش را از دین داشته باشد، اسلام را هدف قرار دادند و حتی این که سایر عرفان ها و اعتقادات نیز می توانند صحیح باشند، کلید زاییده شدن و تبلیغ عرفان های کاذب و نو ظهور را در کشور زدند، جریان اصلاحات سعیش این بود که سیاست و دیانت را از هم جداسازد و به همین دلیل سردمداران و مسئولان اصلاحاتی کشور، کمترین سخنان دینی می زدند و اصولاً کاری به مسائل مذهبی نداشتند؛ اما جریان انحرافی مبانی اش با این تفکر متفاوت است، این جریان هیچ پرهیزی از آغشته کردن دین به تمام شئون مدیریتی خود ندارند، این جریان، تفسیرخودش را از دین در تمام حوزه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ارائه و بر اساس همان، کشور را اداره می کند.
در شیوه ی اداره ی کشور بر اساس سیستم انحرافی، تصمیمی مطرح می شود و این تصمیم به مثابه ی وحی منزل تلقی می شود و هرکسی که دربرابر آن قیام کند (چه کارشناس و چه منتقد و چه مسئول) در هر مقامی که باشد، مخالف و بعضاً دشمن تلقی می شود، در چنین نگاهی نه داوری و حکمیت مقامات بالاتر معنی دارد نه ولایت فقیه، نه قانون و نه سایر قوا، چرا که تصور این است که تصمیمات از عوالم بالاتر جاری شده اند، مثل مدیریت هدفمندی یارانه ها که مستقیماً به امام زمان متصل شد و خیلی از عزل ها که حقیقتاً قابل توجیه نبود و برای بهترین وزرا و بدون هرگونه تذکر و یا علامتی رخ داد و یا برخی وزرا و مسئولان که علی رغم سوءمدیریت های آشکار، همچنان ابقا و حتی تشویق می شوند.
اگر چه گذشت زمان، تأیید نظر استاد مصباح را سهل کرده است اما حقیر آن را در دو گام انجام می دهم، درگام اول این که جریان انحرافی کمرنگ تر از جریان فتنه نیست، چرا که این جریان نیز با توجه به رفتارهایی که در موارد متعدد از عزل و نصب ها تا قهر و نازها و حاشیه سازی ها و دامن زدن به اختلافات (که رهبری از آن به خیانت و بداخلاقی تعبیر نمودند)، از خود نشان داده است، پتانسیل بروز رفتارهای خشن و ساختارشکنانه را نیز دارد و در گام دوم این که جریان انحرافی فقط به یک دروغ و بداخلاقی برای ساختارشکنی متوسل نمی شود، بلکه به مجموعه ای از دروغ ها و بداخلاقی ها متوسل می شود. این جریان همه ی قوا را خائن خواهد دانست، رهبری را تسلیم و اهل تسامح و سازشگری معرفی می کند، سپاه را زیرسوال می برد، شورای نگهبان را نیز و به همین شکل خودش را در موقعیت تنها حق مطلق در کشور معرفی نموده و سایرین را ظالم و سازشکار و ناحق معرفی خواهد نمود، اگر چه جریان فتنه نیز همین کارها را کرد (یعنی صداقت و سلامت همه ی ارگانهای حکومتی را زیر سوال برد) ولی همانطوری که گفتم تفاوت جریان فتنه و انحرافی در این است که جریان فتنه فقط روی یک دروغ به نام تهمت سرمایه گذاری کرد و این که سرمایه گذاری جریان فتنه، از 3 ماه قبل از انتخابات آغاز شد؛ اما جریان انحرافی اکنون بیش از 2 سال است که در حال تشکیک در سلامت، عدالت، حقانیت، حتی مشروعیت و مقبولیت دیگر مسئولان و قوا و نهادهای نظام است، این مظلوم نمایی های جریان انحرافی، البته به همت برخی دیگر بیشتر به بار نشسته است و اکنون در جمع قلیلی از نیروهای مذهبی، این مظلوم نمایی ها مورد پذیرش قرار گرفته است، کسانی که تا همین چندی پیش مدعی ولایت مداری بودند، اکنون گلایه های شان از رهبری، از قلم ها و کلام های شان بیرون می زند و البته کسانی نیز هستند که با دیدن تناقضات رفتاری و گفتاری، راه شان را از جریان انحرافی جدا خواهند نمود و این همان نقطه ضعف جریان انحرافی است که خیلی روی ریزشهای شان برنامه ندارد، ریزشی که از همان گاه که اصرار برای جلب آرای همان 13 میلیون نفر مخالف احمدی نژاد در دستور کار این جریان قرار گرفت، قابل پیش بینی بود)، همان اشتباهی که جریان اصلاحات نمود، یعنی این جریانات هرگز گمان نمی کنند که چقدر راحت ریزش پاییزی و ابدی به سراغ شان خواهد آمد هرچند اگر خودشان را به بهار منتسب بدانند.
البته در کنار تمام موارد بالا، یک مسئله ی کاملاً مهم و حیاتی باعث می شود که رفع خطر انحراف از جای دیگری مدیریت شود که قبلاً مشروحاً طی مطلبی به آن پرداخته ام، مخلص کلام این که امام معصوم، نمی گذارد کسی از نام ایشان برای ضربه زدن به نائب برحق و مقدمه ی حکومت جهانی شان سوءاستفاده نماید، همانطوری که نگذاشت آنها که مدعی مدیریت امام زمانی در بعضی بخش ها بودند، بتوانند بهانه ای برای سوءاستفاده داشته باشند، همانطوری که نگذاشت تا برخی اثبات نمایند که می شود گوش به حرف ولی فقیه نداد و مورد تأیید امام زمان قرار گرفت. اکنون جریان انحرافی نمی توانند مدعی یک مدیریت بسیار عالی و قابل دفاع باشند، چیزی که برای ادامه ی اعتماد مردم به جریان انحرافی، پس از شرط ولایت مداری شرط لازم بود که وجود ندارد.
صفحات: 1· 2