12 جمله از امام خمینی و امام خامنه ای با کلیدواژه "ترس"
2- ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایعْ صبر و استقامت کردند، که آنچه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصایبی را تحمل کرده اند. شما امروز چه می گویید؟ از چه می ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر ـ علیهالسلام ـ و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز… خود را ببازند (1342/1/2)
3- روحانیون و مردم عزیز حزب اللّه و خانواده های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز 10 سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم (1367/12/3)
4- اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد ترس از فانتوم ها نداشته باشید. ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید. آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام. پشت کنید به مساجد (1359/4/20)
5- مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد. این احمق ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلاً سرباز ـ سربازها که با اینها موافق نیستند ـ با چهار نفر از این درجه دارها مثلاً و امثال اینها می شود یک مملکت 35 میلیونی که همه مجهز هستند، اینها بتوانند فتح کنند. اینها غلط فکر کردند. اینها نفهمیدند که شوروی با همۀ قدرتی که دارد و با همۀ ابزاری که دارد و با همۀ سلاحهای مدرنی که دارد، در افغانستان پوزه اش به خاک مالیده شده. در عین حالی که اینها یک حماقتی است… اینها نمی فهمند که اگر فرضاً هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا[را]هم کوبیده بودید، شما بالاخره باید زمین هم بیایید یا همان آسمان می مانید؟ ما از این امور نمی ترسیم. ما از قشرهای خودمان می ترسیم؛ از خودمان. چنانچه شما آقایان و همپالگی های شما، سنخ روحانیت همه ـ ایّدهم اللّه تعالی ـ اگر کارهایی خدای نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، ولو در درازمدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار می زند (1359/4/20)
6- بترسید از آن روزی که باز یک دیکتاتور را بیاورند و بالای سر شما بگذارند و من امیدوارم که نشود یک همچو روزی. باید ما غفلت نکنیم. هیچ اینطور نباشد که ما هی غرور پیدا بکنیم که نه دیگر کسی به ما کاری نمی تواند بکند. البته محاصرۀ اقتصادی را خیلی ازش نترسید و دخالت نظامی هم ازش، اینها را نترسید. یک غلطی کرد و حالا شاید پشیمان هم باشد. اما از این وسوسه ها بترسید. از این شیاطینی که توی جمعیت ها می آیند و بیخ گوش ها وسوسه می کنند، از اینها بترسید. از اینها که می آیند بیخ گوش شما می گویند که جمهوری اسلامی هم مثل زمان رژیم سابق، از اینها بترسید. رژیم سابق، شما می توانستید اینجا بنشینید؟ می توانستید این اجتماع را بکنید؟ از اینها که می گویند هیچ نشده، بترسید. از اینهایی که خرمن ها را آتش می زنند و می گویند ما برای خلق خدمتگزاریم، بترسید. از اینها بترسید. اینها افتاده اند توی جمعیت و می خواهند وسوسه کنند و شما را منحرف کنند از راه راست (1359/3/14)
* 6 جمله از امام خامنه ای
1- به آمريكا و ناتو اعتماد نكنيد. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمىانديشند. همچنين از آنان نترسيد. آنان پوشالىاند و به سرعت ضعيفتر نيز شدهاند. حاكميت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان اميد نبنديد و از آنان حساب نبريد. تنها به خداى متعال اعتماد كنيد و فقط مردم خود را باور كنيد. آنان در عراق شكست خوردند و با دست هاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چيزى به دست نياوردهاند؛ در لبنان از حزباللّه، و در غزه از حماس شكست خوردند … هيچ چيز طبق برنامه آنان پيش نرفته است، بت غرب نيز چون بت كمونيزم شكست و ترس ملتها ريخت. مراقب آينده باشيد كه شما را نترسانند (1390/11/14)
2- نبايد بترسيد؛ «و يخشونه و لا يخشون احدا الّا اللَّه». از هيچ چيز نترسيد، از سختىهاى راه نهراسيد. نه اينكه بگوئيد سختى نيست؛ چرا، سختى هست؛ اما از اين سختى نترسيد. به استقبال كارهاى دشوار و سخت برويد. كارهاى نشدنى را انجام بدهيد (1390/7/20)
3- هر كسى تبليغات سياسى بدخواهان ملت ايران را دنبال كرده باشد، اين را درمىيابد كه تلاشهاى عملى، تلاشهاى اقتصادى، تلاشهاى سياسى، تهديدهاى امنيتى و نظامى، همه براى اين است كه اين موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، يعنى ملت ايران را كه در وسط ميدان با شجاعتِ تمام ايستاده است و در حال حركت به جلو است، از پيشروى باز بدارند، او را نااميد كنند، او را از حضور در اين عرصه بترسانند. در حقيقت در مقابل شعار «ما ميتوانيم» كه امام بزرگوار اين شعار را به ما تعليم داد، انقلاب به ما جرأت داد كه بگوئيم «ميتوانيم»، مي خواهند به ملت ايران بقبولانند كه شما نمي توانيد؛ با همهى توان در پى اين هستند كه اين هدف را دنبال كنند (1391/1/1)
4- در جنگ احزاب، همه قبایل مشرك مكه و غيرمكه و ثقيف و غيره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نيروى رزمنده فراهم كردند؛ يهودىهایی هم كه همسايه پيغمبر بودند و امانيافته پيغمبر بودند، خيانت كردند؛ اينها هم با آنها همكارى كردند. اگر بخواهيم اين را با امروز مقايسه كنيم، يعنى آمريكا با آنها مخالفت كرد، انگليس مخالفت كرد، رژيم صهيونيستى مخالفت كرد، فلان رژيم مرتجعِ نفتخوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نيروهاشان را جمع كردند، يك جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابى كه دلها را خيلى ترساند. اوایل همين سوره مي فرمايد: «و اذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا»؛ مردم را مي ترساندند. الان هم همينجور است. الان هم يك عدهاى مردم را ميترسانند: آقا بترسيد. مقابلهى با آمريكا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مىآورند! آن جنگ نظامىشان، اين تحريمشان، اين فعاليتهاى تبليغى و سياسىشان. در آخر اين سوره باز مي فرمايد: «لئن لم ينته المنافقون و الّذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم». مرجفون همينهايند. در يك چنين شرائطى، شرح حال مؤمن اين است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمي كنيم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحيد باشيد، پابند به ايمان به خدا و رسول باشيد، دشمن داريد؛ دشمنها سراغتان مىآيند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ ديديم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ايمانا و تسليما»؛ ايمانشان بيشتر شد. منافق، ضعيفالايمان، فى قلوبهم مرض - كه طوائف گوناگونىاند - وقتى دشمن را مىبينند، تنشان مثل بيد مي لرزد؛ بنا مي كنند به مؤمنين باللّه و زحمتكشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذيت كردن و فشار آوردن: آقا چرا اينجورى مي كنيد؟ چرا كوتاه نمىآئيد؟ چرا سياستتان را اينجورى نمي كنيد؟ همان كارى كه دشمن مي خواهد، انجام مي دهند. اما از آن طرف، مؤمنينِ صادق مي گويند: ما تعجبى نمي كنيم؛ خب، بايد دشمنى كنند (1391/7/19)
5- اساتيد دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر كشورى مي توانند سررشتهدار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسيدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشيارى و بيدارى بود، آن وقت كار درست خواهد شد. اوائل انقلاب، سى و يكى دو سال قبل از اين، در يك قضيه بسيار مهمى، من و دو نفر ديگر كه آن روز عضو شوراى انقلاب بوديم، از تهران رفتيم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نيامده بودند - تا نظر ايشان را نسبت به آن قضيه و اقدام مهم بپرسيم. وقتى قضيه را براى ايشان شرح داديم، امام رو كردند به ما، گفتند از آمريكا مي ترسيد؟ گفتيم نه. گفتند پس برويد اقدام كنيد. ما هم آمديم اقدام كرديم و موفق شديم. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر گرايشهاى انحرافى پا در ميان گذاشت، كارها مشكل خواهد شد (1391/9/21)
6- ما دنبال آن چيزى مي رويم كه قدرتهاى سلطهگر حقيقتا بايد از آن بترسند، و من اعتقادم اين است الان هم از همان مي ترسند و آن، بيدار كردن روح حماسه و عزت اسلامى در همه امت اسلام است. آنها اين را بدانند كه ما اين كار را خواهيم كرد (1392/8/4)
صفحات: 1· 2