15 خرداد، ظهور گفتمان تازه در جنبش هاي اجتماعي ايران
15 خرداد، قيام مردمي عظيمي در تاريخ معاصر ايران است كه كسي نمي تواند ادعا كند تمامي زواياي آن را شناخته است. اين رويداد در قلب متون تاريخي و ادبي بسياري قرار گرفته است كه دايره آن براي پاسخگويي به مسائل آينده، همواره به بازنگري و توسعه نياز دارد. خوشبختانه در اين حوزه چراغ راه و يك كليد حل مشكل براي هميشه تاريخ در دست پويندگان قرار گرفته است و آن متون شفاهي و كتبي است كه در ارتباط با اين نقطه عطف تاريخ معاصر ايران بر زبان و قلم پرچمدار نهضت 15 خرداد، امام خميني، جاري شده است. بازخواني كلام امام درباره 15 خرداد پايان ناپذير است. در اين مقاله فقط يكي از اين متون (سخنراني عمومي حضرت امام بعد از واقعه نيمه خرداد) بر مبناي روش تحليل گفتمان، بررسي مي شود و طي آن تلاش مي گردد صرفا به بخشي از عناصر ارتباط يعني «چه مي گويد؟» پاسخ داده مي شود.
عناصر ارتباط
براساس يكي از مدل هاي قديمي ارتباطات كه در سال 1948 توسط هارولد لاسول (محقق امريكايي) مطرح شد يك ارتباط كلامي داراي چند عنصر است كه هر يك، وجهي از وجوه ارتباط را در بر مي گيرد و به پرسش هايي پاسخ مي دهد كه در آن زاويه مطرح مي شود. اين عناصر عبارت اند از چه كسي؟ چه چيزي؟ از چه مجرايي ؟ به چه كسي؟ با چه اثري؟
توضيح: چه كسي؟ يعني چه كسي مي گويد؟ يعني فرستنده پيام كيست ؟ در اين پرسش، كنترل كننده يا كنترل كنندگان پيام مطالعه و بررسي مي شوند.
چه چيزي ؟ يعني چه چيزي مي گويد؟ در اين پرسش محتواي پيام مطرح است. ارتباط در واقع روندي پيام محور است، اين است كه جان ارتباط، محتواي پيام است. چيستي پيام كه موضوع تحليل محتوا و تحليل گفتمان است در اين پرسش نهفته است.
از چه مجرايي؟ يعني وسيله ارتباطي چيست؟ يعني خالق پيام از چه وسيله اي براي توزيع پيام خود استفاده مي كند؟ در جريان ارتباط، وسيله ارتباطي، بسيار مهم است و مسائل بسياري را روشن مي سازد.
به چه كسي؟ يعني مخاطب كيست؟ شناخت مخاطب نيز يكي ديگر از عناصر مهم ارتباط است كه در مطالعات ارتباطات جايگاه ويژه اي دارد.
با چه اثري ؟ يعني نتيجه دريافت پيام از سوي مخاطب چيست؟ هدف ارتباط گر و نتيجه نهايي تمام جريان ارتباط بستگي به همين تأثيرگذاري پيام دارد.
البته در مدل مزبور به دو عنصر مهم ديگر يعني چرا و چگونه، اشاره نشده است كه در مطالعات ارتباطي اهميت خاص خود را دارد. عنصر چرا، بر اهداف و دلايل ايجاد ارتباط متمركز است. اين عنصر، چشم انداز وسيعي را براي درك جريان ارتباط به نمايش مي گذارد.
همچنين چگونه يعني پيام چگونه ساخته شده است؟ ساخت پيام يا ساختار پيام مبتني بر شالوده اي است كه از سويي ديگر روشنگر جريان ارتباط است. در تحليل گفتمان، معمولا اين عنصر ارتباطي لحاظ مي شود. بنابراين مي توان تحليل گفتمان را روشي تفسيري دانست كه محل اتلاقي دو عنصر چه مي گويد و چگونه مي گويد است. در تحليل گفتمان، اين دو محور يكديگر را تا حدود زيادي پوشش مي دهند.
گفتمان چيست؟
واژه گفتمان كه اين روزها كاربرد زيادي پيدا كرده است بعضا بدون توجه به معناي درست آن به كار مي رود. با توجه به اينكه در اين مقاله، يكي از سخنراني هاي حضرت امام به عنوان نمونه و جلوه اي از گفتمان ايشان مورد واكاوي قرار مي گيرد، لازم است توضيح مختصري درباره معنا و مفهوم گفتمان بيان شود:
گفتمان در برابر واژه انگليسي (discourse) آمده است. اين واژه در انگليسي به معناي يك خطابه جدي يا نوشته اي درباره موضوعي ويژه يا مكالمه اي جدي يا زبان خطابه و نوشته است. از ديدگاه دانش ارتباطات، گفتمان به معني شكل، حالت يا نوع زبان در كاربرد آن است هر فرد براي خود امكان استفاده از گفتمان ها يا زبان هاي متعدد را دارد؛ براي مثال، زبان محبت، زبان قدرت، زبان ورزش و… يك نمونه از گفتمان، اخبار است كه زبان و روش خاص خود را در انعكاس مسائل اقتصادي، سياسي، فرهنگي و… ايفا مي كند.
واژه ديسكورس، همچنين، معادل «سخن» آمده است كه با توجه به ادبيات ايران، ترجمه درستي به نظر مي رسد. زيرا در ادبيات كهن ما كلمه سخن در مواضع مختلف به كار رفته است و هم اينكه تقريبا معناي گفتمان امروزي را مي رساند، از جمله اين بيت حافظ:
چو بشنوي سخن اهل دل مگو كه خطاست
سخن شناس نئي جان من خطا اينجاست
البته امروزه گفتمان، مفهومي فراتر از حالت يا نوع زبان در كاربرد يافته است. گفتمان، حالت و نوع زبان و موضوعات مربوط به آن را مي سازد. گفتمان است كه متن را شكل مي دهد يعني مشخص مي سازد چه چيزهايي و با چه ترتيب و تدبيري بيان شود، چه چيزهايي بيان نشود، چه چيزهايي به صورت ضمني بيان شود، چه چيزهايي بزرگنمايي شود، چه چيزهايي ناديده گرفته شود و نظير اينها. از طرف ديگر هر متني مخاطبي دارد كه آن را درك مي كند. فرستنده پيام همواره براي درك پيام خود كساني را مخاطب در نظر مي گيرد كه توان درك پيام او را دارند. اگر پيام از طرف مخاطب دريافت و درك نشود، چرخه ارتباط ناقص و بي ثمر مي ماند اين است كه عده اي از محققان معتقدند كه گفتمان عبارت است از چگونگي توليد و سامان گرفتن يك متن ـ چه كتبي و چه شفاهي ـ و فرآيند درك آن از جانب مخاطب. البته عملا در تحليل گفتمان آنچه بررسي مي شود همان چگونگي و نيز چرايي توليد و سامان گرفتن متن است و اين پرسش كمتر مطرح مي شود كه مخاطب كيست و چگونه متن را مي فهمد و درك مي كند.
در هر حال، گفتمان يك كنش يا روند ارتباطي است كه در قالب زبان (گفتاري يا نوشتاري) يا ساير علامت ها (نمادها، نشانه ها، لحن صوت، حركات چهره و اندام، تصاوير و…) نمود مي يابد.
البته زبان، مهم ترين عرصه ظهور گفتمان است. در واقع، باورها، ارزش ها، ديدگاه ها، ويژگي هاي شخصي و اجتماعي و حتي نيات و مقاصد دروني نويسنده، سخنگو يا فرستنده پيام در گفتمان به صورت آشكار يا پنهان وجود دارد. طبعا اوضاع و احوال و شرايط سياسي و اجتماعي و به خصوص شرايط توليد گفتمان در لحظه توليد (بافت موقعيتي) بر تمامي عناصر گفتمان (واژگان، تركيب و ساختار جملات، نحوه بيان و ساير عناصر كيفي و كمي ) تأثير مي گذارد اما در اين ميان به معنا و نقش و كاركرد اجتماعي گفتمان از ديدگاه انديشه مندان گفتمان كاوي بيشتر توجه شده است. دايان مك دانل (زبان شناس انگليسي) معتقد است كه گفتمان هر نوع گفتار، كلام و نوشتاري است كه در جرياني اجتماعي شكل مي گيرد. به عبارت ديگر گفتمان ها داراي سرشت، ماهيت و ساختار اجتماعي هستند.
در واقع هر كلام و هر عمل در عرصه گفتماني خاص معنا پيدا مي كند. ليكن كلام يا متن شامل تمامي عرصه گفتمان نيست و از ديدگاه محققان گفتمان كاوي، هر متن يا كلام داراي ناگفته هايي است كه گاه بيش از گفته ها اهميت دارد. يعني بسياري از اطلاعات متن يا كلام، با توجه به شرايط و اوضاع و احوال (بافت موقعيتي) حالت تلويحي و ضمني پيدا مي كند كه هدف تحليل گفتمان نيز دستيابي به همين ناگفته هاست.البته اين بدان معنا نيست که تحليل گر از آنچه گفته شده است غافل مي ماند، بلکه اساس استدلال تحليل گر گفتماني، اطلاعات واضح و آشکار است وبايستي درتحليل گفتمان مناسبات ميان گفته ها و ناگفته ها به دست آيد. گفتمان چيزي فراتر از متن است اما فقط از طريق متن مي توان به آن راه يافت.
نكته در خور توجه اينكه امروزه گفتمان به عنوان يك كنش مطرح مي شود؛ يعني خالق كلام از طريق گفتار، كاري انجام مي دهد، مثلا تشويق مي كند، دستور مي دهد، روحيه مي بخشد و… كه اين معنا در اسلام، بديهي است. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
مَنْ عَلِمَ انَّ كَلامَه مِن عَمَلِه قَل َّ كَلامَهُ اِلّا فيما يَعْنيه.
از مباني شناخت كلام حضرت امام اين است كه ايشان با تمام وجود معتقد و عامل به چنين مقدماتي در سخن خود بوده است. اين است كه هر جمله بلكه هر كلمه از سخن امام، هدفمند و متكي به انديشه اي عميق و الهي است كه در حد توان تحليل گر بايستي در فهم كلام ايشان منظور شود.
پي نوشت:
1- روزنامه نگار ومحقق.
منبع:فصلنامه تخصصي 15خرداد _ شماره 11
صفحات: 1· 2