خدا از زبان امام هادی(ع)
از امام هادی(ع) درباره حقیقت توحید سوال شد، پس در جواب فرمود: خدای یگانه
همواره بوده و هیچچیز با او نبوده است، سپس موجودات را بدون سابقه بیافرید و
اسمای خود را برگزید و اسما و حروف همیشه با او بوده و قدیماند. خدا پیوسته
بوده است، سپس آنچه خواست بیافرید و هیچ چیزی بازدارنده قضا و مانع حکم او
نیست. این کلمات، جوانبی از توحید را مورد عنایت قرار داده است که هر مسلمانی
باید به آن مومن باشد و پروردگار خویش را که آفریدگار هستی و بخشنده حیات
است، به یگانگی بشناسد و بداند که هیچچیز بازدارنده قضا و مانع اجرای فرمان خدا
نیست. در اینجا داستانی جالب از امام هادی(ع) نقل میشود که حضرت به زبان
ترکی سخن میگویند؛ یکی از طاغوتهای عصر حضرت امام هادی(ع) «واثق»
نهمین خلیفه عباسی بود. گروهی از دژخیمان واثق برای سرکوب شورشیان حجازی
به مدینه آمده بودند و فرمانده آنها یک نفر از افسران ترک منسوب به ترکیه فعلی بود.
ابوهاشم جعفری میگوید: ما چند نفر در محضر امام هادی(ع) بودیم که سخن از
تاخت و تاز دژخیمان واثق به میان آمد. حضرت فرمود: برخیزید با هم برویم و از
نزدیک آمادگی و تجهیزات این فرمانده ترک را مشاهده کنیم. ما همراه آن حضرت
از خانه بیرون آمدیم و به سوی لشکر آن فرمانده ترک حرکت کردیم و در کنار آن
لشکر در چند قدمی ایستادیم و به تماشا پرداختیم، ناگاه فرمانده ترک سوار بر
اسب به سوی ما آمد. وقتی که نزدیک رسید، حضرت امام هادی(ع) به زبان ترکی
چند کلمه با او سخن گفت. او به قدری مرعوب عظمت معنوی امام هادی(ع) شد
که همان دم از اسب پیاده شده و سم مرکب امام(ع) را بوسید، سپس از آن فرمانده
پرسیدم: چه موجب شد اینگونه مرعوب امام هادی(ع) شدی با اینکه او را نمیشناختی؟
فرمانده گفت: آیا این شخص (امام هادی) پیامبری از پیامبران است؟ گفتم: نه،
فرمانده گفت: این آقا (اشاره به امام هادی) مرا به همان نامی که در کودکی در
منطقه ترکستان داشتم صدا زد با اینکه کسی تاکنون نمیدانست من چنین نامی
داشتهام.