پاسخ خدا به هفت شبانه روز طلب مغفرت
پاسخ خدا به 7 شبانه روز طلب مغفرت: «باید از همان راهی که گفتهام بیاید»/ راه: پذیرش برتری ولیالله
امام صادق(ع) در روایت دیگری میفرمایند: حضرت موسی(ع) از کنار مردی عبور کردند، دیدند دستش را درِ خانه خدا به عبادت بالا برده است. از او عبور کردند. بعد از یک هفته دوباره دیدند دست او درِ خانه خدا بالا است. حضرت موسی(ع) صدا زدند: خدایا این بنده تو است که دستش را به سمت تو بالا گرفته است و از تو حاجتی دارد. هفت روز است که از تو مغفرت میخواهد. اما هنوز جوابش را ندادهای. خداوند وحی فرستاد که ای موسی! اگر آنقدر دعا کند که دستهایش قطع شود، یا زبانش قطع شود، من جوابش را نمیدهم مگر از آن دری که به او گفتهام بیاید؛ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع بِرَجُلٍ وَ هُوَ رَافِعٌ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ يَدْعُو اللَّهَ فَانْطَلَقَ مُوسَى فِي حَاجَتِهِ فَبَاتَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَيْهِ وَ هُوَ رَافِعٌ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ رَافِعٌ يَدَيْهِ إِلَيْكَ يَسْأَلُكَ حَاجَتَهُ وَ يَسْأَلُكَ الْمَغْفِرَةَ مُنْذُ سَبْعَةِ أَيَّامٍ لَا تَسْتَجِيبُ لَهُ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ دَعَانِي حَتَّى يَسْقُطَ يَدَاهُ أَوْ يَنْقَطِعَ لِسَانُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ حَتَّى يَأْتِيَنِي مِنَ الْبَابِ الَّذِي أَمَرْتُه(المحاسن/1/224)
آن راه و بابی که باید از آن راه خدا را عبادت کنیم و الا هر چه که عبادت کنیم، نتیجه نمیگیرد کدام باب است؟ آن درب چیست و کجاست؟ که اگر از آن وارد نشوی، هر کاری هم انجام دهی، شما را تحویل نمیگیرند ولی اگر از راه آن وارد بشوی به اشارهای تو را میبخشند. هر دو مطلب را باید قبول کرد. دقت و صفای باطن نیاز دارد.
امام صادق(ع): نفست را با پذیرش فرمان مافوق ذلیل کن
امام صادق(ع) میفرمایند: نفس خودت را ذلیل کن با تحمل فرمان کسی که به عنوان مافوق تو، با تو مخالفت میکند و کسی که نسبت به تو برتری دارد و تو اقرار کردهای به فضل او برای اینکه با او مخالفت نکنی؛ ذَلِّلْ نَفْسَكَ بِاحْتِمَالِ مَنْ خَالَفَكَ مِمَّنْ هُوَ فَوْقَكَ وَ مَنْ لَهُ الْفَضْلُ عَلَيْكَ فَإِنَّمَا أَقْرَرْتَ بِفَضْلِهِ لِئَلَّا تُخَالِفَهُ(کافی/15/554).
این مافوق میتواند پدر و مارد در محیط خانه، فرمانده در محیط پادگان، رییس شما در اداره و …. باشد. این حدیث میتواند در فلسفه اخلاق جای داشته باشد؛ نه اینکه صرفاً یک گزاره اخلاقی باشد. چون بیان میکند برای اینکه به خدا برسی، نفس تو باید ذلیل شود.
البته روشن است که پذیرش فرمان ما فوق، تا جایی است که مخالف دستور خدا نباشد؛ همانطور که در قرآن کریم، این مطلب در مورد پدر و مادر بیان شده است. (عنکبوت/8 و لقمان/15)
باید با هوای نفس مبارزه کنیم تا ذلیل خدا شویم، و به خدا برسیم/معلوم نیست با6000سال عبادت، نفس ذلیل خدا شده باشد
برای اینکه به جایی برسی، نفس تو باید ذلیل شود. برای ذلیل شدن نفس باید با آن مبارزه و مخالفت کرد. برای مبارزه و مخالفت با نفس باید فرمان مافوق وجود داشته باشد. تنها مسیر این است و انسان مجبور به مبارزه با هوای نفس است. انسان باید مبارزه با هوای نفس بکند تا ذلیلِ خدا شود و بتواند به خدا برسد. امکان ندارد یک آدم متکبر- تاوقتی که متکبر است- به خدا برسد. راه رسیدن به خدا تذلل است. یعنی «من» نباید داشته باشی تا بتوانی به خدا برسی.
اما غالباً اگر نفس انسان با خدا تنها باشد، انگار کمکم پُررو میشود و برای خودش مقام و جایگاهی در نظر میگیرد و «من» او در مقابل خدا از بین نمیرود. لذا معلوم نیست در اثر ارتباط مستقیم با خدا، تذلل در مقابل خدا حاصل شود. اینکه عبادت شش هزار ساله ابلیس نابود میشود، پیامش این است که اگر شش هزار سال هم مستقیم خدا را عبادت کنی، معلوم نیست نفس در اثر این عبادت، ذلیل خدا شده باشد.
اهمیت ذلیلِ خدا شدن /«ذلیلِ خدا بودن» علت انتخاب شدن موسی(ع) برای صحبت با خدا
در مورد اهمیت ذلیل شدن نفس در مقابل خدا میتوان به این روایت اشاره کرد که امام باقر(ع) فرمود: خداوند تبارك و تعالى به موسى(ع) وحى فرستاد: آيا ميدانى چرا از ميان همۀ مردم تو را برای سخن گفتن با خودم برگزيدم؟ موسى(ع) عرض كرد: پروردگارا، نه نمىدانم، خداوند فرمود: من بندگانم را زير و رو كردم (آزمايش نمودم) و در ميان آنها ذلیلتر و خاكسارتر و فروتنتر از تو نسبت به خود ندیدم، اى موسى براى اينكه چون تو از نماز فارغ ميشوى، روى خود را بر خاك مىنهى. يعنى اظهار كوچكى و ناچيزى مينمايى؛ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع أَنْ يَا مُوسَى أَ تَدْرِي لِمَ اصْطَفَيْتُكَ بِكَلَامِي دُونَ خَلْقِي قَالَ يَا رَبِّ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي قَلَّبْتُ عِبَادِي ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أَحَداً أَذَلَّ لِي نَفْساً مِنْكَ يَا مُوسَى إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَى التُّرَابِ(کافی/2/123).
«پذیرش برتری ولیّ الله»، راه ذلیلِ خدا شدن / باید قبول کنی ولیّ خدا از تو برتر است
راه چیست؟ اگر من بخواهم به خدای متکبر راه پیدا کنم، باید متذلل شوم. فلسفه مبارزه با نفس این است که نفس را خوب زمین بزنی و وقتی میخواهی این کار را بکنی، خداوند ولیّ خودش را معرفی میکند و تو باید قبول کنی که او از تو برتر است. به غیر از پذیرش برتری او بر خودت، باید دستورات خدا را نیز از او دریافت کنی و دستوراتی که خوش میگوید را هم مانند دستورات خدا بپذیری.
اینکه خداوند میفرماید اگر کسی آنقدر دستش را در خانۀ من دراز کند که دستهایش بشکند یا زبانش قطع شود؛ یا اگر آنقدر عبادت کند که مانند پیه داخل دیگ، آب شود اگر از راهی که من گفتهام نرفته باشند؛ قبول نمیکنم، این راه همان راه ولایت است که باید از آن طریق دستور خدا را دریافت کرد.
علت هلاکت ابلیس، تکبر به ولیالله/ علت بخشش آدم(ع)، تواضع به ولیالله
امام حسن عسکری(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) فرمودند که: «ابلیس، خدا را معصیت کرد و هلاک شد چون معصیت او همراه با تکبر نسبت به حضرت آدم بود و حضرت آدم، خدا را معصیت کرد ولی سالم ماند و هلاک نشد چون معصیت خودش را با تکبر بر پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت(ع) همراه نکرد. و این سخن خدا است که ای آدم! ابلیس در تو، مرا عصیان کرد و نسبت به تو تکبر نشان داد و هلاک شد. اگر نسبت به تو با دستور من تواضع میکرد، رستگار میشد چه رستگارشدنی! و تو مرا با خوردن از شجره، معصیت کردی و با تواضع در مقابل محمد و آل محمد(ص) به تمام رستگاری میرسی؛ عَصَى اللَّهَ إِبْلِيسُ، فَهَلَكَ لِمَا كَانَ مَعْصِيَتُهُ بِالْكِبْرِ عَلَى آدَمَ وَ عَصَى اللَّهَ آدَمُ بِأَكْلِ الشَّجَرَةِ، فَسَلِمَ وَ لَمْ يَهْلِكْ لِمَا لَمْ يُقَارِنْ بِمَعْصِيَتِهِ التَّكَبُّرَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لَهُ: «يَا آدَمُ عَصَانِي فِيكَ إِبْلِيسُ، وَ تَكَبَّرَ عَلَيْكَ فَهَلَكَ، وَ لَوْ تَوَاضَعَ لَكَ بِأَمْرِي، وَ عَظَّمَ عِزَّ جَلَالِي لَأَفْلَحَ كُلَّ الْفَلَاحِ كَمَا أَفْلَحْتَ، وَ أَنْتَ عَصَيْتَنِي بِأَكْلِ الشَّجَرَةِ، وَ بِالتَّوَاضُعِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ تُفْلِحُ كُلَّ الْفَلَاحِ»(احتجاج طبرسی/1/53)
شب قدر، شب عذرخواهی از امام زمان(عج) است/ پذیرفته شدن توبه ما منوط به جلب رضایت امام زمان(عج) است
شب قدر، شب عذرخواهی از امام زمان(عج) است. پذیرفته شدن توبه ما هم منوط به جلب رضایت امام زمان(عج) است. در شب قدر پرونده ما را به دست امام زمان(عج) میدهند همانطور که در روز قیامت پرونده اعمال را به دست حضرت امیرالمؤمنین(ع) میدهند.
پیامبر اکرم(ص) خطاب به اصحابشان میفرمایند: «به شب قدر ايمان بیاوريد كه آن مخصوص على بن ابى طالب و يازده فرزند او (بعد از من) ميباشد؛ آمِنُوا بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ إِنَّهَا تَكُونُ- لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ لِوُلْدِهِ الْأَحَدَ عَشَرَ مِنْ بَعْدِي»(کافی/1/533).
اگر شهوترانی زشت است، چون انسان هرکاری دلش خواسته انجام داده، نماز بیولایت نیز به همین دلیل زشت است
اگر شهوترانی و فساد و گناه -به این دلیل که انسان هر کاری دلش خواسته انجام داده است- کار زشتی محسوب میشود، نماز بیولایت هم زشت است چون انسان هر کاری که دلش خواسته انجام داده است. اتفاقاً نمازخوانهای بیولایت جنایتهایی را انجام دادهاند که کفار هم آن کارها را نکردهاند. کفار وقتی با پیامبر میجنگیدند حرمت اسرای سپاه اسلام را نگاه میداشتند ولی نمازخوانهای بیولایت در کربلا حرمت بچههای خردسال امام حسین(ع) را هم نگه نداشتند…
صفحات: 1· 2